تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

توضیحی مختصر در ارتباط معادل فارسی واژۀ chord: درنظرگیری معانی سیم یا ریسمان برای این واژه اشتباه است. cord و chord هرچند دارای تلفظهای کاملاً یکسانی ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

کاسکو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

"جامِهْ بال" یا "لباس بال". لباس بالدار برای واژۀ wingsuit چندان با مسمّی به نظر نمیرسد چراکه تمامی این جامه ( لباس ) ، در حکم بال بوده و چنین نیست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

protozoa: پروتوزوآن ها protozoan: پروتوزوآن protozoa جمع protozoan است. پروتوزوآن ها جانور محسوب نشده بلکه جزئی از آغازیان هستند. آغازیان به سه گروه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آمیب ها amoebae اسم جمع بیقاعده است برای amoeba و املای آوایی آن در انگلیسی آمریکایی و انگلیسی بریتانیایی /əˈmiːbiː/ است. البته واژۀ amoeba دارای اسم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

algae: جلبکها alga: جلبک ( algae جمع alga است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

در زیست شناسی: archaea: باستانی ها archaeon: باستانی ( اسم ) archaea جمع archaeon است. تمامی جاندارانی که در کرۀ زمین زندگی میکنند به دو گروه تقسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

برتر از، بهتر از مثال: Max is superior to Mary in the field of cooking Ethyl alcohol is considered superior to isopropyl alcohol to disinfect small s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پیچ مهره خور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ماقبلِ آخر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آنچه که در ایران با عنوان پکیچ دیواری شناخته میشود و از آن برای دو منظور فراهم آوری آب گرم مصرفی و همچنین گرم کردن محیط زندگی یا محل کار ، استفاده می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

رسوب زدایی کردن، جرم گیری کردن ( فعل متعدّی است و املای آوایی آن در انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی /ˌdiːˈskeɪl/ میباشد. شکل زمان گذشتۀ ساده و حال کام ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حق تقدم [در ارتباط با راه ها و معابر و تردد وسائط نقلیه و عابرین پیاده]. مثال: . Pedestrians have right of way at this intersection در این تقاطع، عا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیره شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیره شدن ( بر )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

چیره شدن بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنای واقعی مثال: There is no theater as such in the town, but plays are sometimes performed in the town hall در این شهر، سالن تئاترِ به معنای واق ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرنپتاه، و آن نام یک از فراعنه مصر باستان است که در سالهای ۱۲۱۳ تا ۱۲۰۳پیش از میلاد بر مصر حکمروائی کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

ثالثیه ( در برابر و بدنبالِ اوّلیه و ثانویه ) : به مفهموم سوّم از لحاظ درجۀ اهمیّت و رتبه بندی ( Primary, Secondary, Tertiary )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

الف ) در جایگاه قید: از یک طرف به طرف دیگرْ مثال: When I reached the river, I simply swam across ( وقتیکه به رودخانه رسیدم، براحتی از یک طرف به طرف ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اینطور مثال: At first, scientists thought that the temperature decreased continuously with increasing altitude, but at the present time, we know tha ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زمین شناختی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زمین شناختی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنایی دیگر در کنار دیگر معانی برای واژه crucial: بسیار ضروری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در جوشکاری به معنای "گِلِ جوش" است. در جوشکاری قوس الکتریکی با الکترود دستی، پس از انجام عمل جوشکاری, ماده ای جامد سطح جوش را میپوشاند که میبایستی پس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخش بندی کردن، تقسیم بندی کردن. مثال: Each chapter of the book has been subdivided into smaller sections ( هر فصل از کتاب به قسمتهای کوچکتری بخش بندی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آنچه که هست، آنچه که موجود بوده بگونه ای که دارای هویتی مستقل از دیگر موجودات است، موجود، باشنده، معادل انگلیسی آن entity میباشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نمادِ عددی توضیح در بارۀ تفاوت بین number ( عدد ) و numeral ( نمادِ عددی ) : number ( عدد ) یک مفهوم صرفاً ذهنی است و عینی نیست. به بیانی دیگر در خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بعنوانِ ( در جایگاهِ ) ، مانندِ، همانطوریکه، در اثنائیکه، چونکه توضیح اجمالی به همراهِ مثالها: as در جملات و عبارات در دو جایگاهِ "حرفِ اضافه" و "حرف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تقاطع ( اسم مصدر قطع کردن ) ، تلاقی ( اسم مصدر تلاقی کردن ) ، مکان تقاطع، مکان تلاقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مفهوم سطح مقطع ( Cross - Section ) در فنآوری و صنعت: هرگاه یک جسم ( شیء ) در فرض یا در عمل، بصورت کاملاً صاف و مستقیم، برش داده شود ( این برش در هر ا ...