پیشنهاد‌های پوریا برزعلی (٥٠٧)

بازدید
٢٢١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مراقب چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به سراغ چیزی رفتن، به سمت چیزی رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

جانبداریِ غرضمندانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اسم ) تحول ( معمولا مثبت )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

۱. معارفه ۲. جامعه پذیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مجذوب , فریفته، مفتون ( صفت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

unwillingness to get involved in or influence other people's activities عدم مداخله عدم دخالت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

no longer being considered چیزی که دیگه بررسی نمیشه ( مثلا چون قدیمی شده یا تاریخش گذشته )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

to drive someone somewhere اگر فعل باشد : رساندن کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اسم ) کم گفتن ( در مقابل : اغراق =overstatement ) a statement that describes something in a way that makes it seem less important, serious, bad, e ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

=rowhouse

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اندیشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( قید ) قدری، تا حدی، to some degree

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

the state of being confidential رازداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیلی دقیق، نازک بینانه، موشکافانه ( adjective )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

someone with a very great ability that usually shows itself when that person is a young child جوان یا کودک با استعداد ( اسم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مطمئن بنفس خود ( صفت ) having confidence in yourself:

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مغازه ی گروبرداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عبارت فعلی ) 1 - سفر رفتن برای تعطیلات 2 - ناپدید شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مهارت، practical knowledge and ability

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

“Hitting rock bottom” is a phrase that almost everyone has heard when talking about the topic of addiction. . . . Generally, rock bottom refers to a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( صفت ) مایوس، دلسرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

in connection with

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

the range of things that someone is good at, especially things that are useful in a particular job مجموعه مهارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اسم ) مزرعه ذرت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساده نگهش دار اصل سادگی: یا انجام کار به ساده ترین و بدیهی ترین روش یا اصل کیس ( به انگلیسی: KISS principle ) عنوان اصلی است که توسط کلی جانسون ( به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعهد شغلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مرجع آموزش و پرورش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. مخلص کلام ۲. سود و زیان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

to add information in support of an idea, opinion, or statement تکمیل کردن ، کامل کردن ( اضافه کردن ) ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیر قابل تجدید پذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to begin to understand something فهمیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اسم ) همدلی ( یکدلی، پیوند فکری و احساسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکدفعه غوغا به پا شد، ناگهان محشر شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در پی If something happens in the wake of something else, it happens after and often because of it

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

quick and exact either in movement or thoughts فرز و زیرک ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( Adjective ) بی حال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تنبلی گروهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

involving everyone who works for a company or an organization همه افراد یک سازمان / تیم ( صفت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ازگرفتاری یا درهم پیچیدگی درآوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رشد و توسعه سریع کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دسترسی یافتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to make someone feel less confident and slightly frightened مرعوب کردن ، ترساندن ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( مخففش میشود : VP ) 1 - معاون رئیس جمهور the elected official immediately below the president who is elected with the president every four years 2 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناتوانی disability = عجز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

not hurt or damaged صحیح و سالم مثال: Three days later, the hikers were found safe and sound.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نظر اجمالی a short description of a subject or situation that gives the main ideas without explaining all the details

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پهنه , گستره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شفقت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( noun ) a product, service, store, etc. that is so successful that similar products, businesses, etc. fail because they cannot compete صنف کش ( محص ...