پیشنهادهای رسول امینی (٧٨)
آیند = حاصل، نتیجه، بازده، آنچه بدست می آید، آنچه خواهد رسید، عاقبت، واکنش، آنچه در پایان می آید یا می شود.
اِند : آخر، آخرین، آخرش، پایان، ته، تهش، بهترین، بالاترین، اول ( اول جدول، نفر اول رقابت ) ، استاد بودن در چیزی - اِند خوشگلا: بهترین در بین خوشگل ه ...
کاربر مهرگان! شما مدرکی برای ادعای خود بیاورید. . . در زبان فارسی به روشنی واژگانی چون پاسبانی، پاسدار، سپاس وجود دارد که نشان می دهد ستاک �پاس� به ...
مندن ( فعل قدیمی ) : داشتن، در خود داشتن، در اختیار داشتن، گمان داشتن، اندیشیدن، فکر داشتن، درون رفتار داشتن ( برخلاف رفتار که می تواند صادقانه نباشد ...
مندن ( فعل قدیمی ) : داشتن، در خود داشتن، در اختیار داشتن، گمان داشتن، اندیشیدن، فکر داشتن، درون رفتار داشتن ( برخلاف رفتار که می تواند صادقانه نباشد ...
منش : خصلت ذاتی، رفتار صادقانه، اندیشه، طرز رفتار و فکر درونی، طرز رفتار که از عمق جان بیرون آمده و از سر چاپلوسی و فریب نیست، خو، خوی، شخصیت، طبع، ط ...
دوستان کرد لطفا توهم زبان کردی و فارسی و لری و . . . رو بگذارید کنار. این ها صرفا اسم هستند برای شناختن زبان ها و حتی ناشیانه و شاید با مرض گسترش پید ...
کاربر مهرگان زبانشناسی آسمان و ریسمان بافتن به هم نیست. باید با دقت پژوهش کنید. مثلا: شیر که مثال می زنید و می گید دو معنا داره، دلیل داره: شیر در ...
زابان از زاباندن : وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle
زابان از زاباندن: وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle
وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle
گردیدن، تبدیل شدن
سیر ( Seyr ) یا سی ( Sey ) - در معنی دیدن، تماشا و نگاه. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر، گردش نیز بکار می روند. افعال سیر کردن ( Seyr kardan ) و ...
سیر ( Seyr ) یا سی ( Sey ) - در معنی دیدن، تماشا و نگاه. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر، گردش نیز بکار می روند. افعال سیر کردن ( Seyr kardan ) و ...
سیر کردن ( Seyr ) ، سی کردن ( Sey ) - در معنی دیدن و تماشا/نگاه کردن. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر کردن و گردش نیز بکار می روند. فکر میکنم م ...
سیر کردن ( Seyr ) ، سی کردن ( Sey ) - در معنی دیدن و تماشا/نگاه کردن. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر کردن و گردش نیز بکار می روند. فکر میکنم م ...
فرزان که ریشه واژۀ فرزانه است از این ترکیب ساخته شده است: فر زان فر یا فرا به معنی دور، بسیار، بسی، فراتر از اندیشه و تصور معنی میدهد در واژگانی چون ...
میتونه معنای محل "محل مهر، جا و مکان مهر" باشد. یا به عبارت دیگر "منبع و سرچشمۀ مهر"
درآ : بیرون بیا در به معنی بیرون بعنوان پیشفعل ( پیشوند فعل ها ) استفاده شده است.
مات شدن : زمانی که کاربرد بعنوان بی حرکت ماندن، خشک زدن دارد. البته در معنای واژگانی که به معنای یخ زدن هست این واژه انگلیسی.
همان� لانه� به معنی خانه است. . .
دگر کردن
مسند ( زبانشناسی )
Predicate Nominative زبانشناسی
تشدید افزا
ریخته کننده، ریخته شونده
همان قدر
در گویش خراسانی ( قاینات ) خُفّه یعنی سرفه خُفّه کردن یعنی سرفه کردن Khoffe
دستور زبان: جهت فعل
دو هجایی
تاثیر
پیشنهاد می کنم: گیتَوی {Gitavi} گیتی [و]ـی
از نظر، از دید، از لحاظ و غیره. The concept of perfectivity is by nature alien to the present
از گرسنگی {داشتم} می مُردم
گذر کردن، گذشتن، گُذَردن، راه رفتن
ارائه دادن، بخشیدن ( دهش یا دهنده بودن )
دوستان نوشتن صرف کردن. . . این اشتباه است. . . باید گفت: � صرف نکردن� ، بکار نبردن، دریغ کردن، مضایقه کردن
برو - بیا ( ماموریت، دستوربری )
پایین آورده lowering his head to his chest {به طور} سر بر سینه پایین آورده
کوشا کوشش
جیرینگ جرینگ کردن جیرینگ جرینگ کنان، جرنگان جرنگان
پرشی jumping horse اسب پرشی، اسب پرنده ( پرش کننده )
جوشان
بخاطر، به سبب، برای ( دلیل )
صرف، صرف واژگان
نباشد، ایکاش نباشد
دورتر
خیلی بیرون، بیرون تر، خارج تر
عمیقا، عمیق به درون، توتر ( بیشتر به تو )
حرف اضافه، حرف اضافه پیشین و پسین