پیشنهاد‌های شفيق الله مصلح (١٠٩)

زندگى ام، نفسم

معشوق

خورشید من در تار شب

بارگذارى اطلاعات

تایید کردن در مورد موضوع مشخص.

رویاها وخیالات نویسی

در شبکه هاى اجتماعی می توان پانوشت یا هم زیرنویس استفاده نمود.

زبان بومی مردم افغانستان که داراى چهل و چهار حروف الفبا می باشد و حالا در کنار زبان فارسی از جمله زبان رسمی افغانستان است و مانند زبان فارسی کاربرد د ...

به تعالی رسیدن

ماشین

افغانستان اسم مرکب است تشکیل شده از دو اسم، افغان و ستان که افغان به معنى شور و هلهله و ستان کلمه فارسى است که به معنى ولایت بکار میرود که حالا اسم آ ...

سوءاستفادة مالی

خویشتن داران خود شیفته گان عاشق روى خودند اسیر در دام نفس وهواى خودند کور خود و بیناى مردم اند در خویشتن دارى مقدمند خودخواهان نیک خود و بدخلق گویند ...

سلام افرت به معنی افریننده وهم به زنان گفته میشود.

دلبر، معشوق و محبوب

گر ترک و تاتارم مرا این عزت بس که افغانم زاده این خاکم و تا جان در کف دارم پاسبانم شفیق الله مصلح

ترنم خوانی یا خوش خوانی که با شیوای خاص و احساسات خوانده شود.

مادر

لحن درست کلام که سخنگو قابلیت بیان رسا و شیوا را داشته باشد و موضوعی را بدرستی بیان کرده بتواند.

پابرجا

شهامت و غیرت

عشق ورزیدن

زل زدن

مقرر کردن و به عهده کسی کاری را سپردن

نشید که در آن توصیف و صفت حضرت محمد ( ص ) باشد.

هباک سر

نظر پسندیده و نیکو

دیوانه

عزت و ناموس

معشوقه من، محبوب من

نیاز به بررسی دارد و باید مجددا بررسی گردید.

کفتار

زینت دادن، رونق بخشیدن و ترتیب درست در ذهن کسى چیزى را تداعى کردن

انگار جوانه ها در سرزمین مان خشکیده پرنده هاى صلح از سرزمین مان کوچیده شفیق الله مصلح

همراه و همدم اى همسفرم، بیا در برم بستان هدیه ى که آوردم زنهار که شکوه سر دهى از روى سرى درنیایى شفیق الله مصلح

مهتاب

باقیمانده چیزى، براى چاى هم استفاده مى توان کرد مثلا تفاله چاى را از گیلاس در آبکش بریزید.

مقبره، قبر، آرامگاه، خوابگاه

تکیه کردن لمیدن

تمجید و ستایش

پزیرفتن

موهاى گرفته و چنگ شده و زشت

ذخیره کردن

تلفن همراهی با صفحۀ نمایش نسبتاً بزرگ با قابلیت اجرای برنامه های که بسیاری از کاربری های رایانۀ شخصی را نیز داراست.

لباس محلی است که با پیراهن مردان و زنان می پوشند، بیشتر این لباس در آسیای

پرورش و به تعالی رسانیدن

رخنامه فیسبوک

جمع ناقل یا نقل کننده ها که از یک محل به مل دیگر کوچیدند.

آماده کردن مخارج و مصارف

کف شناس آنکه پیش بینی می کند آینده را.