پیشنهادهای مها سالمی (١٠٢)
Permission≠restraint
هماهنگ نشده از قبل، بی خبرانه، بدون اطلاع قبلی
خیلی باریک مثال The edge is razor thin between being numb and feelin' everything
Why you don't have any social media account? Cause I can't control myself, I'd overdo it
راهنمایی کردن، تحمیل کردن، نهی کردن
بدون اجازه، بدون مجوز اجازه داده نشده
کشتن کسی بوسیله خفگی و محرومیت از اکسیژن
کشتن کسی بوسیله خفگی یا محرومیت از اکسیژن
Giving A lift بالا بردن مود و خوشحالتر کردن کسی hearing that she'd got the job gave her a lift ابهام زدایی: Giving lift به معنی رساندن کسی به جایی G ...
nonreactive or unobtrusive measures هر گونه اندازه گیری رفتار که آگاهی فرد مورد مطالعه ( از فرایند مشاهده ) بر روی رفتارش تاثیری نگذارد. در نتیجه شوا ...
nonreactive or unobtrusive measures هر گونه اندازه گیری رفتار که آگاهی فرد مورد مطالعه ( از فرایند مشاهده ) بر روی رفتارش تاثیری نگذارد. در نتیجه شوا ...
It was bound to happen sooner or later میتونست زودتر یا دیرتر اتفاق بیفته
الگوبرداری انتزاعی موقعیتی که در آن به مشاهده کنندگان، تجارب الگوبرداری مختلفی داده میشود که از آنها قواعد یا اصول مشترکی را استخراج کنند. پس از آنکه ...
مخفف tonight امشب
ترکیبی بدیع از واژگان pressure و delicious دردی دلخواه، فشاری دلپذیر مانند فشاری روانی قبل از یک دستاورد، مثل رسیدن به معشوقه در شرایط سخت، فشار ۹ م ...
نظریه مطلق باور رفتارگرایان مبنی بر اینکه آنچه ارگانیسم می آموزد پاسخ های مشخص به محرک های مشخص است. دکتر علی اکبر سیف
محیط واقعی آن قسمت از یک محیط به القوه که به وسیله رفتار ارگانیسم بالفعل شده است ترجمه دکتر علی اکبر سیف
مقایسه سودمند کوشش برای گریز از تحقیر خود از راه مقایسه اعمال غیر اخلاقی فرد با اعمال غیر اخلاقی تر فردی دیگر. ترجمه دکتر علی اکبر سیف
در روانشناسی وضعیت آزارنده شرایطی که ارگانیسم از آن به طور فعال اجتناب می کند وقتی که چنین شرایطی رخ می دهد ارگانیسم میکوشد تا در اسرع وقت آن را ترک ...
Precipitating factors گاهی triggers ( ماشه های تفنگ ) نیز نامیده می شوند.
در روانشناسی: بالندگی شخصیت - به معنای منش، فردیت، به معنای ویژگی هایی ست که یک فرد را از دیگران متمایز می سازد.
در روانشناسی عمل الگوی پیچیده رفتاری که معمولاً شامل رسیدن به نوعی هدف است. هر عمل از تعداد زیادی حرکت به وجود می آید ترجمه دکتر علی اکبر سیف
Administered drug داروی مصرف شده
مخفف tomorrow به شکل 2moro هم نوشته میشه
Take revenge on someone انتقام گرفتن از کسی
یک اصطلاحه و مواقعی به کار برده میشه که دو نفر ( در ابتدای رابطه رمانتیک ) اونقدر با هم احساس نزدیکی میکنن و خوب کنار میان که حتی میتونن فکر و احساس ...
Giving lift به معنی رساندن کسی به جایی Giving Mark a lift to the airport
تعداد افرادی که فرد با اونها مقاربت جنسی داشته. Body count refers to how many people someone has slept with. Generally speaking, this refers to sex ...
در روانشناسی اکتساب کسب اطلاعات تازه از مشاهدات ترجمه دکتر علی اکبر سیف
مخفف Does anyone else مثال! DAE dip their pasta in ketchup? کسی هم هست که مثه من ماکارانی شو همش سس گوجه کنه؟
تو چتها و کامنتها بکار میره. مخفف Don't forgot to be awesome مثال: See u later, dftba میبینمت!یادت نره بترکونی!
مخفف: Too easy یعنی: خیلی ساده ست یا غمت نباشه
Feeling unmutual احساسات یه طرفه
Delulu برگرفته از کلمه delusional هست ( slang ) معمولاً در شبکه های اجتماعی این اصطلاح به کار میره. وقتی کسی باور هایی غیر واقع بینانه و شبیه به تو ...
I crave you [با تمام وجود] تو رو میخوام [از ته دل] آرزوت میکنم
Without notice بدون اطلاع قبلی Without prior notice بدون اطلاع قبلی Without further notice بدون اطلاع قبلی Without prior notification بدون اطل ...
پتانسیل فعالیت یک تکانه یا خیزک عصبی. در ضمنِ پتانسیل فعالیت شرایط پتانسیل استراحت معکوس می شود و دوباره برقرار می گردد ترجمه دکتر علی اکبر سیف
عوامل جرقه زننده که عبارتند از هرگونه رویدادها یا تجاربی که با فاصله اندکی قبل از ابتلا به یک اختلال روانی رخ میدهند. ( ترجمه مهدی گنجی، آسیب شناسی ر ...
احساس انزوا، غریبگی، جدا افتادگی مثال He alienated most of his colleagues with his bad temper اون خیلی از همکاراش رو بخاطر اخلاق بدش با خودش غریبه کر ...
Slang تخلیه عصبانیت، غر زدن، خالی شدن از حس بد مثال: don't hesitate to chat whenever you need to - even if it's just to vent
یکی از نام های خانوادگی رایج در کره به معنی برنج
مخفف Retweet همون ریتوئیت در توییتر
مخفف As much as possible تا جایی که ممکنه. تا حد امکان
Pitch dark تاریکی که از فرط سیاهی به قیر تشبیه میشه. For example: Instead of very dark, we can say pitch dark
در روانشناسی: عوامل ادامه دهنده یا تداوم بخش که عامل نگه دارنده ( maintaining factors ) نیز نامیده می شوند. عوامل تداوم بخش، باعث طولانی تر شدن اختل ...
اشتباه املایی رایج: پیارسال پیارسال اشتباه، پیرار سال درست
کوفتی
از پیش تعیین شده Prior plans برنامه های از پیش تعیین شده
بی دینی دین ناباوری دین ناخواهی دقت داشته باشید با بی خدایی متفاوت هست.
در روانشناسی، عوامل جرقه زننده Precipitating factors گاهی triggers ( ماشه های تفنگ ) نیز نامیده می شوند. رجوع شود به precipitating factors در آبادیس