الفاظ پرکاربرد در فقه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قاعده اصالة الظهور از مباحثی است که در فقه شیعه کاربرد زیادی دارد. بررسی مصادیق این قاعده که در آیات و روایات زیادی استعمال شده اند، محقق را از تکرار بحث در موضوعات مختلف فقهی بی نیاز می کند؛ برای نمونه دلالت «لا بأس» بر حکم تکلیفی یا اعم از تکلیفی و وضعی، و دلالت «لعن» بر حرمت یا غیر آن، از جمله مصادیق این قاعده هستند که در آیات و روایات و کلمات فقها استعمال زیادی دارند.در این نوشتار، نوزده لفظ پرکاربرد این قاعده در آیات و روایات، از جهت معانی مختلف بررسی می شود تا معنای حقیقی آن ها روشن شود. از این رو در بررسی هر یک از این الفاظ، به معانی لغوی و استعمالات مختلف آن ها در آیات و روایات و کلمات فقها و محدثین می پردازیم شده و کلمات ایشان را بررسی خواهیم کرد.
بحث ظواهر، از دو بحث صغروی و کبروی تشکیل شده است. در بحث کبروی، اصل حجیت ظواهر اثبات می شود، مثل حجیت ظواهر کتاب؛ و در بحث صغروی، تشخیص و تنقیح ظهورات بررسی می شود. در اصول، علاوه بر پرداختن به بحث کبروی در ظواهر، به برخی بحث های صغروی، مثل بحث از ماده و صیغه امر و نهی، مشتق و... نیز پرداخته شده است، ولی متأسفانه مصادیق بسیاری که در کتاب و سنت و کلمات قدما کاربرد زیادی دارند، مورد بررسی دقیق قرار نگرفته اند. به عبارت دیگر، همان طور که بحث از قواعد فقهیه، بحث از کلیات قواعد فقهیه ای است که کاربرد آن غالباً مختص به باب خاصی از ابواب فقه نیست و شناخت آن، موجب تسلط بر کلیات و ضوابط فقه می شود، شناخت معانی واژه های کثیر الاستعمال نیز مختص به باب خاصی از ابواب فقه نیست و بررسی استقلالی آن ها، مجتهد را تا حد زیادی در فهم ادله و استنباط از آن کمک می کند.در بررسی معانی اصطلاحات، توجه به این نکته ضروری است که معانی این الفاظ در عصر صدور آیات و روایات، ممکن است به مرور زمان در عصرهای پس از آن تغییر کرده باشد؛ بنابر این با قراینی از آیات و روایات و کلمات لغت دانانی که به عصر نص نزدیک تر هستند، می توان به معنای عصر نص پی برد.همچنین باید دقت داشت که با توجه به آیه شریفه «و ما أرسلنا من رسول الاّ بلسان قومه»، شارع اصطلاح جدیدی را در این واژه ها قرار نداده است و مطابق همان معنایی که عرف آن دوره به کار می برده اند، تکلم نموده است.
پیشینه تحقیق
همان طور که بیان شد، بحث از معانی این الفاظ به صورت مستقل در کلمات فقها و محدثین پیشینه ای ندارد و به صورت پراکنده به این بحث پرداخته شده است. از این رو اولاً، ناکافی است؛ و ثانیاً، همراه با دلیل کافی برای اثبات مطلوب نیست. بنابر این اگر چه موضوع این تحقیق، از مسائل مستحدثه نیست، ولی از آن جا که این بحث، مورد بررسی کافی قرار نگرفته است، بحثی جدید به شمار می آید و فایده اش به مراتب از بحث درباره مسائل مستحدثه بیش تر است؛ و به منزله بحث از قواعد فقهیه ای است که در تمام فقه جریان دارد.
روش تحقیق
برای اثبات معانی الفاظ پرکار برد، از آیات و روایات و لغت نامه های معتبر استفاده شده است؛ اما برای اثبات معنای حقیقی آن الفاظ، از راه های زیر کمک گرفته شده است:الف) کلمات لغت دانان؛ به گونه ای که کثرت آن، موجب اطمینان به معنای حقیقی می شود؛ ب) قراین مختلفی که در آیات و روایات مبنی بر حقیقی بودن یک معنا در لسان شارع وجود دارد؛ ج) به وسیله تبادر، عدم صحت سلب و اطراد، معنای حقیقی لفظ را در عصر حاضر مشخص، و حقیقی بودن آن معنا در عصر شارع را، با یکی از این سه راه اثبات می کنیم: ۱. استصحاب عدم نقل؛ ۲. استصحاب قهقرایی؛ و ۳. سیره عقلا.با توجه به این مقدمه، به بررسی این واژگان می پردازیم:
بررسی واژه لعن
...

پیشنهاد کاربران

بپرس