بلوغ دختران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فقه شیعه بر این فتوا استقرار یافته که حد بلوغ دختر، نُه سال است. اگر فقیهی با این فتوا در کتابی مخالفت کرده، در کتابی دیگر از مخالفت خود بازگشته است. چه بسا می توان میان برخی دیدگاه ها نیز جمع کرد. از باب مثال می توان گفت کسی که سن بلوغ دختر را ده سال دانسته، مقصود او، کامل شدن نُه سال است و این امر جز با وارد شدن در ده سال، دانسته نمی شود. و شهرت فتوایی بر نُه سال، به حدی است که نیازی برای نقل سخنان موافقان این قول باقی نمی گذارد. آنچه لازم است، اشاره به فقیه مخالف یا کسی است که از سخن او، بوی مخالفت به مشام می رسد.
با وجود این، به نقل پاره ای از سخنان هر دو دسته می پردازیم:۱. شیخ در کتاب خلاف، نوشته است: یراعی فی حدّ البلوغ فی الأناث بالسن تسع سنین. در حدّ بلوغ دختران، سن نُه سال، لحاظ می شود. سپس شیخ بر این فتوا، ادعای اجماع کرده و قول دیگری را یاد نکرده است.۲. سخن شیخ در نهایه، چنین است: و حدّ الجاریة التی یجوز لها العقد علی نفسها، أو یجوز لها أن تولّی من یعقد علیها تسع سنین فصاعدا. حدی که دختر هنگام رسیدن به آن، می تواند برای عقد خود اقدام کند، یا شخصی را عهده دار انجام این کار کند، نُه سال است.۳. در کتاب مبسوط می نویسد: وأما البلوغ فهو شرط فی وجوب العبادات الشرعیّه. وحدّه الاحتلام فی الرجال، والحیض فی النساء، او الإنبات، او الاشعار، او یکمل له خمس عشرة سنة والمرأة تبلغ عشر سنین. در واجب شدن عبادت های شرعی، بلوغ شرط است. و حد بلوغ، محتلم شدن در مردان، و دیدن خون حیض در زنان، یا روییدن مو (برعانه) یا روییدن مو (در صورت)، و یا کامل شدن پانزده سال است. و زن در ده سالگی به بلوغ می رسد. و چنان که دانستی، میان این دو قول شیخ، ناسازگاری نیست.۴. ابن ادریس ، در سرائر می نویسد: بلوغ زن از پنج راه دانسته می شود: محتلم شدن، روییدن مو، رسیدن به نُه سال، و شیخ ما ابوجعفر (شیخ طوسی) در کتاب صوم مبسوط، بلوغ او را در ده سال دانسته، و در کتاب نهایه، سخن از نُه سال به میان آورده و قول درست، سخن اخیر است. از این رو، هرگاه دختر به این سن برسد و رشیده باشد، وصی، مال دختر را به او تسلیم می کند، و در این سن، صحیح است، دختر خود را به همسری دیگری در بیاورد و شوهر می تواند با او نزدیکی کند. در این مطلب اختلافی میان شیعه دوازده امامی نیست. و دو راه دیگر برای شناخت بلوغ دختر، حیض و باردار شدن است. مطلب به همین گونه، در کتاب ها آمده است. چکیده سخن این که: سن بلوغ دختر، نُه سال است، زیرا او پیش از این سن، حیض و باردار نمی شود، از این رو، می توان بازگشت امر را به بالغ شدن در نُه سال دانست. ۵. شیخ در کتاب حجر مبسوط می نویسد: واما السن فحدّه فی الذکور خمس عشرة سنة، وفی الاناث تسع سنین و روی عشر سنین. سن بلوغ در پسران، پانزده و در دختران، نُه سال، و بر حسب روایتی ده سال است. بنابراین، فتوای شیخ در نهایه و کتاب حَجر مبسوط، نُه سال و در کتاب صوم مبسوط، ده سال است، و با توجه به این کتاب که حجر به لحاظ ترتیب، پس از کتاب صوم است، می توان سخن شیخ در کتاب حَجر را بازگشت از فتوایی دانست که در کتاب صوم داده است. و نیز می توان گفت مقصود شیخ از ده سال، کامل کردن نُه سال است که با وارد شدن در ده سالگی، دانسته می شود.۶. ابن سعید می نویسد: وبلوغ المرأة والرجل بالاحتلام، وتختص المرأة بالحیض وبلوغ عشر سنین. و بلوغ زن و مرد، آن گاه است که محتلم شوند و حیض شدن و رسیدن به ده سال، علامت اختصاصی بلوغ زن است. و ممکن است مقصود او، وارد شدن در ده سال که نشانه کامل گردیدن نُه سال است، باشد.۷. ابن حمزه در کتاب خمس می نویسد: وبلوغ الرجل بأحد ثلاثة أشیاء: الاحتلام، والانبات، و تمام خمس عشرة سنة، وبلوغ المرأة باحد شیئین: الحیض وتمام عشر سنین. بالغ شدن پسر ، به یکی از سه چیز: محتلم شدن، روییدن مو، و تمام شدن پانزده سال، و بالغ شدن دختر به یکی از دو چیز است: حیض و تمام شدن ده سال.۸. ولی او در کتاب نکاح که به لحاظ ترتیب، پس از کتاب خمس است، از آن سخن برگشته و نوشته است: وبلوغ المرأة یعرف بالحیض، او بلوغها تسع سنین فصاعدا. بلوغ دختر، از راه عادت شدن، یا رسیدن او به نُه سال و بیش تر از نُه سال، دانسته می شود.۹. و سخن علامه در تذکره، چنین است: والانثی بمضی تسع سنین عند علمائنا. به نظر فقیهان ما، بالغ شدن دختر به گذشتن از نُه سال است.۱۰. محقق اردبیلی در شرح عبارت (وببلوغ تسع) در کلام علامه، می نویسد: واما السن فالاخبار علیه کثیرة فی النکاح حیث جوز الدخول بعد التسع دون قبله. وهو مشعر بالبلوغ بعده لثبوت تحریم الدخول قبله عندهم ـ کانه ـ بالاجماع و یفهم من التذکرة کون البلوغ بتسع اجماعیاً عندنا فتأمل، کذا فی الحدود، وفی الاخبار المتقدمة ایضا دلالة علیه فافهم. اما سن، اخبار دلالت کننده بر آن در کتاب نکاح فراوان است. زیرا برابر این اخبار، نزدیکی کردن با دختر پس از نُه سال، رواست، نه پیش از آن. و این، اشعار به بالغ شدن او پس از نُه سال دارد، زیرا از نظر فقها، حرام بودن نزدیکی با او پیش از نُه سال، ثابت است ـ و گویا این امر ـ اجماعی است و روایات پیشین نیز بر این سخن دلالت دارند.۱۱. محدث بحرانی می نویسد: وبلوغ التسع بمعنی کمالها فی الانثی علی المشهور. بنابر نظر مشهور، بالغ شدن دختر به این است که سن او به نُه سال کامل برسد.۱۲. صاحب جواهر نیز در شرح عبارت (والانثی) در کلام محقق، می نویسد: بالغ شدن دختر به نُه سال میان علمای شیعه مشهور است، بلکه بر این قول، مذهب شیعه استقرار یافته است. برخلاف فتوای شیخ در صوم مبسوط و ابن حمزه در خمس وسیله، که بلوغ دختر را به ده ساله شدن دانسته اند، ولی شیخ در کتاب حَجر، از این سخن برگشته، و با مشهور موافقت کرده است. همچنین ابن حمزه در کتاب نکاح وسیله، از فتوای نخست خود بازگشته است. بلکه می توان گفت مقصود آن دو از ده سال، این است که علم پیدا کردن به نُه سال کامل، بسته به پا نهادن در ده سالگی است. از این کلمات روشن شد بلوغ دختر، در نُه سالگی، فتوایی است مشهور، و فقیهی که بگوید دختر در ده سالگی بالغ می گردد، یافت نمی شود، مگر شیخ و ابن حمزه و این دو هم، از این سخن برگشته اند. شیخ در کتاب حَجر و ابن حمزه در کتاب نکاح. می توان عبارت ابن سعید را حمل بر کامل شدن نُه سال کرد.
دیدگاه ها
در این زمینه، دیدگاه های دیگری نیز وجود دارد:۱. بلوغ دختر در سیزده سالگی.۲. بلوغ دختر، به عادت.۳. با توجه به اختلاف احکام ، بلوغ دارای مراتبی است.
دیدگاه بلوغ در نُه سالگی
دسته هایی از روایات، دلالت بر این دارند که حد بلوغ در دختر، نُه سال است. این روایات به گونه یکسان بر این امر دلالت ندارند. بلکه به دلالت های گوناگون، آن را می رسانند.
← تقسیم بندی روایات
...

[ویکی شیعه] بلوغ دختران مرحله ای از رشد دختران که در آن مکلف به انجام واجبات و ترک محرمات می شوند. احتلام، روییدن مو بر روی عورت، حامله شدن، دیدن خون حیض و رسیدن به سن تکلیف پنج نشانه بلوغ دختران است.
عموم فقهاء نُه سالگی را سن بلوغ دختران دانسته و بر این باورند که این نظر مطابق با ظاهر مذهب، مورد اتفاق اصحاب و اجماعی است. این نظر توسط برخی فقها و محققان معاصر مورد مناقشه قرار گرفته است.
فیض کاشانی در مسئله بلوغ دختران معتقد است سن بلوغ درباره تکالیف مختلف، متفاوت است. او سیزده سالگی را برای روزه، ده سالگی را برای وصیت و امثال آن، و نه سالگی را برای اجرای حدود معتبر می داند. یوسف صانعی، بلوغ دختران را در سیزده سالگی دانسته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس