چیستی فلسفه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فلسفه تفکر است. تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آنها روبه رو هستیم. فلسفه وقتی پدیدار می شود که سوال هایی بنیادین درباره خود و جهان می پرسیم.
پس از آشنائی با اصطلاحات مختلف فلسفه لازم است که موضوع بحث روشن شده و توضیح دهیم که منظور ما از فلسفه چیست و از چه مسائلی گفتگو می شود ولی پیش از آنکه به تعریف فلسفه و معرفی اجمالی مسائل آن بپردازیم خوبست توضیح بیشتری پیرامون موضوع و مسائل و مبادی علوم و روابط آنها با یکدیگر بدهیم.
رابطه موضوع با مسائل
واژه علم طبق چهار اصطلاح از اصطلاحات پنج گانه نامبرده به مجموعه ای از قضایا اطلاق می شود که مناسبتی بین آنها لحاظ شده باشد و این مناسبت های گوناگون اند که علوم را از یکدیگر جدا و متمایز می کنند و نیز معلوم شد که بهترین مناسبت هایی که بین مسائل مختلف لحاظ می شود و ملاک تمایز علوم قرار می گیرد مناسبت موضوعات آنها است یعنی مسائلی که موضوعات آنها اجزاء یک کل یا افراد یک کلی را تشکیل می دهند به صورت علم واحدی درمی آیند.بنابراین مسائل یک علم عبارت است از قضایایی که موضوعات آنها زیر چتر عنوان جامعی کل یا کلی قرار می گیرند و موضوع یک علم عبارت است از همان عنوان جامعی که موضوعات مسائل را در بر می گیرد.در اینجا خوبست یادآور شویم که ممکن است یک عنوان موضوع دو یا چند علم قرار گیرد و اختلاف آنها به حسب غایات یا روش های تحقیق باشد اما نکته دیگری را نباید از نظر دور داشت و آن این است که گاهی عنوانی که برای موضوع یک علم در نظر گرفته شده بطور مطلق موضوع آن علم نیست و در واقع قید خاصی دارد و اختلاف قیودی که برای یک موضوع لحاظ می شود موجب پدید آمدن چند علم و اختلاف آنها می گردد مثلا ماده از حیث ترکیبات درونی و خواص مربوط به تجزیه و ترکیب عناصر موضوع علم شیمی و به لحاظ تغییرات ظاهری و خواص مترتب بر آنها موضوع علم فیزیک قرار می گیرد یا کلمه از جهت تغییراتی که در ساختمان آن حاصل می شود موضوع علم صرف و از نظر تغییرات اعرابی موضوع علم نحو واقع می شود.بنابراین باید دقت کرد که آیا عنوان جامع بطور مطلق موضوع علم معینی است یا با قید و حیثیت خاصی و بسا هست که عنوان جامعی بطور مطلق موضوع علم عامی قرار داده شود و بعد با افزودن قیودی به صورت موضوعاتی برای علوم خاصی در آید مثلا در تقسیم معروف فلسفه به اصطلاح قدیم جسم موضوع همه علوم طبیعی است و با اضافه کردن قیودی به صورت موضوع معدن شناسی گیاه شناسی حیوان شناسی و غیرها در می آید و در کیفیت انشعاب علوم اشاره شد که قسمتی از انشعابات به وسیله محدود کردن دایره موضوع و با افزودن قیودی به عنوان موضوع مادر حاصل می شود.از جمله قیودی که ممکن است به عنوان موضوع افزوده شود قید اطلاق است و معنایش این است که در آن علم از احکامی گفتگو می شود که برای ذات موضوع مطلق و بدون در نظر گرفتن تشخصاتش ثابت و در نتیجه شامل همه افراد موضوع خواهد بود مثلا اگر احکام و خواصی برای مطلق اجسام ثابت بود خواه جسم معدنی باشد یا آلی و خواه گیاه باشد یا حیوان یا انسان در این صورت می توان موضوع آنها را جسم مطلق قرار داد و اینگونه مسائل را به عنوان علم خاصی مشخص نمود چنانکه حکماء بخش اول طبیعیات را به این احکام اختصاص داده و آنرا به نام سماع طبیعی یا سمع الکیان مشخص ساخته اند سپس هر دسته از اجسام را به علم خاصی مانند کیهان شناسی معدن شناسی گیاه شناسی و حیوان شناسی اختصاص داده اند.عین این کار را در مورد انشعابات جزئی علوم نیز می توان انجام داد مثلا مسائل مربوط به همه حیوانات را علم خاصی قرار داد که موضوع آن حیوان مطلق یا حیوان بما هو حیوان باشد و سپس احکام خاص به هر نوعی از حیوانات را در علم های خاص دیگری مورد بحث قرار داد.بدین ترتیب مطلق جسم موضوع بخش طبیعی از فلسفه قدیم و جسم مطلق موضوع نخستین بخش از طبیعیات سماع طبیعی و هر یک از اجسام خاص مانند جسم کیهانی جسم معدنی جسم زنده موضوعات کیهان شناسی معدن شناسی و زیست شناسی را تشکیل می دهند و به همین ترتیب مطلق جسم زنده موضوع علم زیست شناسی عام و جسم زنده مطلق موضوع علمی که از احکام همه موجودات زنده بحث می کند و انواع موجودات زنده موضوعات علم زیستی جزئی را تشکیل می دهند.
سوال و جواب
در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن این است که اگر احکامی مشترک بین چند نوع از انواع موضوع کلی بود ولی شامل همه آنها نمی شد چنین احکامی را باید در کدام علم مورد بررسی قرار داد مثلا اگر اموری مشترک بین چند نوع از موجودات زنده بود نمی توان آنها را از عوارض جسم زنده مطلق قرار داد زیرا شامل همه موجودات زنده نمی شود و از طرفی طرح کردن آنها در هر یک از علوم جزئی مربوطه هم موجب تکرار مسائل می گردد در این صورت کجا باید آنها را طرح کرد.پاسخ این است که معمولا اینگونه مسائل را نیز در علمی مورد بحث قرار می دهند که موضوعش مطلق است و احکام عوارض ذاتیه موضوع مطلق را به این صورت تعریف می کنند احکامی که برای ذات موضوع ثابت می شود قبل از آنکه مقید به قیود علوم جزئی گردد و در واقع این مسامحه در تعریف را بر تکرار مسائل ترجیح می دهند چنانکه بعضی از فلاسفه در مورد فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه گفته اند که از احکام و عوارضی بحث می کند که برای موجود مطلق یا موجود بما هو موجود ثابت می شود قبل از آنکه مقید به قید طبیعی یا ریاضی شود.
مبادی علوم و رابطه آنها با موضوعات و مسائل
...

پیشنهاد کاربران

بپرس