پیشنهاد‌های عباس نعمتی فر (٣١٥)

بازدید
١٧٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بنیان گذار، طراح ( اصلی ) Tinoco was one of the architects of the government’s economic reforms. He was the chief architect of the country’s new ec ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

عقد نامه، سند ازدواج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناموفق شدن، رضایت بخش نبودن، دیگر خوشایند نبودن The relationship turned sour over a financial dispute. Their investments had begun to go sour. Thei ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ناموفق شدن، رضایت بخش نبودن، دیگر خوشایند نبودن The relationship turned sour over a financial dispute. Their investments had begun to go sour. Thei ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شایع، همه گیر ( چیزی که غالب مردم آن را می دانند و درباره آن صحبت می کنند ) There was news abroad that a change was coming. There’s a rumour abroad ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آرام تر کردن، کم کردن فعالیت، کاهش تأثیر چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهت زده، هاج و واج، دچار ترس یا شوک شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بلافاصله بعد از ( کسی یا چیزی ) TV camera teams arrived hot on the heels of the police. Her remarks came hard on the heels of a statement by the Pr ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ملکه مهمانی آخر سال، دختری که در جشن آخر سال تحصیلی دانش آموزان بزرگتر برگزیده می شود. Marilyn’s selection as Prom Queen made her the envy of every ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کشور، ( ادبیات ) زادگاه، سرزمین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تلاش کردن وکیل برای اینکه اثبات کند فردی مجرم است Julius Capon, prosecuting, described the defendant as ‘ruthless’. James Spencer, prosecuting, clai ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

فراخواندن، درخواست کردن ( از فرد یا سازمانی ) برای انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کسی که به چیزی شک دارد، شاک ( مشکوک غلط است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کاشی کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

معذب کننده، مایه خجالت، شرمنده کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

سخت و اذیت کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مهم نیست چقدر . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( ارتش ) مامور بهداری ارتش، بهدار، امدادگر پزشکی جبهه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کاملا خیساندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

داستان ( تخیلی و پرماجرا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( نگاه کردن یا توجه کردن و ) انتظار ( وقوع چیزی را ) کشیدن، چشم انتظار بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

قرار عاشقانه بدون آشنایی قبلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

( روی دعوتنامه نوشته می شود و یعنی ) لطفاً پاسخ دهید ( که در میهمانی حضور می یابید یا خیر )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

سرسختانه جنگیدن و مقاومت کردن، مصمم برای رسیدن به موفقیت یا رهایی از یک وضعیت دشوار تلاش کردن

پیشنهاد
١١

چیزی را مسلم فرض کردن

پیشنهاد
١٠

قدر ندانستن، از کسی انتظار بی جا داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به شدت خسته کردن Even a short walk exhausted her. Don't exhaust yourself. We'll clean up for you. She was exhausted by running up the steep hill.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ساده ( و غیرجذاب ) Her hair was short and severe. a rather severe red - brick building She wore a severe black dress, and plain black shoes. I don ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ساده و بی پیرایه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بسیار موفق، پررونق شکوفا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

قید کردن، مشخص کردن، تصریح کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( جمعیت کثیری ) سرزده ( و بدون دعوت ) آمدن

پیشنهاد
١٤

( وجود یا وقوع چیزی را ) مسلم فرض کردن ( و قدر آنها را ندانستن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

خصلت، ویژگی، خصیصه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاملاً مناسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( کسی که جایگاه یا قدرت ) برتر ( را دارد ) cotton, monarch of the textile world The bout was fought to determine who would be the monarch of the rin ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

جلای وطن، میهن راندگی ( به دلایل سیاسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اخراج کردن، بیرون انداختن، بیرون کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1. ( به سرعت یا ناگهان، جایی را ) ترک کردن Sorry, but I’ll have to shoot off before the end of the meeting. I have to shoot off to my next appointme ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

حسن نیت، خیرخواهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهر تایید، تاییدیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

شکلک کاغذی یا چوبی ( بچه گانه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برج های دوازده گانه، صور فلکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

( غذای ) چرب و چیلی و سنگین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مصور کردن ( کتاب و مجله و . . . ) Over a hundred diagrams, tables and pictures illustrate the book. She has illustrated several children’s books. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

ترغیب کردن، جذب کردن، وسوسه کردن، اغوا کردن، مجاب کردن، تشویق کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

با سختی و به آرامی حرکت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترسناک، نگران کننده She couldn’t put off the dreaded moment forever. After years of toil, scientists disclosed that they had made progress in contro ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1. اشتباه فاحش ( و ناشی از بی توجهی ) 2. مرتکب اشتباه احمقانه شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. کورمال کورمال حرکت کردن blunder about/around: Someone was blundering about in the kitchen. blunder into/past/through etc something: Phil came blu ...