پیشنهاد‌های عباس نعمتی فر (٣١٥)

بازدید
١٧٧
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

رأی دادن Fewer than 20% of the votes cast were for conservative candidates. Barely one in three will bother to cast a ballot on February 26th. To q ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

رأی دادن Fewer than 20% of the votes cast were for conservative candidates. Barely one in three will bother to cast a ballot on February 26th. To q ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

انداختن ( رأی ) =cast a vote/ballot Fewer than 20% of the votes cast were for conservative candidates. Barely one in three will bother to cast a bal ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مسئولیت ( اشتباه یا یک کار بد ) ، تقصیر to lay/place/put the blame for something on someone The government will have to take the blame for the riots ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک نفس عمیق کشیدن، ( در اثر ناراحتی یا آسودگی یا موفقیت یا . . . یک دم آهسته و سپس یک ) بازدم عمیق انجام دادن Rebecca heaved a sigh of relief. Rose ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آب و هوای بد Are we going to brave the elements and go for a walk? to be exposed to the elements sailors battling against the elements

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

طراح ( یا حامی ) یک لایحه ( یا قانون ) جدید the sponsor of the new immigration bill

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کم شدن، فروکش کردن The flames finally died down. When the applause had died down, she began her speech.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بعد از میلاد مسیح He died during games in honour of Claudius in 44 CE. In the ninth century CE, the Irishman John Scotus Erigena translated the Cele ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بعد از میلاد مسیح He died during games in honour of Claudius in 44 C. E. . In the ninth century C. E. the Irishman John Scotus Erigena translated th ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مردد بودن The president appeared to wobble over sending the troops in. Yesterday the president showed the first signs of wobbling over the issue.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

لرزیدن صدا ( ناشی از ترس یا تردید یا پرهیز از گریه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کاملاً خیس کردن The continuous rain had saturated the soil. Water poured through the hole, saturating the carpet.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیاده روی گروهی برای جمع آوری صدقه یا خیریه an annual walkathon for breast cancer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

to summit 1. شرکت کردن در نشست سران 2. به قله صعود کردن summited on May 29

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مقاله ( روزنامه و مجله ) a special feature on new children’s books a special feature on education

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( قیمت یا مقدار یا . . . ) به سرعت افزایش یافتن Wages and prices have skyrocketed. The economic boom sent property prices skyrocketing.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دقت، کامل و شامل همه جزئیات بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مرید، پیرو، سرسپرده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمه شب، نصف شب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسط زمستان

پیشنهاد

خیلی ثروتمند بودن، یک زندگی راحت داشتن، بدون کار کردن پول در آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تصمیمی که در شروع سال جدید گرفته می شود، تصمیم سال نو

پیشنهاد
٠

سوگند وفاداری ( به پرچم آمریکا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دونفره It looks like a two - man race. a two - man tent

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

در مواجهه با، مواجه با ( یک مسئله جدی یا یک مشکل )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( صبورانه و مشفقانه ) گوش دادن He’s always prepared to lend a sympathetic ear.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه پرداز، ویرایشگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیردختر، دختر ترشیده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ورودی، درگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خرگوش ( در زبان کودکان )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کاندیدا شدن، کاندیدا بودن He has yet to decide whether to run for chairman. the candidates who are hoping to run against the President in November

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تقلبی، جعلی counterfeit watches counterfeit money

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جاعل، سازنده پول یا کالای تقلبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ماشین پرمصرف ( از نظر سوخت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به مرور بهتر شدن، ( مسئله ای ) به مرور حل شدن I hope it all works out for Gina and Andy. Things will work out, you’ll see.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

خوب پیش رفتن My first job didn't work out. Things have worked out really well for us.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شکاف ( مخصوص قرار دادن سکه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دستگاه سکه ای ( برای خرید اجناس کوچک یا بازی یا قمار )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کثیف و نامرتب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خیلی بد What rotten luck! She's a rotten singer. I've had a rotten day!

پیشنهاد
٢

خیلی روشن و واضح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مهاجر، ساکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

قایقرانی کردن، کشتیرانی کردن، حرکت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی را ( در انجام کاری ) حساب نکردن، روی کسی حساب نکرن to not include someone in an activity I’m sorry, you’ll have to count me out tonight.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

count somebody out کسی را ( در انجام کاری ) حساب نکردن، روی کسی حساب نکرن to not include someone in an activity I’m sorry, you’ll have to count me ou ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تک تک افراد، دقیقاً همه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناگهان شدیداً عصبانی شدن The boss will blow his top when he hears about this. One day, I just blew my top and hit him.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناگهان شدیداً عصبانی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پرقدمت، کهنه کار old - time music an old - time politician old - time remedies