پیشنهاد‌های عباس نعمتی فر (٣١٥)

بازدید
١٤٧
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مسیر شغلی، حرفه اصلی Her garden was her life's work. She made photography her life's work.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

طب ورزشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خیلی محبوب دوست داشتنی a well - liked restaurant He is well - liked by everyone. She is sweet and well - liked. I thought I was well - liked in thi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دوباره اتفاق افتادن My birthday seems to come around quicker every year.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( سرزمین ) دست نخورده، ( حیوان ) رام نشده، وحشی the image of the West as an untamed wilderness his untamed beard

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( نگاه یا لبخند یا . . . حاکی از ) آگاه ( بودن از مطلبی ) He gave us a knowing look. She exchanged a knowing smile with her mother.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

یک موقعیت خطرناک ( و مستعد ایجاد خشونت ) It is obvious to me that the situation is filled with peril, a real powder keg if I ever saw one. We're si ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

رو برگرداندن I took one glance at the wretched animal and turned away. When they show an operation on TV, I have to turn away.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طور قابل ملاحظه بزرگ یا زیاد When my mother draws up her budget for the week, she sets aside a goodly sum for nourishing food.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به موفقیت رسیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به شهرت رسیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

طرحی ( عمدتاً نامطمئن و غیرمعقول ) که در زمان کوتاه سود کلان تولید می کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

جرات، شجاعت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نامه درخواست کار ( که توسط فرد برای یک شرکت ارسال می شود ) We have received hundreds of application letter. It is better to write an individually t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تقاضانامه کار ( که فرد برای یک شرکت ارسال می کند ) We have received hundreds of letters of application. It is better to write an individually tailo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

هنرهای دستی، مانند خیاطی، سفالگری، طلاسازی، گلدوزی و . . . an arts and crafts fair In the village souvenirs, such as wine and arts and crafts, are f ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

نقد تمجیدآمیز، نقد یا مقاله مثبت Her performance won rave reviews from the critics. The movie received rave reviews. The show has received rave re ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یک قلپ، یک لقمه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نام یک کتاب معروف امریکایی است که در فارسی به ناطورِ ( به معنی نگهبان ) دشت ترجمه شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر آنچه ( از روش ها یا ابزارها ) که کسی می تواند ( برای رسیدن به مقصودش ) استفاده کند Hotel managers are using a whole new bag of tricks to attract g ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

با اشتیاق فراوان خواندن یا تماشا کردن یا گوش کردن He was already devouring detective fiction as a young child. She devoured everything she could lay ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1. پژمرده شدن The spring flowers were already beginning to wither. 2. به تدریج ضعیف تر یا کوچک تر یا . . . شدن و در نهایت از بین رفتن، افول کردن All ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. روحانیِ رمزآلود و معنوی 2. عرفانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

با یک حرکت، در یک اقدام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به هم رسیدن the place where two rivers come together

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

راه غیرمستقیم، راه فرعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

فرستادن ( از طریق دریا یا هوا یا از جایی به جایی ) When you finish writing this letter, please send it over to me so that I can approve it. Can you ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دست به دست کردن چیزی، بازگو کردن مطلبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اجازه عبور دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کسی را جایگزین کردن ( وقتی نفر اول کارش تمام شده یا به استراحت نیاز دارد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آزاد کردن شهر یا قلعه یا . . . An armoured battalion was sent to relieve the besieged town.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از شدت مشکلی کاستن programs aimed at relieving unemployment efforts to relieve poverty to relieve traffic congestion

پیشنهاد

یک دوراهی که انتخاب هریک ناخوشایند است. The medical profession's eagerness for scientific advance had impaled it on the horns of a dilemma, forcing ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیغام فرستادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دست کشیدن ( از تلاش یا ادامه و اتمام کاری ) ، از دست دادن ( امید و . . . ) They abandoned the game because of rain. She abandoned hope of any recon ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

امید خود را ( نسبت به وقوع چیزی ) از دست دادن The family had abandoned all hope of finding him alive. Rescuers had abandoned all hope of finding any ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( عمداً یا سهواً کسی را از یک تیم ) حذف کردن She's been dropped from the team because of injury. Rogers is injured and has been dropped.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کاستن از ( ارزش یا میزان موفقیت یا اثر مثبت چیزی ) I don't want to take away from his achievements, but he couldn't have done it without my help. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بیمه نامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

خیرخواه، مهربان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بعد از یک کار به کار جدیدی اقدام کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی به ندرت ( =چی بشه که این کار رو بکنم. . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

قطعه زمین اختصاصی ( برای سرخ پوستان یا مدرسه و غیره )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تحقیر و بی اعتنایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ماتم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ناگهان اتفاق افتادن ( و صدمه و لطمه زدن ) Two days later tragedy struck.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالفت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

( با اعمال قدرت و فشار یک چیز ناخوشایند را ) از بین بردن to stamp out racism It is our duty to stamp out any abuses of political power.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تازه بازسازی شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازسازی شده، نوسازی شده