تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نویسنده طور نویسندگانه مؤلف طور مؤلفانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دردسرساز مشکل ساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فوکو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مؤلفانگی نویسندگانگی

پیشنهاد
٠

if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them انتقاد وارد کردن به نقد کردنِ کسی انتقاد کردن از

پیشنهاد
٠

if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them به کسی اتهام زدن اتهام بستن به اتهام زدن به کسی را متهم کر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them متهم کردنِ کسی اتهام بستن به مقصر دانستن کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them انتقاد کردن از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجه تاریخی بخشیدن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

[آموزشِ] عالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فقیر و فنی مرفه و فقیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تناسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قفانگرانه گذشته نگرانه با نگاهی به گذشته پس نگرانه با قفانگری با گذشته نگری با پس نگری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعهدآور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حال و روز اوضاع و احوال شرایط وضع موقعیت وضعیت وضع امور شرایط کلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویتگنشتاین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

روا مناسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مثلاً برای مثال برای نمونه به عنوان مثال به عنوان نمونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عبارتی دیگر به بیانی دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بغتتاً دفعتاً آنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آمپر پراندن جوش آوردن سیم های کسی اتصالی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ابتدا به ساکن در ابتدا در اوائل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عبارتی دیگر، به بیانی متفاوت، put another way simply put put it differently otherwise stated said differently otherwise speaking in other quart ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکرنشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تهیگی تهیا میان تهیگی توخالی بودگی پوکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دلالتگر دلالت کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به موقع سرِ وقت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تکلیف چیزی را یکسره کردن تکلیفِ چیزی را روشن کردن قطعیت بخشیدن به تثبیت کردنِ چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گمراه کردن به بیراهه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

افراد بالغ بزرگسالان آدم بزرگ ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدکردار بودن خرده شیشه داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرسنه بودن گرسنه ماندن از گرسنگی رنج بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نقل از فرهنگ هزاره: come to do sth: ۱ - به منظور انجام کاری آمدن ۲ - سرانجام به جایی رسیدن که، بالاخره، دست آخر پیشنهادِ شخصی: نهایتاً آخرالامر ارتج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازگفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به همان سیاق، به همان روش، به همان شیوه،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به همین سیاق، به همین روش، به همین شیوه،

پیشنهاد

درز گرفتن اشتباه کسی حسن نیت داشتن درباره کسی تأیید کردنِ کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گهگاه گاه و بی گاه هرازگاهی هرازچندگاهی به طور نامنظم دیمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قاطعانه سرسختانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

به دنبالِ درپیِ متعاقبِ بر اثرِ پس از در نتیجة پیروِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ادامه دادنِ انجام کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرحبخش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درِ گوشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در میانه شب در خلوتِ شب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در میانه ی. . در میانِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خلاصه نویس ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

داده پرداز گردآورنده داده و اطلاعات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به نقل از هزاره: [اتاق و غیره] مرتب کردن، نظم بخشیدن به، ( چیزی را ) سر جای خود گذاشتن [خرابی] تعمیر کردن، ترمیم کردن، جبران کردن [روابط ] اصلاح کردن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سیاست لبه پرتگاه سیاست بازی با آتش خطرپذیری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نقل از فرهنگ هزاره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر باد نفاخ