تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: [نقشه، نقاشی و غیره] به اندازه ی طبیعی، در مقیاس طبیعی ( محاوره ) کامل، تمام عیار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از MERRIAM - WEBSTER : : to affect or influence a decision —usually used in negative statements مثال: . Personal feelings had no bearing on o ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

exceed the limits of what is reasonable or acceptable زیاده روی کردن از حد و مرزهای پذیرفته شده فراتر رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: بگیرش! برو! بزنش! ولش نکن! معطلش نکن!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فوق العاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نقل از هزاره: آشکارا مسلماً معلوم است که روشن است که بدیهی است که واضح است که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: 1. با دست، دستی 2. به دستِ کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: [مدارک، چیزها و غیره] بازرسی کردن، وارسی کردن، کنترل کردن، بازدید کردن؛ [ماشین آلات و غیره] امتحان کردن، معاینه کردن، بازدید کردن، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نقل از هزاره: بازرسی وارسی بازدید کنترل معاینه امتحان سرکشی ( به )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نقل از هزاره: به هوش آمدن حال کسی جا آمدن جان گرفتن دوباره جانی گرفتن از نو زنده شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: به هوش آوردن زندگی بخشیدن به جان دادن به زندگی دوباره ای بخشیدن به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

توقفگاه توقف کوتاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: در آستانه ی در شُرُفِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به نقل از هزاره: 1. به طور مؤثری، به طرز کارایی، به طور ثمربخشی 2. در واقع، عملاً، در حقیقت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: شهر بازاردار بازارشهر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به نقل از لانگمن: used when you want to emphasize that something is true about almost all of a group of people or things مثال: The vast majority of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: شخصاً به شخصه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: اساساً از بنیاد علی الاصول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: [شخص] قشنگ، خوشگل برازنده خوش تیپ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: 1. تمام راه، تمام مسافت؛ تمام مدت، تمام وقت، یکریز 2. کاملاً، تماماً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از آکسفورد: be permanent or widely accepted مثال: "the internet is here to stay" به شکل گسترده ای پذیرفته شدن قبول عام یافتن به نقل از هزاره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماشین های توزیع شیر به نقل از هزاره: ( در بریتانیا ) وانتِ شیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از آکسفورد: ( be openly at variance with ( what is usual or expected مثال: "a need to fly in the face of convention" به نقل از هزاره: 1. [قان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

hot rod به نقل از هزاره: ( در آمریکا، عامیانه ) ماشینِ تقویت شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( در آمریکا، عامیانه ) ماشینِ تقویت شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نقل از هزاره: بی اغراق حداقل چیزی که می شود ( درباره اش ) گفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: به این معنی که از این حیث که به نقل از آکسفورد: for the reason that مثال: "I was fortunate in that I had friends"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از:https://hinative. com It's that simple" indicates that whatever you were shown or told how to do is not very complicated or difficult" به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هنگام ویرایش، بارها با عبارت the state - of - the - art و ترجمهٔ نادرست آن ( وضعیت هنر ) روبه رو شده ام. این اصطلاح را زمانی به کار می برند که بخواهن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هنگام ویرایش، بارها با عبارت the state - of - the - art و ترجمهٔ نادرست آن ( وضعیت هنر ) روبه رو شده ام. این اصطلاح را زمانی به کار می برند که بخواهن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از ویکیپدیا: The state of the art refers to the highest level of general development, as of a device, technique, or scientific field achieved ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 —used to make a statement more forcefulI:that was one hell of a good fight 2 : very good: She's a hell of a player 3. very bad or difficult" We've ...

پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: حداکثر کوشش خود را برای . . . کردن نهایت سعی خود را کردن که. . . خود را به آب و آتش زدن که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; often you make it work so hard that it breaks down or wears out. He has w ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: [دستگاه و غیره] کار کردن با

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به نقل از هزاره: غیرقابل توضیح توضیح ناپذیر تبیین ناپذیر غیرقابل تبیین توجیه ناپذیر پیچیده بغرنج غیرقابل فهم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: در اصل اساساً به ذات خود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: 1. جن گیری، عزایم خوانی، استعازه، زارگیری 2. عزایم، دعا، تعویذ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از آکسفورد: done at the last possible moment, typically in desperation مثال: "Wilson levelled with a last - gasp try" لحظه آخری آخرین لحظه آخر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

NAIL IT means "Achieve an Excellent Result". The term NAIL IT is used when something has been done perfectly. NAIL IT is "typically seen written in ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از www. macmillandictionary. com : used for expressing disappointment that something has failed, has been lost, or has been destroyed مثال: . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: با داد و هوار بیرون رفتن با قهر و غضب خارج شدن مثل تیر از تفنگ دررفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از The Free Dictionary: To leave angrily مثال ها: . When mom realized we weren't listening to her story, she stormed off . Don't just storm ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: ( تلویزیون ) متن رسان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از The Free Dictionary: To fail; to be ruined or destroyed; to be squandered or wastefully discarded مثال ها: . My father's company is now go ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از Merriam - Webster. com Dictionary to change as conditions change به روز بودن به روز ماندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به