پیشنهاد
١

به نقل از: Macmillan used for saying that a situation is more complicated than it seems مثال: . I feel that there’ s something more to this than me ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: 1. تقریباً، کمابیش، بفهمی نفهمی 2. حدوداً، تقریباً، به تخمین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: به معنای دقیق کلمه

پیشنهاد
١

به نقل از wordreference: try to go beyond the confines/boundaries/edge of what is possible مثال: Working at the elite level in motorsport, we push at ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تکرارنشدنی منحصر به فرد [در متون ادبی] عدیم النظیر بی همتا بی مثال بی مانند به نقل از هزاره: استثنا ( چیزِ ) استثنایی، ( چیزِ ) اتفاقی،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از Wiktionary : . piece of work ( plural pieces of work ) A product or manufactured article, especially an item of art or craft اثر هنری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از مک میلان دیکشنری: to be wanted by a lot of people مثال: . Our software is in demand all over the world به نقل از هزاره: خواهان داشتن، خری ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خواهان خریدار طالب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: [پیراهن] یقه بلند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: بلندنظری مناعت طبع بزرگ منشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بلندنظرانه بزرگ منشانه به نقل از هزاره: با بلندنظری با مناعت با بزرگ منشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: بلندنظر با مناعت طبع بزرگ منش با روحِ بزرگ معتقد به اصول اخلاقی [آرزو و غیره] عالی، متعالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: عصبی تندمزاج حساس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از www. macmillandictionary. com . to do the difficult work, or to deal with the pressure, so that someone else does not have to مثال: . H ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1. ( نظامی، در جمع ) مانور، رزمایش، نمایش رزمی؛ مشق 2. ( مجازی ) مانور، حرکت ماهرانه؛ تمهید، نقشه، تدبیر، شگرد، ترفند؛ حیله 3. ( نظا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به نقل از هزاره: 1. [وضعیت بیمار، وضع اجتماعی] بحرانی، حساس وخیم، خطرناک سخت، حاد 2. [نوشته، تحلیل، نسخه] انتقادی 3. [شخص، نگاه] نکته سنج، نقاد، خرده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: 1. زمین موات 2. فاصله ی بین دو لشکر متخاصم 3. منطقه ی بی طرف 4. ( مجازی ) گم آباد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

وصف الحالی حدیث نفسی خودزندگینامه ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به نقل از هزاره: 1. نبردن، گذاشتن، باقی گذاشتن 2. ول کردن، ترک کردن، پشت سر گذاشتن 3. جا گذاشتن 4. جلو افتادن از، عقب گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: از جمله من جمله با که شاملِ . . . هم می شود شاملِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: مته ی بادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: 1. امکان؛ احتمال؛ امر محتمل، امکان محتمل؛ امکان بالقوه 2. پیشامد، اتفاق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به نقل از هزاره: 1. دست نخورده، سالم؛ تازه؛ بکر 2. قدیمی، اولیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: اسم: مستطیل صفت: مستطیلی شکل، مستطیل، مستطیلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: با. . . بد شدن ( کسی ) از . . . بدش آمدن با . . . چپ افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به نقل از هزاره: 1. [لبخند، رفتار] گرم، صمیمانه، محبت آمیز، دوستانه 2. [ساختمان، اتاق] مطبوع، دلپذیر، دلچسب، باروح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: خودجوشی خودانگیختگی خودزایی صرافتِ طبع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: [فکر، ایده] به صورتِ . . . درآوردن به. . . تبدیل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: آرامش؛ سکوت؛ صفا؛ [آسمان] صافی، صاف بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

A phrase that means at the required size to solve the problem. At scale typically refers to handling larger volumes

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به نقل از هزاره: [تجربه] عملی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پتینه کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: 1. زنگار 2. پوشش، لایه 3. ( روی چوب کهنه ) برق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1. با وقاحت، با بی شرمی، بی پروا، بدون پروا، وقیحانه 2. بی دغدغه، راحت، بدون خجالت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1. بی شرمانه، بی خجالت، وقیحانه، بی پروا؛ بی پرده 2. بدون خجالت، راحت، بی دغدغه

پیشنهاد
١

To push something to its limits means to test it as far as it will go When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

To push something to its limits means to test it as far as it will go When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دلمشغولی اشتغال ذهنی مشغولیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Abby or Abbie is generally a nickname for the feminine given name Abigail, but can also be a given name in its own right [اسم زنانه] اَبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: 1. الهام 2. منبع الهام، الهامبخش 3. ( محاوره ) فکر خوب، فکر بکر 4. ( مذهب ) وحی 5. دم، شهیق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

From Wikipedia, the free encyclopedia. Potts ( and Pott ) is a surname of English origin. The word potts refers to circular . hollows in the ground ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

[اسم خاص مردانه] تیموتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: به طور وسوسه انگیزی آنچنان . . . که آدم را وسوسه می کند به طور اغواگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: وسوسه انگیز اغواگر ترغیب کننده جذاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: 1. جسمانی، جسمی؛ نفسانی 2. شهوانی، شهوت انگیز 3. [شخص] لذت جو؛ شهوی، شهوتران، شهوت پرست 4. لذت بخش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: 1. ابداً، به هیچ وجه، به هیچ روی 2. ( در پاسخ تشکر ) قابل نبود، چیزی نیست، قابلی نداشت، خواهش می کنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: نه چندان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: و هرچیزِ دیگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: با وجودِ با همه ی هر یک از

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نقل از هزاره: 1. از همه جهت، از هر جهت 2. برای همه کس، برای همه