تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: ( محاوره ) شیطون / شیطونه می گه. . .

پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: خود را موظف به انجام کاری دانستن موظف به انجام کاری بودن

پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: خود را موظف به انجام کاری دانستن موظف به انجام کاری بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از کمبریج: informal. to be ready and able to start doing something that you planned مثال: . Once we get the computer installed we'll be in bus ...

پیشنهاد
٦

معروف به. . . بودن مشهور بودن که ________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: مقدر بودن ( که )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به نقل از هزاره: 1. سرگرمی، تفریح، مشغولیت 2. [تئاتر، سیرک و غیره] برنامه، نمایش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مفرح جالب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به طرز سرگرم کننده ای به طور مشغول کننده ای به طور دلپذیری به طرز خوشایندی به طرزی لذتبخش ___________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به نقل از هزاره: 1. سرگرم کننده مشغول کننده لذتبخش خوشایند دلپذیر 2. پذیرایی مهمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خبرنگار جنجالی عکاس سمج ________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به نقل از هزاره: خبرنگار جنجالی عکاسیِ سمج

پیشنهاد
١

به نقل از The Free Dictionary: rude slang: . Extremely drunk to the point of being out of control or incomprehensible مثال: . It wasn't until we s ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: ( British, informal impolite. : to make fun of or laugh at ( someone or something مثال: . He took the piss out of me about ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از YourDictionary ( idiomatic ) Try or attempt ( something ) مثال: . I don't think it will work, but I suppose you could give it a shot به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: رضایتبخش نبودن ارضاکننده نبودن قانع کننده نبودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: نامطلوب ناخوشایند بد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

intoxicated with drugs or alcohol ( از مستی یا نئشگی ) توی فضا بودن تا خرتناق مست بودن تا خرتناق نئشه بودن پاتیل بودن ( از نئشگی ) سوت بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از مک میلان: an idea that shows great intelligence ایده ی خوب فکر بکر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از مک میلان: an idea that shows great intelligence ایده ی خوب فکر بکر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: a brilliant and successful idea or decision مثال: Deciding to relocate the company was a stroke of genius

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از dictionary. babylon - software. com Definition of Your money or your life Give me your money or I will kill you. Origin. The traditional ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از تزاروس: take a picture with a camera عکس گرفتن فیلم گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

follow - up به نقل از هزاره: 1. دنباله، ادامه، بقیه. 2. [نامه، بخشنامه و غیره] یادآوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: 1. ناو سرفرماندهی 2. گل سرسبد، چشم و چراغ 3. [برنامه، مدل اتومبیل و غیره] اصلی، مهم، عمده به نقل از فرهنگ پویا: 1. ناو سرفرماندهی 2 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از آکسفورد: . make a special effort to achieve something مثال: . state regulators will go the extra mile to ensure that this settlement is a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: 1. تجسد، جسدپذیری، تجسم 2. تجسم، مظهر، نمونه ( بارز )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: سرزندگی شاداب روحیه نشاط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: : to have the ability ( to do something ) : be capable ( of something ) مثال: His last performance was wonderful; I didn' ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( محاوره، در خطاب به بچه ) پدرسوخته! حرامزاده! _________________به نقل از هزاره

پیشنهاد
١

بی شعورترین افراد کم هوش ترین افراد ________________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کار آسانی نبودن ___________________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: حسن نیت داشتن نظر خیر داشتن نیت خوب داشتن قصد بدی نداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: به درد. . . خوردن برای. . . مناسب بودن مناسبِ . . . بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: قصدی نداشتن منظور بدی نداشتن غرض و مرضی نداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از Wiktionary no mean feat ( plural no mean feats ) ( idiomatic ) A laudable triumph of great difficulty; no small feat به نقل از کمبریج: a g ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: کار بزرگ عمل برجسته شاهکار معجزه اعجاز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عضو گروه کارکنان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: 1. ( نظامی، در جمع ) مانور، رزمایش، نمایش رزمی؛ مشق 2. ( مجازی ) مانور، حرکت ماهرانه؛ تمهید، نقشه، تدبیر، شگرد، ترفند؛ حیله 3. ( نظا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شهروند عادی مردم کوچه و بازار آدمِ کف کوچه و بازار فرد عادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به نقل از هزاره: ( مجازی ) به سراغ کسی رفتن به فکر کسی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: ( مجازی ) به سراغ چیزی رفتن به فکر چیزی بودن

پیشنهاد
٠

به نقل ازHiNative: to be vocal about something" means that you have to speak your thoughs about something. you have to say what your " . ideas are, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از Collins dictionary : under pressure and doing as much as is feasible مثال ها: . The system is very stretched . The deal will also help ...

پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: به هیچ وجه من الوجوه به هیچ طریقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: یک بند یکریز یکسره بی وقفه لاینقطع پشت سر هم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: 1. ( عامیانه ) سرباز بودن، خدمت بودن 2. زندان بودن، تو هلفدونی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: قانون را نادیده گرفتن استثنا قائل شدن از واقعیت فاصله گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلیسای جامع سالزبری به نقل از ویکیپدیای فارسی: کلیسای جامع سالزبری ( به انگلیسی: Salisbury Cathedral، تلفظ: سالزْبــِری کَثیدرال ) در سده سیزدهم در ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سالزبری