امین جهانگرد - جزئیات مدال‌ها

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bang: وقتی که رفت در و کوبید

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the money: دقیق، درست you are on the money زدی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ordain: عمامه گذاری برادران کشیش و میگن یعن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in blossom: شکوفا ( درخت )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in blossom: شکوفا ( درخت )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the neighborhood of: حول و حوش the price was in the neig ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

striking: جذاب و غیر عادی که جلب توجه میکنه A ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feel cheated: حس کنی که جوری باهات رفتار شده که ل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of responsibility: حس مسئولیت پذیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subtheme: موضوع فرعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

further reading: مطالعه بیشتر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reputation: اسم و رسم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i spy: نوعی بازی که در ماشین انجام میدهند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bonus stock: سهام جایزه - سهامی که به سهامدارن ف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trade union: trade union BrE labor union AmE هر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

labor union: labor union AmE trade union BrE اتح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raise capital: تامین سرمایه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corolla: قسمتی از گل که از برگ تشکیل شده و م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pith helmet: کلاه پنبه ای ( به انگلیسی: Pith hel ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

headgear: everything that u wear on your head ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

helmet: کاسکت کلاهی ه با هدف محافظت پوشیده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

produce: 1 - حاصل کردن، داشتن ( اثر و یا نتی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manner of speaking: فن بیان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a bone to pick with someone: میخوام سنگام و باهات وا بکنم talk t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reverend: وقتی می خواهند روحانی بودن را به صو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kept man: دوماد سر خونه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apathy: apathy: بی تفاوتی ( نسبت به وضعیت ف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allure: allure: جاذبه، کشش the allure of fo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agog: agog: مشتاق، بی قرار I’ve been agog ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abyss: abyss: ورطه، پرتگاه a deep empty ho ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

austere: austere: ساده ( شیئ بدون تزئین، زند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesy: درپیت، بیخود، زاقارت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

menace: شر ( ادم، موقعیت ) ، بچه شر ( بچه ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blowhard: blowhard: آدمی که سیس میگیره از خود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blowhard: blowhard: آدمی که سیس میگیره از خود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bombastic: bombastic: قلمبه سلمبه His bombasti ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolster: bolster: تقویت کردن، تحکیم کردن ( ف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

docile: docile: مطیع، فرمان بردار ( هم برای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penitential: نادم ( از کاری که کرده پشیمان است ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfunctory: فرمالیته، رفع تکلیفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solicitous: دل نگران ( پیرامون سلامت و امنیت دی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solicitous: دل نگران ( پیرامون سلامت و امنیت دی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grounds: دلیل محکمه پسند There are strong gr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irony: The irony is that. . . جالبیش اینه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with a vengeance: قوی تر از قبل breaking bad season 1 ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nightmare: آزمون ی کابوس بود، و او میدانست که ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go off: زنگ به صدا در آمد اما همش خمیازه کش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at once: همه با هم رسیدن

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at once: من نکترو گرفتم و بلافاصله رفتم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

injury: مصدومیت حرفه ورزشیش و تهدید کرد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

injure: وقتی جعبه رو بلند کردم به کمرم صدمه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

injured: یک نگاه آزرده در چشم هایش

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heal: آنها راهی برای درمان مردمی که این ب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bleed: باید رادیاتور هارو هواگیری کنیم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overtake: من گاز دادم تا از اتوبوس سبقت بگیرم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up: فقط سو و مارک به خودشان زحمت دادند ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up: مسئول بایگانی یک دست نوشته ارزشمند ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up: هیچ کس نمیدونه فردا چی پیش میاد.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: گروهی از مرد ها به مغازه جواهر فروش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stop off: میتونیم وسط راه وایسیم ناهار بخوریم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collision: نزدیک بود با یک کامیون تصادف کنم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

examine: میخای این شاهد و بازجوئی کنی؟!

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watch: او به دقت از بیمارش مراقبت کرد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watch: مادر بزرگ بچه ها قراره بعد از ظهر ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notice: نمایش نقد های خوبی از داوران دریافت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overheard: بخشی از مکالمشون و تصادفی شنیدم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overheard: به آرامی حرف زدیم تا به گوش کسی نخو ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overheard: تصادفی شنیدمش!بگوشم خورد!

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: رو تابلو نوشته بود:لطفا دست نزنید

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: لطفا در طول هفته با دفتر در تماس با ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grope: او در تاریکی کورکورانه به دنبال کلی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illustrate: تصویرگر کتاب را با نقاشی های بسیار ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illustrate: بزار یه مثال بزنم تا نکترو روشن کنم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scene: صحنه آخر فیلم نسبتا سوزناک بود

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst out laughing: آخرش دیگه نتونستم خودم و کنترل کنم ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst out laughing: کل کلاس زدن زیر خنده

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst out laughing: زد زیر خنده

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aloud: تام داشت بلند بلند فکر میکرد که یک ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aloud: درد بقدری بود که بلند بلند گریه کرد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: بیا نوبتی شوت کنیم، اول تو شوت بزن

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspect: کل ساختمان در آتش سوخت و از بین رفت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charge: کافه برا یه لیوان قهوه یه دلار پول ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charge: شرکت های هواپیمایی بابت نوشیدنی های ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charge: هتل بابت صدمه ای که به اتاق زدند از ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charge: هتل برای هر سرویس اضافه پول میگیره

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innocent: اون انقد سادس که نمیدونه دارن ازش ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bow and scrape: مشتاق بود که برای ترفیع دلا راست بش ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

losing sleep: بیخواب شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get it in your head: get it into/through your ( thick ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the second mouse gets the cheese: معمولا در جواب سحر خیز باش تا کامرو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بساز بفروش: developer

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nasty: 1 - زننده، تند و زننده ( زشت، کثیف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

man of the cloth: formal ) a Christian priest ) اصلا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut somebody down to size: کسی را سر جایش نشاندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spanner: put/throw a spanner in works تحت ال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suburb: suburb: به معنی حاشیه شهر و خارج شه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reception room: BrE: a room in a private house that ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reception room: BrE: a room in a private house that ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preemptive: تخصصی حسابداری pre - emptive right ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grope: 1 - to search or go somwhere using ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grope: 1 - to search or go somwhere using ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bather: BrE کسی که در حال شنا کردن است، شنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abaya: با توجه به تعریف لانگ من و چیزی که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قرینه: symmetrical

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breath: catching breath نفس گرفتن بعد دویید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out loud: بلند، با صدای بلند، بلند بلند read ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silent: 1 - ساکت، کم حرف he is a silent boy ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکنوا: در ریاضیات monotonic monotonic func ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یکنوا: در ریاضیات monotonic monotonic func ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right first time: right first time or right the first ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spangle: The Star Spangled Banner نام سرود م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spangle: The Star Spangled Banner نام سرود م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attempted murder: قتل نا موفق، اقدام به قتل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلاوت: recite

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tax evasion: tax evasion=tax fraud فرار مالیاتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goal difference: تفاضل گل ( در فوتبال )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: 1 - great & sudden computer & inter ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroke: تازیانه ( ضربه شلاق ) he cried out ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as far as he is concerned: تا جایی که بهش مربوطه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as he is concerned: تا جایی که بهش مربوطه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hook: hook the door در و چفت کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: 1 - used foe meeting party election ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leap day: "February the 29th" Happy leap day

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leap day: "February the 29th" Happy leap day

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fathead: کله پوک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fat headed: کله پوک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bow and scrape: دلا راست شدن ( کنایه از تملق رئسا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bow and scrape: دلا راست شدن ( کنایه از تملق رئسا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whose side are you on: طرف کی هستی؟! کنایه به اشخاصی که ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take sides: در دعوا و مشاجره طرف کسی را گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take sides: در دعوا و مشاجره طرف کسی را گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cease fire: آتش بس برای مدت زمان معلوم برای مذا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armistice: اتش بس بعد از توافق رسمی و قطعی ce ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armistice: اتش بس بعد از توافق رسمی و قطعی ce ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make history: تاریخ سازی کردن. we made history ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chartist: تحلیلگر تکنیکی، تحلیل گری که از روش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bean counter: کسی که همش دو دو تا چهارتا میکنه و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bean counter: کسی که همش دو دو تا چهارتا میکنه و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mock test: آزمون آزمایشی و تمرینی ک نمرش اثر ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

munchies: هله هوله

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roll up one's sleeves: آسیتینارو بالازدن، شروع به کار کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divest: 1 - وقتی گروه هلدینگ شرکتی را dives ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convene: احضار کردن، فرا خواندن ( برای یک جل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

achieve: 1 - رسیدن به هدف، به دست اوردن، نای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cope: ۱ - سر کردن ( با مشکل و اوضاعی خاص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arts: رشته های دانشگاهی که علمی نیستند مث ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arts: رشته های دانشگاهی که علمی نیستند مث ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

art: ۱ - هنر و اشیإ حاصل از هنر museum ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

playing with fire: با دم شیر بازی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playing with fire: با دم شیر بازی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طول و عرض: length and width

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

made to order: شفارشی ( ساخته شده بر اساس سفارش یک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as it should be: درستشم همینه!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as it should be: درستشم همینه!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

display: 1 - نمایشگاه، ویترین shoe display, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow your own trumpet: تو بوق و کرنا کردن دستاورد های شخصی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instrument: 1 - ابزار، وسیله، تجهیزات ( برای کا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conduct yourself: رفتار کردن ( به گونه ای که در فضای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

help your self: راحت باش! ( یعنی اجازه نگیر هر کاری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accrued: در حسابداری: محقق شده برای درآمد تح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjunct account: حساب الحاقی ( که اررش دفتری بدهی را ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record: 1 - v: ثبت کردن، یادداشت کردن ( اطل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

middle manager: مدیر میانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capacity: 1 - ظرفیت، گنجایش factory is workin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

praise the lord: خداروشکر، شکر خدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favorite: مدعی real madrid is favorite to win ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inter bank: بین بانکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accounting procedures: رویه های حسابداری

٤ ماه پیش

مدال‌های امین جهانگرد