امین جهانگرد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of community: حس همبستگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prospect: 1 - امکان، احتمال every/good/real p ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sense of responsibility: حس مسئولیت پذیری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i spy: نوعی بازی که در ماشین انجام میدهند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trade union: trade union BrE labor union AmE هر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

struggle: 1 - تقلا، جون کندن، دست و پنجه نرم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open up a can of worms: از چاه دربیای بیفتی تو چاله

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enormous: نهنگ آبی حیوان عظیم اجثه ای است که ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

habit: من عادت دارم زود بیدار شم حتی در آخ ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

watch out: مواظب باش که نیفتی

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up: مهمان افتخاری بالاخره بعد از یک ساع ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up: صدای تلویزیون و زیاد کردم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: اگر او به دزدی از مغازه ها ادامه بد ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

side: مکعب شش وجه دارد ( در ضمن مکعب هشت ...

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

massive: بزرگ، خیلی بزرگ، عظیم کلان گنده، حج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wage: living wage دستمزد کافی برای امرار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mark my word: used to tell someone that they shou ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mark my word: used to tell someone that they shou ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

during: در طول در حین طی هنگام ظرف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dream: 1 - خوابی و رویایی که میبینیم که هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daydream: to think about something pleasant, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sound asleep: sound asleep=fast asleep = in a dee ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

habit: by/out of/from habit از روی عادت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

losing sleep: بیخواب شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exhausted: 1 - خسته و کوفته، لِه، خیلی خسته ۲ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mark my words: used to tell someone that they shou ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get it in your head: get it into/through your ( thick ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

injured: ۱ - مصدوم، مجروح، زخمی ۲ - آزرده، ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the second mouse gets the cheese: معمولا در جواب سحر خیز باش تا کامرو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بساز بفروش: developer

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dizzy: 1 - گیج ( دارای سرگیجه ) با confuse ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bleed: 1 - your nose is bleeding خونریزی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speed limit: سرعت مجاز exceed/break the speed li ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit and run: همون بزن دررو خودمونه اصلاحا به تصا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due: 1 - his new book is due to be publi ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man of the cloth: formal ) a Christian priest ) اصلا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fashion: 1 - مد ( چیزی که مده ) latest fash ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut somebody down to size: کسی را سر جایش نشاندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut down: cut sb down to size کسی را سر جایش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

filling: 1 - pasta and rice are both filling ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

procedure: 1 - whats the legal procedure?! روی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

household: 1 - all the people who live togethe ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spanner: put/throw a spanner in works تحت ال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remove: 1 - to take sth away: reference boo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parting: 1 - جدایی، فراق An emotional partin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shame: شرم، شرمساری، سرافکندگی، ننگ، خجالت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pity: a pity=a shame what a pity چه بد wh ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

substantial: 1 - large in amount or number subs ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impressive: sth that is impressive makes you ad ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

puny: زیقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notice: notice 1 - verb:realise that sth ex ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: 1 - see and notice sth مشاهده کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

observant: 1 - good or quick at noticing thing ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overheard: تصادفی شنیدن و مثلا میگیم به گوشم خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel: فعل feel معنی نزدیکی با لمس کردن و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rub: ۱ - مالیدن ( اعضای بدن، کرم ) she ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bather: BrE کسی که در حال شنا کردن است، شنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illustrate: 1 - روشن کردن، توضیح دادن ( با کمک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scene: 1 - صحنه، سن ( تیاتر و سینما ) the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illustration: a story, event, action etc that sho ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

background: 1 - پس زمینه in the background you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ignore: ۱ - نادیده گرفتن، چشم پوشی کردن pro ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw: draw کشیدن، رسم کردن، طراحی کردن ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shade: shade سایه - معمولا قسمت وسیعی از ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heads or tails: شیر یا خط heads=obverse=شیر tails=r ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oh dear: oh dear, dear oh dear ای وای ‘I thi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tube: 1 - لوله ( آب، گاز و . . . میتونه ف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhale: دَم exhale:بازدَم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out loud: بلند، با صدای بلند، بلند بلند read ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right first time: right first time or right the first ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

is that so: جدا؟!جدی میگی؟! واقعا؟! اینجوریاس؟! ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crime: crime doesnt pay خلاف آخر عاقبت ندا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attempted murder: قتل نا موفق، اقدام به قتل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

murder: نوعی قتل ک همیشه غیر قانونیه هیچ جا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summit: 1 - summit=summit meeting اجلاس سرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: 1 - شلیک کردن، زدن ( با تیر و تفنگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assault: علاوه بر ضرب و شتم معنی تعدی هم مید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tax evasion: tax evasion=tax fraud فرار مالیاتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suspect: 1 - شک داشتن، حدس زدن، گمان کردن، ح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

try: محاکمه کردن، دادرسی کردن ( در دادگا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proof: ۱ - مدرک ( که قطعیه و باعث اثبات جر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sentence: محکوم کردن ( به مجازات ) he senten ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drama queen: sb who behaves as if situations are ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

admission test: آزمون ورودی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کنکور: college admission test

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constituency: 1 - Bre حوزه انتخاباتی، انگلستان به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oppose: 1 - مخالفت کردن 2 - در مقابل ( رقیب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opposition: 1 - مخالفت، اعتراض public oppositio ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

launch: 1 - آغاز کردن، شروع کردن، به راه ان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whose side are you on: طرف کی هستی؟! کنایه به اشخاصی که ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

truce: آتش بسی که موقت هست call a truce c ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

side: 1 - طرف، سمت، کنار food is cheaper ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

course of history: مسیر تاریخ a decision that changed ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mock test: آزمون آزمایشی و تمرینی ک نمرش اثر ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public reporting purpose: حسابداری: گزارشگری با مقاصد عمومی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look over one's shoulder: to watch carefully what someone is ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll up one's sleeves: آسیتینارو بالازدن، شروع به کار کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay policy: سیاست پرداخت حقوق اگر برابر بازار ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

publish: 1 - منتشر کردن، چاپ کردن ( فرآیند ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

current affairs: وقایع مهم سیاسی و اجتماعی که در حال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

axe: 1 - اخراج کردن There are plan to ax ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

performance: 1 - اجرا، بازی ( برای موسیقی و تیات ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

طول و عرض: length and width

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

length and width: طول و عرض

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commodity: فلزات، مواد خام، تولیدات اولیه کشاو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sink in: حضم کردن، تو ذهن خیس خوردن ( فهمیدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sth is quite an art: هنر میخاد! trading is quite an art ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

studio: آپارتمانی که کلا یک اتاقه یعنی تخت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

studio apartment: آپارتمانی که کلا یک اتاقه یعنی همه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flute: 1 - فلوت 2 - لیوان باریک و دراز مخص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instrument of fate: دست سرنوشت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instrument of god: دست خدا ( قدرت خداوند در تعیین سرنو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conduct: ۱ - انجام دادن، اجرا کردن ( این فعل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conductor: 1 - رهبر ارکستر 2 - جمع کننده بلیط ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخم مرغ شانسی: egg with toy egg with a toy inside ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loss on disposal: حسابداری، زیان واگذاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mortgage: 1 - وامی که بوسیله دارائی ثابت تضمی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

release: 1 - آزاد کردن، مرخص کردن i hope tha ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so called: به اصطلاح، به ظاهر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inter bank: بین بانکی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two pit: دوزاری

٤ ماه پیش

مدال‌های امین جهانگرد