پیشنهادهای امین جهانگرد (٢٦٤)
a story, event, action etc that shows the truth or existence of something very clearly ( معنی دوم در دیکشنری لانگمن ) حکایت
حس همبستگی
وقایع مهم سیاسی و اجتماعی که در حال روی دادن می باشند
حضم کردن، تو ذهن خیس خوردن ( فهمیدن چیزی به مرور زمان )
فعل feel معنی نزدیکی با لمس کردن و لامسه داره 1 - notice sth that is touching you حس کردن i felt a bee on my neck i felt her breath on my neck 2 - to ...
length and width
trade union BrE labor union AmE هر دو به معنی اتحادیه کارگری
crime doesnt pay خلاف آخر عاقبت نداره
علاوه بر ضرب و شتم معنی تعدی هم میده indecent assaults on weman
به اصطلاح، به ظاهر
1 - تقلا، جون کندن، دست و پنجه نرم کردن firms are struggling with high costs she is struggling to bring up a family on her own 2 - درگیری، درگیر شدن ...
سرعت مجاز exceed/break the speed limit سرعت مجاز را رد کردن
1 - جدایی، فراق An emotional parting at the airport The moment of parting لحظه جدائی 2 - BrE فرق ( مو ) AmE part centre parting/part فرق وسط
1 - مخالفت، اعتراض public opposition to gas prices 2 - تیم یا رقیب متقابل they played against a powerful opposition 3 - تضاد there are lots of opposi ...
1 - پس زمینه in the background you can see my college friends 2 - پشینه، عقبه ( خانوادگی، تحصیلی، شغلی ) do you know anything from his background?! ...
قتل نا موفق، اقدام به قتل
محاکمه کردن، دادرسی کردن ( در دادگاه )
sound asleep=fast asleep = in a deep sleep در خواب عمیق بودن
1 - صحنه، سن ( تیاتر و سینما ) the opening scene, violent scenes 2 - عرصه، صحنه the drug scene, political scene 3 - صحنه ( ارتکاب جرم، رویداد حادثه ...
by/out of/from habit از روی عادت
نوعی قتل ک همیشه غیر قانونیه هیچ جای دفاعی در دادگاه نداره ولی homicide میتونه قابل دفاع باشه مث دفاع از خود در واقع murder حالت خاصی از homicide است.
notice 1 - verb:realise that sth exists i noticed the she staring at me متوجه شدن 2 - توجه they took no notice متوجه نشدن ill bring it to your notice ...
living wage دستمزد کافی برای امرار معاش ( بخور نمیر )
۱ - مالیدن ( اعضای بدن، کرم ) she yawned and rubbed her eyes can you rub some sun cream on my back?! ۲ - مالیدن/ساییدن چیزی به چیز دیگر he rubbed hi ...
همون بزن دررو خودمونه اصلاحا به تصادفی گفته میشه که راننده به یک عابر بزنه و اون رو رها کنه hit - and - run accident
1 - وامی که بوسیله دارائی ثابت تضمین شده، مثلا شما با پولش خونه یا زمین بخری و همون خونه یا زمین رو گرو بانک بزاری، یا با اون پول دارائی نخری ولی یک ...
1 - خسته و کوفته، لِه، خیلی خسته ۲ - خالی شده، تهی شده
۱ - انجام دادن، اجرا کردن ( این فعل خیلی رسمیه و معمولا برای فعالیت با هدف کسب اطلاعات یا اثبات یک فکت به کار میره ) conduct an experiment, conduct ...
1 - روشن کردن، توضیح دادن ( با کمک مثال ) let me give an example to illustrate the point 2 - be an example that shows sth نشان دادن this dispute ill ...
محکوم کردن ( به مجازات ) he sentenced to death محکوم به مرگه the judge sentenced her to three years in prison قاضی اون رو به سه سال زندان محکوم کرد ...
to watch carefully what someone is doing, especially so that you can criticize them کسی را پاییدن ک کارش و درست انجام بده ( مثل حسابرس شرکت )
to think about something pleasant, especially when this makes you forget what you should be doing رویا پردازی که موقع کار، کلاس و. . انجام میدیم، تا ...
1 - امکان، احتمال every/good/real prospect = احتمال زیاد 2 - چشم انداز ( از یک مکان بالا ) my penthouse prospect in prospect محتمل my immigration t ...
1 - whats the legal procedure?! رویه، روند، پروسه 2 - medical treatment or operation
1 - فلوت 2 - لیوان باریک و دراز مخصوص شامپاین
1 - large in amount or number substantial salary, a substantial breakfast قابل توجه، اساسی 2 - large and strongly made a substantial peice of furnit ...
a pity=a shame what a pity چه بد what a pity he doesnt accept the job noun: ترحم i listened to him with pity verb: دلسوزی کردن i pity his wife دلم بر ...
shade سایه - معمولا قسمت وسیعی از زمین که مستقیما مورد اصابت نور خورشید نیست مثل سایه درخت سایه ساختمان should we sit in the shade or sun? تو سایه بش ...
used to tell someone that they should pay attention to what you are saying They’re going to regret firing me, you mark my words! انها از اخراج کردن ...
sth that is impressive makes you admire it because it is very good, large, important etc. چشمگیر، برانگیزنده، تحسین برانگیز
1 - اخراج کردن There are plan to axe 2600 staff 2 - از شر ( برنامه، خدمات و . . . ) خلاص شدن ( برای پس انداز پول ) the company axed the tv show hav ...
بزرگ، خیلی بزرگ، عظیم کلان گنده، حجیم
آتش بسی که موقت هست call a truce ceasefire: اتش بس برای مدت زمانی معلوم برای مذاکره و رسیدن به توافق armistice: اتش بس بعد از توافق قطعی و رسمی
شیر یا خط heads=obverse=شیر tails=reverse=خط وقتی سکه را برای شیر یا خط پرتاب میکنیم از افعال toss ( BrE ) flip ( Ame ) استفاده میکنیم
oh dear, dear oh dear ای وای ‘I think I’m getting a cold. ’ ‘Dear oh dear!’ فک کنم سرما خوردم، ای وای Oh dear, I’ve broken the lamp. ای وای، لامپ و ...
شرم، شرمساری، سرافکندگی، ننگ، خجالت، تاسف بار shame on you خجالت بکش have you no shame?! خجالت نمیکشی؟! i bow my head in shame سرم و از خجالت انداختم ...
1 - to take sth away: reference books cant be removed برداشتن، بردن 2 - get rid of: cleaner can remove the stains, they removed the rules, remove bar ...
۱ - نادیده گرفتن، چشم پوشی کردن problems that we cant afford to ignore ۲ - اعتنا نکردن ( انگار نشیدی یا ندیدی ) i asked my question but the teacher ...
آسیتینارو بالازدن، شروع به کار کردن
1 - آغاز کردن، شروع کردن، به راه انداختن ( راجب کار های بزرگ ) The book launched his career as a novelist they would launch a campaign to raise 1M$ ...