پیشنهاد‌های امین جهانگرد (٢٦٤)

بازدید
١٤٤
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

1 - برداشتن/گرفتن ( چیزی یا کسی ناگهانی و با خشونت ) ، قاپیدن، زدن=snatch i grabbed his collar, i grabbed my bag they grabbed him and pushed him to t ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩١

wide open/awake/apart=completely open/awake/apart کاملا بیدار light sleep = خواب سبک!!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩١

با توجه ب جایی ک بکار میره معانی مختلف داره: بزرگ، بسیار بزرگ برای استادیوم و . . . عظیم برای جمعیت و . . . کلان و هنگفت برای مبالغ غظیم الجثه و غو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩١

1 - فیلم، سریال، نمایش New drama series, comedy drama 2 - نمایش ( رشته هنری ) drama school, drama teacher 3 - هیجان ( اتفاقات هیجان انگیز ) her lif ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٣

1 - توان مالی داشتن، استطاعت داشتن، پول کافی داشتن i cant afford to live in this city on my own. 2 - وقت کافی داشتن I really want to take part but i ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٥

way 1 - راه و روش you are going the wrong way there is no way 2 - طرز، نحو، طور، جور i didnt know you felt that way look at the way he is dressed 3 - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١١

1 - حس ( یکی از حس های پنجگانه ) the five senses حواس پنجگانه sixth sense حس ششم 2 - حس، احساس sense of achievement حس موفقیت sense of panic 3 - حس، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤٢

1 - برقرار کردن، ایجاد کردن ( رابطه ) Iran never established diplomatic relations with the US since the revolution 2 - determine تعیین کردن مشخص کرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤٧

1 - خاراندن 2 - خراشیدن prisoners scratched their names on the walls 3 - خط انداختن sorry ive scratched your car 4 - cross out خط زدن، قلم زدن i scra ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤٣

1 - کت شلوار 2 - ( حقوق ) دادخواست، دادخواهی، دعوی 3 - مدیر یا کارمندی که مجبوره در اداره کت و شلوار و لباس رسمی بپوشه 4 - خال پاسور four cards of sa ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥١

1 - زیاد کردن، بالا بردن turn up the radio. turn up the oven. 2 - سر و کله پیدا شدن، ظاهر شدن، حاضر شدن، امدن ( اغلب معنای منفی دارد ) he doesnt tu ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥٢

1 - This is major? You got me out of bed for this? major news مهم 2 - major poet, major problem بزرگ 3 - major road, major role اصلی 4 - major oil pr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧٦

1 - مجزا، جداگانه، به صورت تک تک each individual accountant needs a pc 2 - انفرادی، فردی individual sports, individual goal 3 - distinctive خاص متمای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧٨

suburb: به معنی حاشیه شهر و خارج شهر نیست به شهرک های مسکونی دور از مرکز شهر و نزدیک به حاشیه شهر گفته می شود که خانه های حیاط دار دارند و به مراتب ا ...