ترجمه‌های امین جهانگرد (٧٤)

بازدید
٥٢
تاریخ
٥ سال پیش
متن
The blue whale is an enormous animal that can be over one hundred feet in length.
دیدگاه
٣٨

نهنگ آبی حیوان عظیم اجثه ای است که طولش میتواند بالای صد فوت باشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The exam was a nightmare, and he knew there was little chance of his passing.
دیدگاه
٥

آزمون ی کابوس بود، و او میدانست که شانس کمی برای قبول شدن داره.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I was glad to awake from such a nightmare.
دیدگاه
٤

خوشحال بودم که از همچین کابوسی بیدار شدم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I woke up from the nightmare in a cold sweat.
دیدگاه
٠

در حالی که عرق سرد کرده بودم از خواب کابوسی بیدار شدم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The alarm did go off but all I did was yawn, turn over and go back to sleep.
دیدگاه
٧

زنگ به صدا در آمد اما همش خمیازه کشیدم، غلت زدم و دوباره خوابیدم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I like to lie in at weekends.
دیدگاه
٢

من دوست دارم آخر هفته بیشتر تو تخت بمانم ( دیر تر پاشم )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It was a Sunday, so she could lie in till almost lunch time.
دیدگاه
٣

یکشنبه بود، پس اون میتونست تا ناهار تو تخت بمونه ( وقتی بیدار میشه از تخت بیرون نیاد )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's my habit to get up early even on weekends.
دیدگاه
٤٠

من عادت دارم زود بیدار شم حتی در آخر هفته

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Everyone arrived at once.
دیدگاه
٩

همه با هم رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I took the hint and left at once.
دیدگاه
٦

من نکترو گرفتم و بلافاصله رفتم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Injury threatened to wreck his sporting career.
دیدگاه
٥

مصدومیت حرفه ورزشیش و تهدید کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I injured my back when I lifted that box.
دیدگاه
٩

وقتی جعبه رو بلند کردم به کمرم صدمه زدم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
an injured look in his eyes
دیدگاه
٥

یک نگاه آزرده در چشم هایش

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She suffered only minor cuts and bruises.
دیدگاه
٣

اون فقط چنتا بریدگی و کبودی جزئی داشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They've found no way to heal people of this rare disease.
دیدگاه
٦

آنها راهی برای درمان مردمی که این بیماری نادر را دارند پیدا نکردند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He banged the door when he left.
دیدگاه
٥

وقتی که رفت در و کوبید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We need to bleed the radiators.
دیدگاه
٨

باید رادیاتور هارو هواگیری کنیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Watch out that you don't fall.
دیدگاه
٤٢

مواظب باش که نیفتی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I accelerated to overtake the bus.
دیدگاه
٦

من گاز دادم تا از اتوبوس سبقت بگیرم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The police stopped him for exceeding the speed limit.
دیدگاه
٤

پلیس او را بخاطر رد کردن سرعت مجاز متوقف کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He accepts he was exceeding the speed limit.
دیدگاه
٣

او قبول کرد که سرعت مجاز را رد کرده بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Drivers who exceed the speed limit can expect to be fined heavily.
دیدگاه
٤

رانندگانی که سرعت مجاز را رد میکنند میتونن انتظار داشته باشن که بشدت جریمه شوند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He kept his promise to me.
دیدگاه
١

او قولش به من را نگهداشت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The guest of honor finally turned up one hour late.
دیدگاه
١٨

مهمان افتخاری بالاخره بعد از یک ساعت تاخیر سر و کلش پیدا شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Only Sue and Mark bothered to turn up for the meeting.
دیدگاه
٩

فقط سو و مارک به خودشان زحمت دادند که برای جلسه حاضر بشن.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I turned up the volume on the TV.
دیدگاه
١٩

صدای تلویزیون و زیاد کردم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The archivist turned up a valuable manuscript.
دیدگاه
٦

مسئول بایگانی یک دست نوشته ارزشمند پیدا کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Don't worry about the letter-I'm sure it'll turn up.
دیدگاه
٤

نگران نامه نباش مطمین باش پیدا میشه.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
No one knows what may turn up tomorrow.
دیدگاه
١٢

هیچ کس نمیدونه فردا چی پیش میاد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A gang of men held up the jewelry store.
دیدگاه
٧

گروهی از مرد ها به مغازه جواهر فروشی دستبرد زدند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We can stop off half way to have our lunch.
دیدگاه
١٠

میتونیم وسط راه وایسیم ناهار بخوریم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If she carries on shoplifting, she'll end up in jail.
دیدگاه
٣٥

اگر او به دزدی از مغازه ها ادامه بده، سر از زندان در میاره

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I had a near collision with a lorry.
دیدگاه
٦

نزدیک بود با یک کامیون تصادف کنم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Do you wish to examine this witness?
دیدگاه
٦

میخای این شاهد و بازجوئی کنی؟!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She watched carefully over her patient.
دیدگاه
٦

او به دقت از بیمارش مراقبت کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Watch that you don't cut yourself with that knife!
دیدگاه
١

مواظب باش دستت و با اون چاقو نبری

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The children's grandmother is watching them this afternoon.
دیدگاه
٨

مادر بزرگ بچه ها قراره بعد از ظهر ازشون مراقبت کنه ( پیششون باشه )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She kept a close watch on their prisoner.
دیدگاه
٤

او زندانیشونو از نزدیک تحت نظر گرفت

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The play received good notices from reviewers.
دیدگاه
١٢

نمایش نقد های خوبی از داوران دریافت کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I overheard part of their conversation.
دیدگاه
٦

بخشی از مکالمشون و تصادفی شنیدم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We talked quietly so as not to be overheard.
دیدگاه
٥

به آرامی حرف زدیم تا به گوش کسی نخورد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I just overheard it.
دیدگاه
٦

تصادفی شنیدمش!بگوشم خورد!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The sign said, "Please don't touch."
دیدگاه
١٠

رو تابلو نوشته بود:لطفا دست نزنید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Please keep in touch with the office through the week.
دیدگاه
١١

لطفا در طول هفته با دفتر در تماس باشید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She groped in the dark for the light switch.
دیدگاه
٧

او در تاریکی کورکورانه به دنبال کلید برق گشت

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The artist illustrated the book with very detailed drawings.
دیدگاه
٧

تصویرگر کتاب را با نقاشی های بسیار دقیقی به تصویر کشیده است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Your last point isn't clear to me; could you please illustrate?
دیدگاه
٤

نکته آخرت برام واضح نیست، میشه با مثال روشنش کنی؟!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Let me give an example to illustrate the point .
دیدگاه
٩

بزار یه مثال بزنم تا نکترو روشن کنم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
As an illustration of this point, I'm going to tell you a true story.
دیدگاه
٤

برای روشن ساختن این نکته، میخوام براتون یه داستان واقعی بگم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The final scene of the movie was quite touching.
دیدگاه
١٠

صحنه آخر فیلم نسبتا سوزناک بود

١