ترجمه‌های امین جهانگرد (٧٤)

بازدید
٥٣
تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's my habit to get up early even on weekends.
دیدگاه
٤٠

من عادت دارم زود بیدار شم حتی در آخر هفته

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Watch out that you don't fall.
دیدگاه
٤٢

مواظب باش که نیفتی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The blue whale is an enormous animal that can be over one hundred feet in length.
دیدگاه
٣٨

نهنگ آبی حیوان عظیم اجثه ای است که طولش میتواند بالای صد فوت باشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If she carries on shoplifting, she'll end up in jail.
دیدگاه
٣٥

اگر او به دزدی از مغازه ها ادامه بده، سر از زندان در میاره

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A cube has six sides.
دیدگاه
٢٢

مکعب شش وجه دارد ( در ضمن مکعب هشت راس دارد! )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I turned up the volume on the TV.
دیدگاه
١٩

صدای تلویزیون و زیاد کردم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The guest of honor finally turned up one hour late.
دیدگاه
١٨

مهمان افتخاری بالاخره بعد از یک ساعت تاخیر سر و کلش پیدا شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Everyone arrived at once.
دیدگاه
٩

همه با هم رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
متن
No one knows what may turn up tomorrow.
دیدگاه
١٢

هیچ کس نمیدونه فردا چی پیش میاد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I injured my back when I lifted that box.
دیدگاه
٩

وقتی جعبه رو بلند کردم به کمرم صدمه زدم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The play received good notices from reviewers.
دیدگاه
١٢

نمایش نقد های خوبی از داوران دریافت کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
an injured look in his eyes
دیدگاه
٥

یک نگاه آزرده در چشم هایش

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The cafe charges a dollar for a cup of coffee.
دیدگاه
١١

کافه برا یه لیوان قهوه یه دلار پول میگیره

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Let me give an example to illustrate the point .
دیدگاه
٩

بزار یه مثال بزنم تا نکترو روشن کنم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The final scene of the movie was quite touching.
دیدگاه
١٠

صحنه آخر فیلم نسبتا سوزناک بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Please keep in touch with the office through the week.
دیدگاه
١١

لطفا در طول هفته با دفتر در تماس باشید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The sign said, "Please don't touch."
دیدگاه
١٠

رو تابلو نوشته بود:لطفا دست نزنید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We can stop off half way to have our lunch.
دیدگاه
١٠

میتونیم وسط راه وایسیم ناهار بخوریم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The children's grandmother is watching them this afternoon.
دیدگاه
٨

مادر بزرگ بچه ها قراره بعد از ظهر ازشون مراقبت کنه ( پیششون باشه )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The airlines charge passengers for alcoholic drinks but not for soft drinks.
دیدگاه
٧

شرکت های هواپیمایی بابت نوشیدنی های الکلی از مسافران پول میگیرند ولی برای نوشیدنی غیر الکی نه.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She watched carefully over her patient.
دیدگاه
٦

او به دقت از بیمارش مراقبت کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The archivist turned up a valuable manuscript.
دیدگاه
٦

مسئول بایگانی یک دست نوشته ارزشمند پیدا کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
At last, I couldn't control myself and burst out laughing.
دیدگاه
١٠

آخرش دیگه نتونستم خودم و کنترل کنم و زدم زیر خنده

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Only Sue and Mark bothered to turn up for the meeting.
دیدگاه
٩

فقط سو و مارک به خودشان زحمت دادند که برای جلسه حاضر بشن.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The artist illustrated the book with very detailed drawings.
دیدگاه
٧

تصویرگر کتاب را با نقاشی های بسیار دقیقی به تصویر کشیده است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The hotel charges for any extra services.
دیدگاه
٧

هتل برای هر سرویس اضافه پول میگیره

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The alarm did go off but all I did was yawn, turn over and go back to sleep.
دیدگاه
٧

زنگ به صدا در آمد اما همش خمیازه کشیدم، غلت زدم و دوباره خوابیدم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I had a near collision with a lorry.
دیدگاه
٦

نزدیک بود با یک کامیون تصادف کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We need to bleed the radiators.
دیدگاه
٨

باید رادیاتور هارو هواگیری کنیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She groped in the dark for the light switch.
دیدگاه
٧

او در تاریکی کورکورانه به دنبال کلید برق گشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A gang of men held up the jewelry store.
دیدگاه
٧

گروهی از مرد ها به مغازه جواهر فروشی دستبرد زدند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They've found no way to heal people of this rare disease.
دیدگاه
٦

آنها راهی برای درمان مردمی که این بیماری نادر را دارند پیدا نکردند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Your last point isn't clear to me; could you please illustrate?
دیدگاه
٤

نکته آخرت برام واضح نیست، میشه با مثال روشنش کنی؟!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Do you wish to examine this witness?
دیدگاه
٦

میخای این شاهد و بازجوئی کنی؟!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The hotel charged them a hundred dollars extra for the damage they caused to the room.
دیدگاه
٦

هتل بابت صدمه ای که به اتاق زدند ازشون ۱۰۰ دلار بیشتر پول گرفت

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The entire building burned down, and the police suspect arson.
دیدگاه
٦

کل ساختمان در آتش سوخت و از بین رفت، و پلیس گمان میکند که ساختمان به عمد به آتش کشیده شده

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Watch that you don't cut yourself with that knife!
دیدگاه
١

مواظب باش دستت و با اون چاقو نبری

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I accelerated to overtake the bus.
دیدگاه
٦

من گاز دادم تا از اتوبوس سبقت بگیرم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I overheard part of their conversation.
دیدگاه
٦

بخشی از مکالمشون و تصادفی شنیدم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I just overheard it.
دیدگاه
٦

تصادفی شنیدمش!بگوشم خورد!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
"I'll buy a new car,"Tom thougt aloud.
دیدگاه
٦

تام داشت بلند بلند فکر میکرد که یک ماشین جدید میخرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I took the hint and left at once.
دیدگاه
٦

من نکترو گرفتم و بلافاصله رفتم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The pain made him cry aloud.
دیدگاه
٥

درد بقدری بود که بلند بلند گریه کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She's so innocent that she has no idea that they're taking advantage of her.
دیدگاه
٥

اون انقد سادس که نمیدونه دارن ازش امتیاز میگیرن

تاریخ
٤ سال پیش
متن
When the nurse saw the boy's bruises, she suspected child abuse.
دیدگاه
٤

وقتی که پرستار کبودی های پسر بچه را دید، گمان کرد که مورد سو استفاده قرار گرفته باشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He banged the door when he left.
دیدگاه
٥

وقتی که رفت در و کوبید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We talked quietly so as not to be overheard.
دیدگاه
٥

به آرامی حرف زدیم تا به گوش کسی نخورد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The exam was a nightmare, and he knew there was little chance of his passing.
دیدگاه
٥

آزمون ی کابوس بود، و او میدانست که شانس کمی برای قبول شدن داره.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He was willing to bow and scrape for promotion.
دیدگاه
٥

مشتاق بود که برای ترفیع دلا راست بشه

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Let's take turns; you shoot first.
دیدگاه
٥

بیا نوبتی شوت کنیم، اول تو شوت بزن

١