Shirinbahari - جزئیات مدال‌ها

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: آیا تکالیفش در حد مقبولی است؟

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinch of salt: مقدار کمی نمک

٣ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask after: جان احوالت را می پرسید.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laid back: یک فرد خونسرد

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laid back: یک نگرش خونسرد نسبت به زندگی

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it in: بروز ندادن احساسات I prefer just to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hook line and sinker: دروغی را کاملا باور کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch somebody flat footed: غافل گیری , مچ کسی را گرفتن The Pre ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the face of: شرایط سخت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go at somebody: بحث و مشاجره

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to play lyre in vain to an ass: یاسین به گوش خر خوندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to play lyre in vain to an ass: یاسین به گوش خر خوندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pda: لپ تاب کوچک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burglarize: سرقت از ساختمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effing and blinding: فحش دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in respect of something: در رابطه با. مربوط به

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

night stop: کلوپ شبانه. بار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

night stop: کلوپ شبانه. بار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not becoming of you: جذاب نبودن. نامناسب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butt of a joke: کسی که با او شوخی شود Have you ever ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farfetched: ناممکن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bum rap: اتهام به فرد بی گناه. قضاوت نادرست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be in one’s element: در شرایط یا محیطی خوب عمل کردن. ولذ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tighten up: کار گروهی و موثر We have tightened ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand for it: مخفف چیزی. دفاع از اصولی. تحمل کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to rub someone up the wrong way: آزار دادن کسی He really knows how t ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slag off: انتقاد غیرمنصفانه He’s always slagg ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come in for alot of stick: انتقاد کردن The Board of Directors ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dogsbody: کارگر کارهای خسته کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dogsbody: کارگر کارهای خسته کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highly strung: زودرنج. عصبی و زود ناراحت شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

highly strung: زودرنج. عصبی و زود ناراحت شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have it in one: ویژگی پنهانی که به دلایلی بروز نکرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to bog down: جلوگیری از پیشرفت. گیج کردن کسی با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drop a hint: سرنخ دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pilferage: دله دزدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pilferage: دله دزدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hardpan: زمین سفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardpan: زمین سفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dogcatcher: نامزدی که کمترین رای را به دست می آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dogcatcher: نامزدی که کمترین رای را به دست می آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take something in your stride: اجازه ندادن برای ناراحت کردن یا خجا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: پول برداشت کردن. طولانی کردن سخنران ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climb on the bandwagon: براساس سنت انجام دادن وبدون دلیلی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prudish: اُمل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conductor's baton: چوب دستی راهنمای ارکستر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short straw: بدشانس بودن, چاره ای نداشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extand an olive branch: آشتی کردن, پایان دادن به بحث و دعوا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pimp out: جذاب کردن چیزی , بهبود دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your head on a swivel: مراقب بودن, مواظب بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flunk: شکست خوردن, در امتحان رد شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: موافقت کردن و کدورت ها را کنار گذاش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dangle a carrot in front of one: وعده سرخرمن دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fair game: طعمه ی حاضر و آماده

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swab: دکتر گفت می خواهم یک نمونه از ترشحا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shape up: بچه ها بهتر ه درست رفتار کنید چون ح ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shape up: سعی کن پیشرفت کنی, وگرنه اخراج می ش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shape up: بهتر که رفتار خوبی داشته باشی اگر م ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falling out: دعوای عُشاق عاشق شدن دوباره است.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falling out: کری همیشه در حال مشاجره با مردم است ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falling out: خانه را پس از مجادله با والدینش ترک ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swanky: از حرف های خود خواهانه اش حالم بهم ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong suit: متاسفم ولی و من در این زمینه مهارتی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch and go: ممنون. برای یه مدتی اوضاع خطرناک و ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk turkey: اول, بیا رک حرف بزنیم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stumbling block: هنوز هم مسئله ای احمقانه و مشکلی اس ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: نمی توانم به این صدا در سرم گوش نده ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: کودکی که حوصله اش سر رفته شاید به س ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: یاد گرفته بود که به سوالات مداوم بچ ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: وقتی تصاویر کتابی بیش از حد پیچیده ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: اطلاعات بسیار زیاد باعث می شود تا ب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: اگر اجرایتان خسته کننده باشد, مخاطب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: او به دردش کوچکترین اهمیتی نداد و ب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: شیوه ی او به اهمیت ندادن به انتقاد ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: امیدوارم بتوانم از شر سرما خوردگی ت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: این تیم توانست شکست های اخیر خود را ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: می تواند از شر مشکلاتش خلاص شود و ل ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick by: دوستش دارم و هر اتفاقی بیفتد از او ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick by: باید همان طور که تصمیم گرفتیم عمل ک ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

switch off: با گوش دادن به موسیقی کمی استراحت ک ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack up: والدین می خواهند بدانند که چقدر مدا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack up: چقدر محصول ما نسبت به رقبای مابهتر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack up: چقدر شرکت شما نسبت به رقبای شما بهت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nip in the bud: باید از عادت بد کودک جلوگیری کرد.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unflagging: از تونی به خاطر انرژی خستگی ناپذیرش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tad: کودک عاشق بودن در مرکز توجه است.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: روزها به طور قابل توجهی طولانی شدند ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: نام های برندگان خوش شانس را بیرون ک ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punchy: این مقاله با سبک تاثیر گذار او نوشت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to: بازیکنان نتوانستند انتظارات مربی خو ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get off: بهش بگو برای یک بارم شده تنبلی را ب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

churn out: بیست مقاله را در طول دو ماه با سرعت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

churn out: پنج هزار قطار اسباب بازی مشابه را ه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go awry: تمام برنامه هایم برای مهمانی آن طور ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flair: او موفقیتش را به فردگرایی و خلاقیتش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warmongering: رئیس جمهور متهم به طرفداری از جنگ و ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tacky: یه جورایی زشته که به او هدیه ای راب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tacky: آنها شایعات احمقانه و زشت زیادی در ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finishing touch: گل های روی میز حسن ختام را فراهم کر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nosh: او روی غذای من فلفل پاشیدوخوردن من ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make do with: معمولا یک فنجان قهوه برای صبحانه ام ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pizzazz: آلبوم جدید آنها بسیار هیجان انگیز ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swallow: معلم بهانه ی من را نپذیرفت.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the ball: اون یارو واقعا زرنگ است.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage: پیشرفت ما با نظرات و عقایدزیادی خجا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goat: رئیسم. به خاطر دیر رفتنم سر کار به ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: قبل از اینکه خانه را بفروشیم باید آ ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: آقای جکسون از پس بیماری. اش برآمد.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: این شهر با بحران نژادپرستی مواجه بو ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch on: ایده ی خوبیه , ولی هیچ وقت محبوب نم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blarney: زبان چرم و نرم. چاپلوسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blarney: زبان چرم و نرم. چاپلوسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gristly: غضروفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gristly: غضروفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hauteur: تکبر. غرور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hauteur: تکبر. غرور

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rind: پوسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rind: پوسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purveyor: دلال a purveyor of large luxury veh ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traipse: با خستگی و آرام راه رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traipse: با خستگی و آرام راه رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mutinous: سرپیچی. سرکش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mutinous: سرپیچی. سرکش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bugbear: تنفر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sedition: آشوب. اغتشاش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sauve: جذاب وشیک و با اعتمادبه نفس. باکلاس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toke: سیگار کشیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toke: سیگار کشیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm stuffed: پوکیدم خیلی خوردم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

healthcare proxy: کسی که برای سلامتی بیمار به جای او ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gnarly: 1. عالی Look at the size of that wa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

olfaction: بویایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

olfaction: بویایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surfeit: زیاده روی. پرخوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surfeit: زیاده روی. پرخوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

befuddle: گیج شدن he has an air of befuddled ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unfeigned: واقعی a broad smile of unfeigned de ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfeigned: واقعی a broad smile of unfeigned de ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold something back: چیزی را پنهان کردن. راز بودن Tell m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

higgledy piggledy: درهم برهم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

higgledy piggledy: درهم برهم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pipsqueack: آدم بی اهمیت. هیچ کس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hoity toity: الکی خوش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoity toity: الکی خوش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sententious: نصیحت آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sententious: نصیحت آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bumptious: خودخواه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bumptious: خودخواه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strait‧laced: عقیده ی قدیمی در مورد اخلاقیات. سنت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frippery: تجملی. لاکچری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frippery: تجملی. لاکچری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ostentation: تجملی. دکوری. زرق و برق the office ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ostentation: تجملی. دکوری. زرق و برق the office ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shrewish: بداخلاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrewish: بداخلاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incognito: هویت واقعی خود را پنهان کردن in ord ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incognito: هویت واقعی خود را پنهان کردن in ord ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ossify: استخوانی شدن. سخت شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ossify: استخوانی شدن. سخت شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonpareil: بهتراز همه. اسمارتیز reviews by fil ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonpareil: بهتراز همه. اسمارتیز reviews by fil ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mo: روش کار. عادت کاری modus operandi

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salacious: شهوانی. هرزه the media’s love of sa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stumbling block: شرایطی که منجر به مشکل یا تردید می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have real chops: بسیار توانا و با استعداد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complaisant: مهربان. با ادب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bilious: بداخلاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

craven: ترسو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

craven: ترسو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uso: United Service Organizations سازمان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uso: United Service Organizations سازمان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be attached to: علاقه طولانی مدت. وابستگی It’s easy ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get so close to sth: نزدیک شدن از نظر عاطفی Jack has got ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speakeasy: محل فروش کالای قاچاق مثل مواد و مشر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barbiturate: قرص خواب آور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slip mind: فراموش کردن I'm sorry I didn't call ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on a string: تحت کنترل. تحت تسلط I keep all thre ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on a string: تحت کنترل. تحت تسلط I keep all thre ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the ratings: تعداد بینندگان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put the kibosh on sth: جلوگیری از پیشرفت چیزی. خاتمه دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gutsy: شجاع

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strong suit: استعداد. خوب بودن در چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squeaky clean: درستکار. دارای اصول اخلاقی. کاملا ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swanky: شیک و گران. با کلاس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swab: نمونه گرفتن برای آزمایشگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop someone a line: نامه دادن. ایمیل زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swing shift: شیفت کاری شبانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swing shift: شیفت کاری شبانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a pinch: وقتی چیزی در دسترس نباشد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock one for a loop: سورپرایز شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a killing: یکدفعه کلی پول به دست آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the qt: محرمانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the qt: محرمانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talk turkey: جدی بحث کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unscated: زخمی نشده. صدمه ندیدن

٤ ماه پیش

مدال‌های Shirinbahari