Shirinbahari - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

municipal: شهری. شهرداری

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rigged: تقلب. دست کاری شده. فریب دادن. مجهز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

swallow: 1. بلعیدن 2. آب دهان را از ترس قورت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come along: پیشرفت کردن. ظاهرشدن یا رسیدن. با ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

swab: نمونه گرفتن برای آزمایشگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pet peeve: چیز تنفر آور, آزار دهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

side hustle: شغل دوم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spike: سیر صعودی ناگهانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shoot: خوب بگو ‘I have a few questions. ’ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give me a break: مسخره ست. شوخی می کنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

catchy: به یادماندنی A catchy song

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appreciation: درک. آگاهی. تشکر It helps children ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trite: پیش پا افتاده. کلیشه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pervert: هوس باز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

defiant: لجباز. مخالف. اهل دعوا she was in a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flop: شکست. ناموفق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over my head: فراتر از درک. نفهمیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leap of faith: ریسک کردن به امید نتیجه ی خوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drop dead: برو گمشو تنهام بذار. برو بمیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pumped: خیلی هیجان زده و علاقه مند I'm real ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trek: سفر طولانی و پیاده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

second opinion: توصیه گرفتن از متخصص دیگری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

buckle down: به طور جدی کاری را آغاز کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pipe dream: امید واهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sit tight: صبور باش. منتظر بمون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plug away: کار روزمره و خسته کننده انجام دادن. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conventional wisdom: باور عامه. نظر مردم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

knock yourself out: بفرما. هر کاری می خوای بکن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it doesn't add up: با عقل جور در نمیاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

keep a low profile: جلب توجه نکردن. آفتابی نشدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

iron out: راه حل. پیدا کردن راهی برای پایان ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pick me up: انرژی زا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

juggle: هم زمان چندکار در برنامه ی خود گنجا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

snap out of it: Force yourself to stop feeling sad ...

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abnegation: فداکاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

disenfranchise: محروم از رای دادن, محرومیت حقوقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sinuous: پرپیچ وخم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

obtuse: کند ذهن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perk up: خوشحال تر و با انرژی تر شدن You'll ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hankering after for: به شدت خواستن She hankered for a ne ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ETA: Estimated time of arrival زمان تخمی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

feedback: انتقاد و پیشنهاد How can I provide ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

suss out: سر در آوردن. فهمیدن He finally suss ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go way back: برای مدت طولانی هم دیگر را شناختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resilience: قوی, سرسخت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fret: نگرانی بی مورد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

devil may care: هرچه که بادا باد, جسور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run it course: مسیر طبیعی خود را طی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go sideways: اون طوری که انتظار داری پیش نره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

up to speed: آخرین اخبار و دانش در مورد چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

right up your alley: راست کار خودته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

snake oil: راه حل بی فایده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

quixotic: آرمان گرا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bogus: قلابی. دروغی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

brawl: بحث و دعوای پر سر و صدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

delinquent: جنایت کار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

quench: خفه کردن. خاموش کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cut corners: صرفه جویی در وقت و پول و انرژی, راه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

apb: All points bulletin پیام هشدار پلیس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wilt: پژمرده و پلاسیده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

Log: ثبت رسمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

all about: خیلی دوست داشتن I am all about this ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

settle a score: انتقام گرفتن. تلافی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

better off: خوشحال تر. موفق تر. شرایط بهتر . I ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

no big deal: چیزی خیلی مهمی نیست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bucket list: لیست آرزو ها. کارهای قبل از مرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

discursive: از موضوعی به موضوعی پریدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pore over: به دقت مطالعه کردن A girl with long ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

click: درک و توافق با هم دیگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pent up: انرژی یا احساسات ابراز نشده برای مد ...

٤ ماه پیش

مدال‌های Shirinbahari