نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slip mind: فراموش کردن I'm sorry I didn't call ...
١ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i'm stuffed: پوکیدم خیلی خوردم
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
going away party: مهمانی بازنشستگی یا تغییر شغل. یا م ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come through: این شهر با بحران نژادپرستی مواجه بو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
healthcare proxy: کسی که برای سلامتی بیمار به جای او ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scrupulous: توجه بسیار به جزئیات
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
holler: داد و فریاد کردن I heard someone ho ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
effing and blinding: فحش دادن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hell bent: مصمم. با پشتکار why are you hell - ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bilious: بداخلاق
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
keep it in: بروز ندادن احساسات I prefer just to ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jump on: با اشتیاق توجه کردن the paper jumpe ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
clairvoyant: سایکیک. دارای قدرت ماوراطبیعی. پیشگ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ramification: نتیجه any change is bound to have ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make headway: پیشرفت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get hold of oneself: کنترل کردن خشم. احساس. جلوی خود را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get hold of oneself: کنترل کردن خشم. احساس. جلوی خود را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
things are looking up: همه چیز خوب پیش می ره. بهتر شدن شرا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take it out on someone: خالی کردن خستگی و عصبانیت سر کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take it out on someone: خالی کردن خستگی و عصبانیت سر کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make do with: راضی بودن از دارایی. قناعت کردن If ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make differece: اثر مهم یا الهام بخش کسی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make differece: اثر مهم یا الهام بخش کسی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hectic: مشغول. کلی کار داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it makes no difference to me: برایم فرقی نداره
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
it makes no difference to me: برایم فرقی نداره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
each to their his own: هر کسی شیوه ی خودش را دارد.
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
each to their his own: هر کسی شیوه ی خودش را دارد.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set someone off: ناراحت کردن یا عصبانی کردن کسی Hav ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
set someone off: ناراحت کردن یا عصبانی کردن کسی Hav ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hook line and sinker: دروغی را کاملا باور کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pizzazz: هیجان و سبک قوی و جالب
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch somebody flat footed: غافل گیری , مچ کسی را گرفتن The Pre ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the ball: زرنگ. سریع فکر وعمل کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tuck away: پنهان شدن. به سختی پیدا کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brush up: پیشرفت کردن در علمی یا موضوعی You’d ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crop up: مشکل ناگهانی یا پیش بینی نشده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go at somebody: بحث و مشاجره
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
baggage: تجربه ی بد در گذشته
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be in a state: نگران. عصبی Mum and Dad were in a r ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pda: لپ تاب کوچک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
burglarize: سرقت از ساختمان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take matters into your own hands: به تنهایی با مشکلی روبه رو شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in respect of something: در رابطه با. مربوط به
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fly open: ناگهان باز شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fly open: ناگهان باز شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take down a notch: تحقیر کردن. کسی را کوچک کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take down a notch: تحقیر کردن. کسی را کوچک کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut someone dead: کم محلی یا نادیده گرفتن کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cut someone dead: کم محلی یا نادیده گرفتن کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
asylum seeker: پناهنده به کشوری دیگر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not becoming of you: جذاب نبودن. نامناسب
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
butt of a joke: کسی که با او شوخی شود Have you ever ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do cartwheels: بسیار خوشحال
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hard done by: با کسی خشن و نامنصفانه رفتار کردن s ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hard done by: با کسی خشن و نامنصفانه رفتار کردن s ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
off the top of my head: بدون فکرکردن حرف زدن. فی البداهه I ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be in one’s element: در شرایط یا محیطی خوب عمل کردن. ولذ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
other way around: متضاد بودن. برعکس I cook and she do ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
other way around: متضاد بودن. برعکس I cook and she do ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
layout: به روشنی توضیح دادن. مرتب کردن. طرا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take off: موفقیت ناگهانی کردن it turned out, ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
backlog: حجم کار زیاد. افراد زیاد منتظر I’ve ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand for it: مخفف چیزی. دفاع از اصولی. تحمل کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rub someone up the wrong way: آزار دادن کسی He really knows how t ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come through: از تجربه ی بد موفق بیرون آمدن. ظاهر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
steer clear: بیخیال چیزی. دوری از چیزی ناخوشایند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
steer clear: بیخیال چیزی. دوری از چیزی ناخوشایند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come in for alot of stick: انتقاد کردن The Board of Directors ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get on with: دوست داشتن و دوست بودن I’ve always ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get on with it: عجله کن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have it in one: ویژگی پنهانی که به دلایلی بروز نکرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to bog down: جلوگیری از پیشرفت. گیج کردن کسی با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drop a hint: سرنخ دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
orchard: باغ میوه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
miss out: حذف کردن. شامل نشدن. به جا مانده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
over the top: بیش از حد. افراطی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
splash out: مثل ریگ پول خرج کردن We splashed ou ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blow over: بی اهمیت. فراموش شده. بحث. موافق نب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch on: مد شدن. محبوب شدن The idea of glass ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cryonics: منجمد کردن انسان بیمار برای پیدا کر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slip on: سریع لباس پوشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
boil down: نکته ی مهم. مهم ترین چیز. با در نظر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by any stretch of the imagination: زهی خیال باطل. عمرا. قطعا نه With a ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by any stretch of the imagination: زهی خیال باطل. عمرا. قطعا نه With a ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ask after: احوال پرسی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sulk: قهر کردن. غمگین شدن و با کسی حرف نز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
laid back: خون سرد. دل گنده I don’t know how y ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scrape: به دردسرافتادن. در شرایط سخت بودن H ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
last straw: بدبختی پشت بدبختی. بدتر از قبل شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
weigh up: ارزیابی حریف. تمام جوانب چیزی را بر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be lulled into a false sense of security: فکر کردن به این که هم چیز خوب پیش م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to be lulled into a false sense of security: فکر کردن به این که هم چیز خوب پیش م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
waffle on: بیهوده حرف زدن. اصل مطلب را نگفتن W ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
waffle on: بیهوده حرف زدن. اصل مطلب را نگفتن W ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wouldn’t put it past him: از این کارش ( منفی ) تعجب نمی کنم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i wouldn’t put it past him: از این کارش ( منفی ) تعجب نمی کنم.
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
prudish: اُمل
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by and large: کلا. روی هم رفته
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at full blast: تا حد ممکن بلند و قدرتمند
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stiff upper lip: کنترل احساسات و آرام ماندن در شرایط ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stomping ground: پاتوق
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stomping ground: پاتوق
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conductor's baton: چوب دستی راهنمای ارکستر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
die down: آرام شدن. ساکت شدن After the storm ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
keep at bay: جلوگیری از خطر یا اتفاقی You’ll hav ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
grounding: تعلیم دادن. تحصیل All of the candid ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
unveil: آشکار کردن. برای اولین بار نشان داد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not on: قابل قبول نیست We won’t stand for s ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
not on: قابل قبول نیست We won’t stand for s ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be at somebody's beck and call: پادویی برای کسی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be at somebody's beck and call: پادویی برای کسی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sassy: بی ادب. بد دهن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
savvy: دانا. بادرایت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
short straw: بدشانس بودن, چاره ای نداشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
floor it: تا ته گاز بده!
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wild guess: حدس بی پایه و اساس
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
extand an olive branch: آشتی کردن, پایان دادن به بحث و دعوا
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pimp out: جذاب کردن چیزی , بهبود دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flunk: شکست خوردن, در امتحان رد شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clutch one's pearls: به شدت ترسیدن یا شوکه شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dangle a carrot in front of one: وعده سرخرمن دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tune out: برخی افرادکه کنار خرو پف کنندگان می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nip in the bud: بسیاری از بیماری های خطرناک اگر زود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
down and out: بی چیز. فقیر a down - and - out ho ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
protrude: برآمدگی. تحمیل کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
eureka: کشف کردم. ابراز پیروزی از کشف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bugbear: تنفر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sedition: آشوب. اغتشاش
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sauve: جذاب وشیک و با اعتمادبه نفس. باکلاس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gerrymander: دستکاری یا تقلب در انتخابات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
genuflect: زانو زدن برای احترام He was a man o ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tune out: گوش نکردن به کسی یا چیزی. نادیده گر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold something back: چیزی را پنهان کردن. راز بودن Tell m ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
megalomania: جنون قدرت و تسلط بر دیگران
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pipsqueack: آدم بی اهمیت. هیچ کس
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
skulduggery: حیله گری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sally: حمله نظامی به پایگاه محاصره شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strait‧laced: عقیده ی قدیمی در مورد اخلاقیات. سنت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chocoholic: معتاد به شکلات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
spoilsport: ضدحال بازی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mo: روش کار. عادت کاری modus operandi
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stumbling block: شرایطی که منجر به مشکل یا تردید می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have real chops: بسیار توانا و با استعداد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cap it all off: دیگه بدتر از این نمیشه. آخرین اتفاق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cap it all off: دیگه بدتر از این نمیشه. آخرین اتفاق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prodigal son daughter: کسی که خانواده اش را رها می کند ولی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
prodigal son daughter: کسی که خانواده اش را رها می کند ولی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have got it made: فراهم کردن چیزهای مورد نیاز و زندگی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be attached to: علاقه طولانی مدت. وابستگی It’s easy ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get so close to sth: نزدیک شدن از نظر عاطفی Jack has got ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bunny boiler: کسی که به خاطر جدا شدن از عشقش از ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bunny boiler: کسی که به خاطر جدا شدن از عشقش از ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
speakeasy: محل فروش کالای قاچاق مثل مواد و مشر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
barbiturate: قرص خواب آور
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stoned: نشه. تحت تاثیر مواد مثل ماریجوآنا. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
canvass: پرس و جو برای کسب اطلاعات Police ca ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
complex: مجتمع مسکونی The town has one of th ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ratings: تعداد بینندگان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your hands on something: موفق شدن در به دست آوردن چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get your hands on something: موفق شدن در به دست آوردن چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay your hands on something: به دست آوردن یا پیدا کردن چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lay your hands on something: به دست آوردن یا پیدا کردن چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jammies: پیجامه Stan was sitting up in his b ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jammies: پیجامه Stan was sitting up in his b ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the kibosh on sth: جلوگیری از پیشرفت چیزی. خاتمه دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
attire: لباس Formal attire
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
splurge: ول خرجی Is it ok to splurge once in ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gutsy: شجاع
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shed light: روشن کردن موضوع با اطلاعات جدید و ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
strong suit: استعداد. خوب بودن در چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
squeaky clean: درستکار. دارای اصول اخلاقی. کاملا ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
swanky: شیک و گران. با کلاس
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drop someone a line: نامه دادن. ایمیل زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slip out: از زبان در رفتن. چیزی که نباید گفت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
urge to do something: وسوسه شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
urge to do something: وسوسه شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fastidious: مشکل پسند
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
falling out: مشاجره. دعوا They had this major fa ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pose as somebody: خود را جای کسی جازدن. وانمود کردن ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pose as somebody: خود را جای کسی جازدن. وانمود کردن ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pose: منجر به مشکل Rising unemployment is ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
knock one for a loop: سورپرایز شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make a killing: یکدفعه کلی پول به دست آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nip in the bud: پیشگیری. از ابتدا جلوگیری کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
off and on: گه گاهی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
talk turkey: جدی بحث کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
touch and go: بسیار خطرناک و غیرقطعی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shut the drapes: پرده ها را کشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shut the drapes: پرده ها را کشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unscated: زخمی نشده. صدمه ندیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
switch off: دیگر گوش نکردن He just switches off ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stack up against: بهتر از دیگران بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
coy about: تمایل نداشتن برای اطلاع دادن Tania ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gotcha: فهمیدم. گرفتمش. گولت زدم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fly off the handle: عصبانی شدن یهویی. جوش آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go rogue: سرپیچی از قوانین. خر خود را راندن
٤ ماه پیش