تاریخ
١ سال پیش
متن
The raft would be more buoyant if it was less heavy.
دیدگاه

اگر قایق کمی سبک تر بود، می توانست بیشتر شناور بماند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
This last clause is a thinly-veiled threat to those who might choose to ignore the decree.
دیدگاه

آخرین بند ( این قانون ) ، یک تهدید آشکار برای کسانی است که شاید تصمیم بگیرند از دستورات پیروی نکنند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The contract contains a confidentiality clause.
دیدگاه

قرارداد شامل بندی است که محرمانه بودن آنرا ذکر می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The prisoner's wrists bled from the tight manacles.
دیدگاه
٠

مچ دستان زندانی به سبب دست بندها خون آلود شده بودند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
His arm was manacled to a ring on the wall.
دیدگاه
٠

دستانش را با زنجیر به حلقه ای در دیوار بسته بودند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He was manacled by the police.
دیدگاه
٠

پلیس به او دست بند زده بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
But as a result of traditional idea manacle, a lot of places appeared a variety of incommensurate reaction.
دیدگاه
٠

اما به دلیل قید و بند ایده های سنتی، بسیاری از مناطق، واکنش های نامناسب مختلفی بروز داده اند

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Take the taste of manacle for the first time.
دیدگاه
٠

برای اولین بار طعم اسارت را بکشید.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Accordingly, break traditional idea manacle, blend in world market as soon as possible, accelerate open model economy grows, the economic progress to impoverished area is all in all.
دیدگاه
٠

در نتیجه، قید و بندهای ایده های سنتی را در هم بشکنید، در تجارت جهانی در حداقل زمان ممکن بپیوندید، رشد اقتصادی مدل باز و توسعه اقتصادی مناطق فقیررا تس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She was a disruptive influence, and after a year or two she got the boot.
دیدگاه
٠

او نفوذی مخرب بودو سرانجام بعد از یکی دو سال اخراج گردید.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
If you're late once more you're getting the boot.
دیدگاه
٠

اگه یه بار دیگه دیر بیای اخراجی.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Who do you think will get the boot when the company lays off employees?
دیدگاه
٠

به نظرتان وقتی شرکت تعدیل نیرو کند چه کسانی اخراج خواهند شد؟

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Security Account Manager needs to get the boot password.
دیدگاه
٠

مدیر حساب امنیتی باید رمز راه انداز را داشته باشد. Get the boot در این جمله اصطلاح اخراج نیست.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
You shouldn't denigrate people just because they have different beliefs from you.
دیدگاه
٠

نباید کسی را به دلیل داشتن عقاید مذهبی متفاوت تحقیر کنیم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
To assert this is to denigrate the effectiveness of the police.
دیدگاه
٠

برای اثبات این، باید توانمندی پلیس را زیرسوال ببری.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I didn't intend to denigrate her achievements.
دیدگاه
٠

قصد من خدشه دار کردن دستاوردهایش نبود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The amendment prohibits obscene or indecent materials which denigrate the objects or beliefs of a particular religion.
دیدگاه
٠

این الحاقیه موجب ممنوعیت نشر مفاد زشت و ناپسندی است که سبب تحقیر اهداف و اعتقادات مذاهب خاص می گردد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Attempts to denigrate his playing simply because of his popularity are misplaced but regrettably widespread.
دیدگاه
٠

تلاش ها برای تحقیر شیوه ی بازی او کاملاً نابجا بوده، ولی متاسفانه شایع شده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The Canadian Supreme Court ruled that the State can ban pornographic images which "denigrate women".
دیدگاه
٠

دادگاه عالی کانادا حکمی داد که به موجب آن تصاویر مستهجن که مسبب "بی آبروئی زنان" می گردند را ممنوع کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Excuse me, I must dash off now.
دیدگاه
٠

ببخشید، باید الان سریعاً بروم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Should he dash off a few writs?
دیدگاه
٠

نباید او به سرعت چند خط دیگر بنویسد؟

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
There is a high rate of juvenile delinquency in this area.
دیدگاه
٠

میزان بزهکاری نوجوانان در این منطقه بسیار بالا می باشد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
We can curb juvenile delinquency by education.
دیدگاه
٠

از طریق آموزش می توانیم جلو بزهکاری نوجوانان را بگیریم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
MacTavish was characteristically forthright in his reply.
دیدگاه
٠

آقای مک تاویش در پاسخ خود به طور متشخصانه ای صریح بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
His forthright manner can be mistaken for rudeness.
دیدگاه
٠

رفتار بی پرده او ممکن است با بی ادبی اشتباه گرفته شود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The library has received a generous bequest from a local businessman.
دیدگاه
٠

به این کتابخانه یک ارثیه سخاوتمندانه از یکی از تجار محل رسیده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
In his will he made a substantial bequest to his wife.
دیدگاه
٠

وی در وصیت نامه ی خود، سهم الارث قابل توجهی برای همسرش به جای گذاشت.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He received a bequest under his grandmother's will.
دیدگاه
٠

او ارثیه ای بنابه وصیت مادربزرگش دریافت کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Regrettably, I must leave failure as a bequest to Earth.
دیدگاه
٠

با نهایت تاسف، باید شکست را به عنوان میراثی برای زمین به جای بگذارم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
As you can imagine, the bequest has caused a deep rift between them.
دیدگاه
٠

همونطور که انتظار می رفت، ارثیه باعث اختلاف شدیدی مابین آن ها گردید.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
A bequest of the surplus is called residuary.
دیدگاه
٠

به سهم الارثی که در وصیت نامه ذکر نشده است، مابقی ارث میگویند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The area is a tinderbox that could again plunge the country into civil war.
دیدگاه
٠

این منطقه به انبار باروتی تبدیل شده است که می تواند دوباره کشور را به جنگ داخلی سوق دهد

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Dublin city is currently like a tinderbox just waiting to explode.
دیدگاه
٠

شهر دوبلین هم اکنون همچون انبار باروتی است که منتظر ( جرقه ای برای ) انفجار است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Julia finally made a clean breast of it and admitted that she had stolen the money.
دیدگاه
٠

جولیا بالاخره دهان به حقیقت گشود و اقرار کرد که او پول را دزدیده بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He made a clean breast of the whole secret.
دیدگاه
٠

همه اسرار دلش رو ریخت رو داریه.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She interposed herself between the general and his wife.
دیدگاه
٠

او بین ژنرال و همسرش، میانجیگری کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
'But how do you know that?' he interposed.
دیدگاه
٠

حرف او را قطع کرد و گفت: اما تو اینها رو از کجا میدانی؟

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
"That might be difficult," interposed Mrs. Flavell.
دیدگاه
٠

بانو فلاول رشته کلام او را برید و گفت: شاید کار سختی باشه.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She gave a vibrant performance in the leading role in the school play.
دیدگاه
٠

او در یک نمایش مدرسه ای به عنوان بازیگر اصلی، بازی درخشانی ( فوق العاده ای ) انجام داد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Gardeners reckon her manure is pure gold.
دیدگاه
٠

باغبان همیشه کود خود را طلای خالص تلقی می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
If farm - yard manure is used it must be well rotted.
دیدگاه
٠

اگر برای مزرعه یا باغچه کود استفاده کنیم، باید کاملاً پوسیده باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Adding organic matter such as manure can improve the soil.
دیدگاه
٠

افزودن مواد آلی مانند کود باعث بهبود خاک می گردد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Word was sure to get about, and the shrine would suffer from it.
دیدگاه
٠

حتماً این راز برملا می شه و زیارتگاه ضربه خواهد خورد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
A leading light in/of the art and ballet world, he was a close friend of the Princess.
دیدگاه
٠

او که یکی از دوستان نزدیک شاهزاده بود، از برجستگان هنر و دنیای رقص باله به شمار میآید

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Another was a leading light opera singer in the local community.
دیدگاه
٠

دیگری ( Another ) ، یکی از شخصیت های برجسته خوانندگی اپرا در این مرز و بوم بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Californian agriculture is the leading light in America and even in the world.
دیدگاه
٠

کشاورزی کالیفرنیا به عنوان پیشرو در کشاورزی آمریکا و حتی جهان تلقی می شود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I wish he'd quit bothering me with his pesky questions.
دیدگاه
٠

ای کاش دیگر با این سوال ناخوشایند مرا اذیت نکند

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
This custom has fallen into abeyance now.
دیدگاه
٠

این سنت، هم اکنون از رونق افتاده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Let's hold that broblem in abeyance for a while.
دیدگاه
٠

بگذار این مشکل را برای مدتی نادیده بگیریم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Prices have been fixed by government fiat.
دیدگاه
٠

با یک دستور دولتی، قیمت ها ثابت نگه داشته شدند.