میثم علیزاده لشکانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the otherwise: ● بجز، جز. . . البته دقت کنید که ا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of question: محال، غیر ممکن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is within our grasp: تو چنگ و در دسترس بودن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lie down: معنیش رو که اکثر دوستان میدونن با ا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engagement party: جشن نامزدی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bold colors: رنگ های تو چشم، رنگ هایی که متمایز ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

integrate: ● تطبیق دادن ● تلفیق کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rivalry: کُری

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alternatively: ● روش دیگه اینه که. . . ، یا به جاش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

start out: ●شروع به کار کردن ( در ابتدا ) ● ع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tens of thousands: یه عددی بین ۲۰۰۰۰ تا ۹۹۹۹۹، البته ع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bit: ● A bit: یک کم ● بخش، قسمت ● بیت ( ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whooping: بعضی جاها معنی "معرکه" ، " خیلی عال ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scar: ■اسم: ● جای زخم، لکه، علامت روی پوس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waking day: دوره ای از شبانه روز که از طلوع خور ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's a relief: باعث دلگرمیه، یکم خیالم راحت شد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divulge: لو دادن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for some reason: به هر دلیلی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to parents: از والدینی . . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull the thread: به دنبال سرنخ و سرمنشا چیزی رفتن، ج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tug of war: ● طناب کشی ● کشمش، جنگ بر سر چیزی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petrol tin: ظرف فلزی ( معمولا حلبی ) برای حمل م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

terrestrial: مربوط به کره زمین ( نه کرات دیگر ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تقصیر را گردن دیگران انداختن: Put the blame on others

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تقصیر را گردن گرفتن: Take the blame

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrape: زهرا خانم، " لغو کردن" مربوط به scr ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

companion: رفیق، همسفر، همدم

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colonize: ● مستعمره خود کردن ( در مورد کشورها ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as much as: دوستان عزیزم، ● اگر قبل از as دوم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grind: ● آسیاب کردن ● تیز کردن ( چاقو، قیچ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in quotation marks: ● به اصطلاح He went to Germany to s ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

musing: اصلا این واژه صفت نیست ( اونجور که ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thick vegetation: پوشش گیاهی انبوه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fridge freezer: یخچال فریزر

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enactment: ● تصویب ● ایفا ( مثلا نقشی در یک ن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: ● تحت تاثیر قرار دادن. به تحسین واد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detection: کشف

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adoption: ●اقتباس ●مطابقت، تطبیق

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck into: چپاندن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

junior: ●دارای رتبه پایینتر ● نوجوانان ● بر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and then: بنابراین، پس نتیجه گیری میکنیم که . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iris: ● عنبیه چشم ● گیاه زنبق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patent: ● اگر اسم باشد: حق ثبت، حق امتیاز ● ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recap: ●مرور کردن ( نکات مهم یک مبحث یا جل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mould: ● قالب، قالب گیری کردن ● کپک ● تو م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prospectus: ● کاتالوگ معرفی یک مکان آکادمیک یا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عاصی کردن: hassle

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بایکوت کردن: ostracize از چشم عموم و دیگران اند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be central to: حائز اهمیت بودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any good: چطوره؟ خوبه؟ فایده ای داره؟ بدرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any good: چطوره؟ خوبه؟ فایده ای داره؟ بدرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shall we say: ● وقتی در مورد چیزی یا کسی مطمعن نی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: معنی که زیاد داره و مهمترینش همون ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's no good: نمیشه، خوب نیست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estate egent: مشاوره املاکی ( شخص ) ، بنگاهی ( ام ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be out for: ● مشتاق و کشته مرده چیزی بودن ● نبو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evening out: تایمی که معمولا از ۶ ۷ غروب شروع می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evening out: تایمی که معمولا از ۶ ۷ غروب شروع می ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evening's out for me: شبو بیرونم ( معمولا رستوران یا تفری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fingers crossed: ایرانیش میشه: ● اگر خودت گفتی یعنی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kitchen diner: آشپزخانه ای که سرو غذا هم در آنجا ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what make is it: Make این جا یعنی برند یا کارخانه سا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what make is it: Make این جا یعنی برند یا کارخانه سا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treasured: ارزشمند، گرانقدر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treasure: ● گنجینه، جواهر ● شیء ارزشمند و نفی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sentimental: ● احساساتی، عاطفی ( مربوط به انسان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything and everything: هر چیزی ( که به ذهنت میرسه، که فکرش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shall: میشه؟ ممکنه ● فرقش با may و can در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be getting in: دارا شدن، موجودی داشتن از چیزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest earning: پردرامدترین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put up: ● Put up with: سازش کردن ● Put some ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come off: ● درومدن، کنده شدن، افتادن ● اتفاق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chase around: ● با عجله رفتن ● دنبال کردن ( به قص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

difficulty breathing: تنگی نفس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human beings: انسان ها، بشر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easily enough: عین آب خوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excess: اضافه ● فرقش با extra اینه که extra ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transport direct: نوعی حمل و نقل مربوط به انسان یا مح ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rail ticket: بلیط قطار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kidcare: مهد کودک، موسسه مراقب از کودکان در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوحملا: دختری جذاب و تو دل برو ( به اصطلاح ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phone in sick: با محل کار یا تحصیل تماس گرفتن به م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impersonal: 1. بی عاطفه و سرد 2. بی روح، مکان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on chain: روند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bless: این واژه فعل هستش، نه اسم، معمولا م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hatchet: Let's bury the hatchet بیا کدورتو ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: دوستان گرامی، دو تا معنی مهم داره ( ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard earned: سخت به دست آمده، با زحمت حاصل شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aerial: ● صفت باشه: هوایی ● اسم باشه: آنتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

complimentary: ● رایگان ● تحسین برانگیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

faculty: ● دانشکده ● هیئت علمی ( دانشگاه ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come in the hope: به اصطلاح شکمو برای چیزی صابون زد، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self conscious: ● نگران قضاوت دیگران ( در مورد انسا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i suppose not: گمان نکنم ( که اینطور باشه )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is your thing: چیزی ( کار، ورزش، فعالیت ) که باهاش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be your thing: چیزی ( کار، درزش، فعالیت ) که باهاش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be harder to come by: پیدا کردن یا رسیدن ( به مقدار و تعد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be as much as to blame: به همان اندازه قابل سرزنش، به همان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long turn: مدت زمان طولانی، عملکرد درازمدت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

offer: ● پیشنهاد دادن ● ارائه کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

footstep: ● صدای پا, صدای قدم ها ( با ردپا اش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up to one minute: لحظه به لحظه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lid pocket: جیب جلویی ( برای کیف و کوله، معمولا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

female touch: سلیقه زنانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lockdown: اینایی که معنی تکراری مینویسن فازشو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that kind of thing: این جور چیزا. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a thumbs up: لایک کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to get it right: انجام دادن، گفتن و یا فهمیدن چیزی ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be off something: نامربوط بودن با چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tone: صدا مضمون، محتوا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

participle clause: عبارت وصفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

historically: از دیرباز. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key implication: نقش کلیدی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a trip: یه سر جایی رفتن ■ معمولا برای فواصل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rucksack: الزاما کوله مخصوص کوهنوردی نیست، هم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walking party: دور همی به منظور پیاده روی در مکان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being six feet: قد معقول و خوبی داشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being six feet under: مردن، زیر خاک بودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grow weaker: سست تر شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be off sick: در مرخصی استعلاجی بودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوران باستان: Ancient times

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as long ago as: ● همون. . . ( تاریخ ذکر شده ) مثلا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrape away: زدودن ( با کشیدن چیزی بروی سطح مربو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underground system: سیستم حمل نقل زیر زمینی ( شامل مترو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public light buses: همون مینی بوس های خودمون در اصطلاح ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's already taken care of: حواسم بود ( بوده )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fraction of the price: قیمت بسیار نازل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

notice to: قابل توجه. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

study periods: زنگ های کلاس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

study period: زنگ کلاس Second period: زنگ دوم For ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reciept: املای این کلمه "receipt" است نه " r ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay around: ول کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

returning student: دانش آموز یا دانشجویی که حداقل یک ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خرخون: به انگلیسی: nerd انصافا بیست نفر ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dump your ass: بهم زدن رابطه، دیگه با کسی نبودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

into the future: ● از الان به بعد مترادف from now on

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revolve: صامعی نداریم که

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outlay: دوستان این واژه یک اسم است نه فعل و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trickier: گول زننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conversly: این کلمه املایش Conversely است نه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk●away: دوستان از اونجایی که تو آبادیس وقتی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the extent to: از لحاظ دامنه و وسعت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diesel fuel: گازوئیل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petrol driven: بنزینی، موتوری یا ماشینی که بنزین م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on this occasion: تو این مورد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the best out of: بیشترین استفاده رو از چیزی بردن، به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for longer: مدت طولانی تری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's best not to: بهتره که . . . ( اون کارو انجام ندی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

best not: بهتره انجام نشه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fortune: پول خیلی زیاد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be just the thing: When you say "something is the thin ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

culture dish: ظرف مخصوص کشت در آزمایشگاه ( یه ظرف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seperate: دوستان، املای این کلمه در واقع Sep ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's very honest of you: این نشانه صداقت شماست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a relief: باعث دلگرمیه، یکم خیالم راحت شد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep deficit: کمبود خواب مترادف sleep debt

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assure: Assure :اطمینان دادن ( گفتن چیزی که ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a year out: یک سال کش دادن چیزی، نرفتن ( در واق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bread roll: قرص کوچک و کشیده ( مستطیلی اما گرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an air of: یه عالمه. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be thought to: به نظر رسیدن، تصور شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thereby: ●Whereby که میدونین میشه "که به موج ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to my way of thinking: به عقیده من . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my own view on the matter is: دیدگاه من در مورد این موضوع این است ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a case: یک نمونه. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

another point worth nothing is: ● چیزی که باید بهش توجه کنید این اس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat fryer: Deep fat fryer: سرخ کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emmision: ● دوستان، املای صحیح این واژه emis ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crack under pressure: گیج و سردرگم شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to crack under pressure: گیج و سردرگم شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exposure to: در معرض چیزی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grant: ● اعطاء کردن ● پذیرفتن ( پذیرفتن حر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic foods: کالاهای اساسی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by two to one: به نسبت دو به یک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stumble: ● تلو خوردن، از دست دادن تعادل ( هن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mentally fit: از نظر ذهنی کارا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exploit: ● بهره بردن ( هم میتونه بار منفی دا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lay down: ● وضع کردن ( قانون ) ● به زمین نها ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deliberate pace: قدم های ( سرعت ) حساب شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock down: ■ در مورد انسان: knock sb down ● هل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plant tissue: بافت گیاهی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

declining rate: نرخ یا سرعت کاهشی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of interest: جالبه برام که بدونم. . . محض اطلا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corps: ● یگان، رسته ( در نیروهای نظامی ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fold down table: میز تاشو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get on: ■ اگر حرف اضافه on مال خود فعل get ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

match the price: در واقع "کاهش دادن" قیمت ( با توجه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the other way round: ● برعکسش تو امریکن میگن: The other ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gentle sounding: رام و بی آزار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true to their name: همانطور که از نامشان پیداست. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family line: People descended from a common ance ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light drink: نوشیدنی سبک که الکل یا کالری کمتری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open personality: شخصیت خلاق و کنجکاو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tax advantaged: معاف از مالیات

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

healthy bank account: ●یک حساب بانکی که فقط به منظور هزین ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

health bank account: یک حساب بانکی که فقط به منظور هزینه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

health care account: یک حساب بانکی که فقط به منظور هزینه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due to: ● اگر قبلش فعل be باشه یعنی: قرار ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in this respect: ● از این بابت، از این جهت □ بخدا ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all that often: اغلب اوقات

٤ ماه پیش

مدال‌های میثم علیزاده لشکانی