پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٤١)

بازدید
٣٦٠
تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

جشن نامزدی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رنگ های تو چشم، رنگ هایی که متمایز هستن از بقیه و برجسته

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

املای درست: neutral

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

هر چند وقت یکبار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Pay their ( last ) respects ادای احترام کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Apart from that: جدای از این Aside from that: در کنار این

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چهچه زدن پرنده ) یا وقتی کسی با صدای آهنگین کلمه ای رو میگه )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

benefit something Take advantages of something Exploit Utilize البته اخری یعنی استفاده عملی از چیزی کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Concerned with related to

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

● مسیر انحرافی وقتی مسیر اصلی بسته است ● انحراف ● پرت کردن حواس، اغفال ● تفنن، مشغولیت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

بر خلاف ظاهر لغت که به یه جور سرمایه گذاری شبیه هست، معنیش میشه: پولی که برای هزینه های پیش بینی نشده زندگی کنار میزاری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

● صفت: مهربان A kindly old man ● قید: از روی محبت، با مهربانی She kindly helped me with my oroblems. ● یک معنی قدیمی هم داره که به اصطلاح ما ایرانی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بعضی جاها معنی "معرکه" ، " خیلی عالی" ، " پر سر و صدا ( چیزی که باعث غوغا بشه، حالا مثبت یا منفی ) " میده اساتید دیسلایکر دقت کنن که بنده عرض کردم ب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

Relief, ease

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

مبتنی بر کارایی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوره ای از شبانه روز که از طلوع خورشید شروع و با غروب خورشید به پایان میرسه، به زبان عامیانه "وقتی روزه"

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

● رو کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

املای درست: casualty معنی: قربانی، تلف شده Casualties : تلفات

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

● راست کرداری

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

● دست از سر کسی برنداشتن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

●از انجام کاری طفره رفتن یا شانه خالی کردن مترادف: to pass the buck

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریافت و انتقال اطلاعات ( تو اداره ها و شرکت ها به عنوان واحد مربوط به داده ها و وبسایت اونجا مد نظر هستش )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرق multiplier و coefficient رو ریاضی وار بهتون بگم دوستا گلم: 6�4= 24 اینجا عدد ۶، ضریب ( ضرب کننده ) برای عدد ۴ هست که خودش ضرب شوندست، به ۶ میگن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دنبال سرنخ و سرمنشا چیزی رفتن، جستجوی دقیقتر در مورد چیزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از والدینی . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sulk, go into a sulk

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظرف فلزی ( معمولا حلبی ) برای حمل مایع ( معمولا نفت یا بنزین ) ● مثلا همون ۲۰ لیتری خودمون ولی فلزی

پیشنهاد
٠

Put the blame on others

پیشنهاد
٠

Take the blame

پیشنهاد
٠

کسی که در واقعا گرداننده و حفظ کننده اون صمیمیت و حال خوب تو یه مهمونی هست، محور بودن تو یه مراسم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Impulse On impulse: از روی هوا و هوس، از روی یک میل ناگهانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● صدق کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

apply

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای جیر جیر ( ترمز خودرو یا دوچرخه یا همچین صدایی ) ، صدای جیغ مانند ( درآوردن )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To feel awkward

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● به اصطلاح He went to Germany to search about, in quotation marks, " vikings" and find out mre about their lives.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤٤

1. رسیدن به کسی یا چیزی که ازش عقبی 2. ملحق شدن 3. وقتی شخصی را ملاقات میکنی ( بدون قرار قبلی ) و در مورد اتفاقاتی که از آخرین باری که یکدیگر رو دیدن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشش گیاهی انبوه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای درست: Rumour یا Rumor جفتش درسته، اولی بریتیش، دومی امریکن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● یه زمانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یخچال فریزر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محوطه و حیاط مزرعه ای ( که توش طویله، باغچهو اینجور چیزا هست و معمولا به زمین های کشاورزی وصله )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خود رو ( وقتی گیاهی در یک منطقه بدون اینکه انسان دخالتی داشته باشه رویش میکنه )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● خشن و ترسناک Ferocious dogs ● بی امان و شدید Ferocios battle

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( تاثیر ) خود را نشان دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● سالم، سلامت Healthy economy /diet /child ● مثبت Healthy attitude ● اگر در مورد مقدار یا تعداد بود یعنی خیلی زیاد Healthy amount/number of

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● عد زوج ● حتی ● هموار، یک دست ● ادامه دار ( با یک کیفیت یا حالت ) ، یه جور

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Carcinoma

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیبا جلوه دادن، زیبایی بخشیدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

● Cotton: در انگلیسی به گیاه پنبه میگن و قاعدتا پارچه یا منسوجی که روش اینو نوشته باشه یعنی " از جنس پنبه" ● linen: در انگلیسی به ساقه گیاهی به نام f ...