میثم علیزاده لشکانی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the otherwise: ● بجز، جز. . . البته دقت کنید که ا ...

جدید ١٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of question: محال، غیر ممکن

جدید ١٥ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: ● سرکیسه کردن، کلاه گذاشتن سر کسی ● ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

obsessed: مدام دررفکر چیزی، چیزی تمام همو غم ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breeding: ● تولید مثل ● تربیت

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is within our grasp: تو چنگ و در دسترس بودن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lie down: معنیش رو که اکثر دوستان میدونن با ا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get together: اگر فعل باشه: ● با هم ملاقات کردن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pyjama party: مهمونی که توش آقایون و خانم ها میرن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engagement party: جشن نامزدی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bold colors: رنگ های تو چشم، رنگ هایی که متمایز ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down: ● پایین رفتن ( آمدن ) ، مثلا قیمت چ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

integrate: ● تطبیق دادن ● تلفیق کردن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rivalry: کُری

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelming: ●صفتی که مقاومت یا مخالف در برابرش ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alternatively: ● روش دیگه اینه که. . . ، یا به جاش ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

automative: به طور خودکار، خودکار شده

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grapple: ● دست به گریبان شدن، درگیر شدن ● سر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

start out: ●شروع به کار کردن ( در ابتدا ) ● ع ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuss: ● قشقرق make a fuss: قشقرق به پا کر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vivid: 1. واضح، روشن 2. درخشان

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what if: ● اگر . . . چی؟ ( مثلا اگر اینجور ب ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tens of thousands: یه عددی بین ۲۰۰۰۰ تا ۹۹۹۹۹، البته ع ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bit: ● A bit: یک کم ● بخش، قسمت ● بیت ( ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fend off: پیچوندن، سر دواندن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whooping: بعضی جاها معنی "معرکه" ، " خیلی عال ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bland: ● بی مزه، بی نمک ( در مورد خوراک ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scar: ■اسم: ● جای زخم، لکه، علامت روی پوس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waking day: دوره ای از شبانه روز که از طلوع خور ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manifest: بروز دادن، هویدا ساختن بارز ، هویدا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slot: ● شکاف و سوراخی که بشه چیزی توش اند ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to my way of thinking: به عقیده من . . .

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: ● هم دوره، هم سن ● به سختی و با کن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's a relief: باعث دلگرمیه، یکم خیالم راحت شد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flora: * گیاهان مربوط به یک منطقه یا دوره ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtuous: ● آخه قربونتون برم، این ترجمه سایت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at one point: ●در این ( آن ) میان، یهویی اون وسط، ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divulge: لو دادن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for some reason: به هر دلیلی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject to: be subject to مشمول چیزی شدن ( مورد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to parents: از والدینی . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull the thread: به دنبال سرنخ و سرمنشا چیزی رفتن، ج ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tug of war: ● طناب کشی ● کشمش، جنگ بر سر چیزی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petrol tin: ظرف فلزی ( معمولا حلبی ) برای حمل م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laden: پر از چیزی بودن، چیزهای زیادی همراه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

terrestrial: مربوط به کره زمین ( نه کرات دیگر ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تقصیر را گردن دیگران انداختن: Put the blame on others

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تقصیر را گردن گرفتن: Take the blame

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practicing: ● معتقد ( کسی که اعمال یک دین را به ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave us in no doubt: به ما این اطمینان را می دهد که

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrape: زهرا خانم، " لغو کردن" مربوط به scr ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: ● انتقاد غیرمنصفانه کردن، گیر الگی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

companion: رفیق، همسفر، همدم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be the life of the party: کسی که در واقعا گرداننده و حفظ کنند ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

decisive: ● قاطع ( در مورد انسان ) ● سرنوشت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inhibition: ● خویشتن داری ● بازدارندگی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hind: ■به عنوان صفت: پشتی، عقبی ( مثلا پ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for one: به شخصه. . .

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accordingly: ● به همان ترتیب، به همان نحو، در خو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attribute: ● نسبت دادن ● خصیصه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

livelihood: ● روزی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colonize: ● مستعمره خود کردن ( در مورد کشورها ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moral: توضیح فرقش با ethical یکم پیچیدست، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oppression: ظلم و تبعیض

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minimalist: ● نوعی سبک هنری که در آن از مواد کم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dashboard: ● داشبورد ماشین ● قسمتی از یک دستگا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arcade: مرکز خرید بازارچه دالان ( یعنی بین ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deranged: روان پریش

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

voice over: ● صدایی که روی یه کلیپ یا ویدئو هست ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

catchup: 1. رسیدن به کسی یا چیزی که ازش عقبی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as much as: دوستان عزیزم، ● اگر قبل از as دوم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grind: ● آسیاب کردن ● تیز کردن ( چاقو، قیچ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rush: آبادیس پنجاه تا جمله نمونه آورده، آ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

towel rail: جا حوله ای ● در حمام یا استخرها برا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in quotation marks: ● به اصطلاح He went to Germany to s ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

musing: اصلا این واژه صفت نیست ( اونجور که ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thick vegetation: پوشش گیاهی انبوه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

farmyard: محوطه و حیاط مزرعه ای ( که توش طویل ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fridge freezer: یخچال فریزر

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ups and downs: بالا پایین ( زندگی ) ، پستی بلندی ( ...

٣ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implant: ● نشاندن، نهادینه کردن احساس، نظر ی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enactment: ● تصویب ● ایفا ( مثلا نقشی در یک ن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: ● تحت تاثیر قرار دادن. به تحسین واد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غده ٔ سرطانی: Carcinoma

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far side: * نقطه مقابل ( دورتر ) در یک مکان م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detection: کشف

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

threshold: ● آستانه، حد ( مربوط به آغاز چیزی ) ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calorie count: ● تعداد کالری ( بله دقیقا تعداد، نه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that will do: ●همون/ همین کافیه، همین افاقه میکنه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

referee: * داور ( در ورزش ) * مرجع تایید کن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soak: ● خیساندن ( در آب یا هر مایع دیگر ) ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rounded: ● گرد، دایره ای ● گسترده، دارای رنج ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: یکی از معنی های جامونده: ● رو انداخ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adoption: ●اقتباس ●مطابقت، تطبیق

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efficient: ● کاربلد و با کفایت ● بهینه، پربازد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck into: چپاندن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

junior: ●دارای رتبه پایینتر ● نوجوانان ● بر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at some point: ● یه جایی، یه زمانی ( منظور از این ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hometown: ● شهری یا محلی که به دنیا اومدی یا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move about: اینور اونور رفتن، از جایی به جای دی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and then: بنابراین، پس نتیجه گیری میکنیم که . ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iris: ● عنبیه چشم ● گیاه زنبق

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what if: حالا چی میشه اگه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patent: ● اگر اسم باشد: حق ثبت، حق امتیاز ● ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recap: ●مرور کردن ( نکات مهم یک مبحث یا جل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mould: ● قالب، قالب گیری کردن ● کپک ● تو م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prospectus: ● کاتالوگ معرفی یک مکان آکادمیک یا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

board: یکی از معانی: ● هیئت مثلا: Board of ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aging: سالخورده، مسن Ageing: بریتیش Agin ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for that matter: کلاً، اصلاً

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finish off: به انجام رسانیدن ( آخرین بخش ) ، کل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a new lease of life: جان دوباره ( گرفتن )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عاصی کردن: hassle

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بایکوت کردن: ostracize از چشم عموم و دیگران اند ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be central to: حائز اهمیت بودن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any good: چطوره؟ خوبه؟ فایده ای داره؟ بدرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any good: چطوره؟ خوبه؟ فایده ای داره؟ بدرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shall we say: ● وقتی در مورد چیزی یا کسی مطمعن نی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shall we say: ● وقتی در مورد چیزی یا کسی مطمعن نی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play truant: از مدرسه فرار کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad tempered: زودرنج و عصبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: ● دفتر خاطرات ● دفترچه یادنگاشت ( ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: معنی که زیاد داره و مهمترینش همون ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's no good: نمیشه، خوب نیست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estate egent: مشاوره املاکی ( شخص ) ، بنگاهی ( ام ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be out for: ● مشتاق و کشته مرده چیزی بودن ● نبو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evening out: تایمی که معمولا از ۶ ۷ غروب شروع می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evening out: تایمی که معمولا از ۶ ۷ غروب شروع می ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evening's out for me: شبو بیرونم ( معمولا رستوران یا تفری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fingers crossed: ایرانیش میشه: ● اگر خودت گفتی یعنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easygoing: کسی که به راحتی ناراحت ، عصبی و آزر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cosy: دنج، جمع و جور

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kitchen diner: آشپزخانه ای که سرو غذا هم در آنجا ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what make is it: Make این جا یعنی برند یا کارخانه سا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what make is it: Make این جا یعنی برند یا کارخانه سا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flavour: ● طعم و مزه ● چاشنی و افزودنی ● چاش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

town hall: ساختمان مربوط به اداره کنندگان یک ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treasured: ارزشمند، گرانقدر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treasure: ● گنجینه، جواهر ● شیء ارزشمند و نفی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irreplaceable: غیر قابل جایگزینی ( به خاطر ارزش و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sentimental: ● احساساتی، عاطفی ( مربوط به انسان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

address book: دفترچه آدرس های ضروری ( ایمیل، محل، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address book: دفترچه آدرس های ضروری ( ایمیل، محل، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matching: ست، هم رنگ ( دو چیز که به هم بیان )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immense: بی شمار، بی اندازه، بسیار بزرگ

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything and everything: هر چیزی ( که به ذهنت میرسه، که فکرش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anything and everything: هر چیزی ( که به ذهنت میرسه، که فکرش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blazing: ● خیلی گرم، داغ ● پر تنش، پر از احس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shall: میشه؟ ممکنه ● فرقش با may و can در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be getting in: دارا شدن، موجودی داشتن از چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cashmere: پارچه کشمیری از پشم بز کشمیری در کو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shame: ننگ، افتضاح ( وقتی در مورد چیز بدی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do well: ● موفق بودن، عملکرد خوبی داشتن ● در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orphan: طفلی که هم پدر و هم مادر خود را از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wizard: ● جادوگر ( مرد ) ، طلسمگر ● متبحر، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

philosophers stone: کیمیا، ماده ای که گمان میکردند فلز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest earning: پردرامدترین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawn: ● فعل: اسم مفعول draw و به معنی ترس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unicorn: ● اسب تکشاخ ● کالسکه ای که توسط سه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accolade: ● تمجید ● جایزه والا، نشان افتخار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch black: ظلمات، قیرگون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunk bed: تخت دو طبقه، یا تختای کوچکی که در ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scar: ■اسم: ● جای زخم، لکه، علامت روی پوس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put up: ● Put up with: سازش کردن ● Put some ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

en suite: حمامی که در اتاق خواب قرار داره، مع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come off: ● درومدن، کنده شدن، افتادن ● اتفاق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it down: ● کمش کن، بیاریش پایین ● سرو صدا نک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chase around: ● با عجله رفتن ● دنبال کردن ( به قص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

difficulty breathing: تنگی نفس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human beings: انسان ها، بشر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human beings: انسان ها، بشر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human being: انسان، بشر، آدمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gen: اطلاع ( محاوره ای ) ، دونستن، اطلاع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easily enough: عین آب خوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: ● سوت ● سوت زدن، صدای بلند دراوردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incase: یا just in case ● چون امکان داره که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پروراندن: Nurture

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excess: اضافه ● فرقش با extra اینه که extra ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vat: Vat وَت : مخزن یا ظرف بزرگ جهت نگهد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a piece out of somebody: سرزنش کردن، از دست کسی به تنگ آمدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transport direct: نوعی حمل و نقل مربوط به انسان یا مح ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rail ticket: بلیط قطار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

midmorning: وسطای صبح، معمولا ساعت بین ۸ تا ۱۱

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kidcare: مهد کودک، موسسه مراقب از کودکان در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوحملا: دختری جذاب و تو دل برو ( به اصطلاح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel like: حس انجام کاری یا چیزی رو داشتن، رو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phone in sick: با محل کار یا تحصیل تماس گرفتن به م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phone in sick: با محل کار یا تحصیل تماس گرفتن به م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the rise: در مسیر صعودی شدن، در حال افزایش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: سرآمد، برجسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cloud based: ذخیره و برنامه ریزی شده بر روی شبکه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jog: هم فعل است هم اسم: ۱. آهسته دویدن ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: ● درگیر چیزی بودن، در بر داشتن چیزی ...

٤ ماه پیش

مدال‌های میثم علیزاده لشکانی