پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٤٥)

بازدید
٥١٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Authoritative

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

لات و لوت دسته، اکیپ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

سمت انتخاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

توانا

پیشنهاد

دیگه اینجوری نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یک مباحثه در مورد اینکه رفتار، کردار و شخصیت افراد مربوط به ذات آنهاست یا نحوه پرورش آنها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به طور خیلی کلی، در جامع ترین حالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بزرگراه های چند طبقه ( روی هم )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

preservative

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

دستگاه ورقه ورقه کردن گوشت، کالباس و . . . ، یا وسیله ای برای بریدنوشت به اندازه های دلخواه ( با چرخ گوشت متفاوت است )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تمرین دهنده، اسباب تمرین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

سلیقه زنانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دانش آموز یا دانشجویی که حداقل یک ترم را گذرانده است ( ورودی جدید نیست )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گیج و سردرگم شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ترسون و لرزون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

neuroticism

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

prosecute

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Confrontation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

chorus

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بی تربیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

● قابل ارزیابی ○ اکثر دوستان عزیزم " ارزیاب کننده" ترجمه کردند که برای این ما واژه evaluator رو داریم، البته حق میدم به عزیزان چون پسوند ive در انته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

● چسب زخم ● بتونه ( زدن ) ، لایه زیرین مربوط به رنگ اصلی ( را زدن ) ، در نقاشی ساختمان معروف هست به گچ سیاه چون یه مقدار تیره تر از گچ سفید روی کار ه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

● اگر up حرف اضافه خود فعل باشد: بالاخره چیزی را پس از جستجو پیدا کردن ● اگر up حرف اضافه فعل نباشد و ربطی به فعل نداشته باشد : شکار در بلندی. . . ، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به هیچ وجه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

slim: لاغر، نحیف slender: باریک اندام، لاغر ( که جذاب است )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

● دست از سر کسی برنداشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

on a sixpence سه سوت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاقلانست که. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be laugh a minute چیزی یا کسی که خیلی جالبه و اسباب خنده رو فراهم میکنه، اما این واژه اغلب کنایه آمیز استفاده میشه و معنی برعکس میده ( یعنی چیزی ک ...

پیشنهاد
٠

مورد علاقه کسی بودن، شخصی که معیار های مورد نظر طرف رو برای دوستی چه با جنس موافق و چه جنس مخالف داره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادمین عزیز، دمرده گویش مازنی صرف نبست، در گیلان هم به وفور استفاده میشه، با همین معنی، ، نمیدونم روی چه حسابی به عنوان گویش مازنی معرفی کردید. حداقل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان گیلکی: جوجه ( پرنده کوچک )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گونه هایی که چال دارن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

load - bearing wall

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be the apple of someone's/somebody's eye نور چشمی کسی بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امری رایج بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امر رایج

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک رابطه love - hate در واقع بر خلاف ظاهرش که شاید نشون دهنده یه رابطه سطحی باشه، نشون دهنده یک رابطه عاطفی عمیق هست که دو طرف بعضی اوقات از روی شدت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک رابطه love - hate در واقع بر خلاف ظاهرش که شاید نشون دهنده یه رابطه سطحی باشه، نشون دهنده یک رابطه عاطفی عمیق هست که دو طرف بعضی اوقات از روی شدت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر واضح تر بخوام بگیم ( بگیم ) ، . . . به طور واضح تر، . . . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● هجوم یا حرکت دیوانه وار و غیر قابل کنترل، ( عین رفتار بعضی از حیوونا مثل گربه تو مواقعی که جایی گیر میفته و خودشو اینور اونور میکوبه یا وقتی حمله م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین بخش چیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار شاقی بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I'm tied up I'm rushed of my feet I have a lot on my plate

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● اگر منظورتون "درگیر بودن، پر از مشغله بودن" هست: I'm tied up I'm rushed off my feet I have a lot on my plate ● اگر میخواید بگید " وقتم تمومه، دیگه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکویی که روش می ایستن و کار انجام میدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبه بلندی یا پل یا هر سازه ای در ارتفاع را بالا می آورند ( با نرده یا میله ) برای محافظت و جلوگیری از پرت شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hassle

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ostracize از چشم عموم و دیگران انداختن، بایکوت کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حائز اهمیت بودن