پیشنهاد‌های پوریا برزعلی (٥٠٧)

بازدید
٢٠٥
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکدفعه غوغا به پا شد، ناگهان محشر شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اسم ) همدلی ( یکدلی، پیوند فکری و احساسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

not hurt or damaged صحیح و سالم مثال: Three days later, the hikers were found safe and sound.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

involving everyone who works for a company or an organization همه افراد یک سازمان / تیم ( صفت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

quick and exact either in movement or thoughts فرز و زیرک ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( Adjective ) بی حال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تنبلی گروهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساختن مشترک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

in addition/ in addition to what has already been done or said.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

= filter bubble

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمع سپاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سالهای آخر زندگی/عمر Last few years of one's life

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

If someone has more than one string to their bow, they have more than one ability or thing they can use if the first one they try is not successful. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

وضع را بدتر کردن to make the situation even more unpleasant or difficult

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( در انحلال شرکت ها و غیره ) مدیر تصفیه an official person or organization that is given the job of closing a company, by selling its assets so that ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

People who are holier - than - thou think that they are morally better than anyone else.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

محیطی که در آن فرد فقط با عقاید یا عقایدی منطبق بر عقاید خود روبرو می شود ، بنابراین دیدگاه های موجود وی تقویت می شود و ایده های جایگزین در نظر گرفته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سخن چین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

قدیمی مسلک - امل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۳. علناً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آدم عاشق تعطیلات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسافرت زنانه/ذخترانه ( مردی همراه آنها نباشد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسب درآمد کافی برای گذارن زندگی یک نفر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( فعل عبارتی ) باهم در خوش ها و بدی ها همراه بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ازگرفتاری یا درهم پیچیدگی درآوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رشد و توسعه سریع کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اسم ) بیدار وجود در اندیشه های بودایی به موجوداتی که به همه موجودات هوشمند دیگر کمک می کنند تا به مرحله بیدار شدن روحانی ( بوداگی ) برسند بوداسَف ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

to add information in support of an idea, opinion, or statement تکمیل کردن ، کامل کردن ( اضافه کردن ) ( فعل )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. مخلص کلام ۲. سود و زیان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعهد شغلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مرجع آموزش و پرورش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

the range of things that someone is good at, especially things that are useful in a particular job مجموعه مهارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اسم ) مزرعه ذرت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساده نگهش دار اصل سادگی: یا انجام کار به ساده ترین و بدیهی ترین روش یا اصل کیس ( به انگلیسی: KISS principle ) عنوان اصلی است که توسط کلی جانسون ( به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

“Hitting rock bottom” is a phrase that almost everyone has heard when talking about the topic of addiction. . . . Generally, rock bottom refers to a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مهارت، practical knowledge and ability

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

in connection with

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( صفت ) مایوس، دلسرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

someone with a very great ability that usually shows itself when that person is a young child جوان یا کودک با استعداد ( اسم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مطمئن بنفس خود ( صفت ) having confidence in yourself:

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مغازه ی گروبرداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عبارت فعلی ) 1 - سفر رفتن برای تعطیلات 2 - ناپدید شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اسم ) کم گفتن ( در مقابل : اغراق =overstatement ) a statement that describes something in a way that makes it seem less important, serious, bad, e ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

no longer being considered چیزی که دیگه بررسی نمیشه ( مثلا چون قدیمی شده یا تاریخش گذشته )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

to drive someone somewhere اگر فعل باشد : رساندن کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اندیشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

=rowhouse

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( قید ) قدری، تا حدی، to some degree

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیلی دقیق، نازک بینانه، موشکافانه ( adjective )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

the state of being confidential رازداری