پیشنهادهای پوریا برزعلی (٥٠٧)
1 - ( فعل ) آسان کردن - تسهیل کردن 2 - ( اسم ) سهولت
متحمل شدن
پیام رسان فوری
لباس بیرونی ( لباسی که روی لباسهای دیگر در زمان بیرون رفتن از منزل می پوشیم )
خود شکوفایی - خودکامبخشی =self fulfillment
( همه ی گیاهان محل یا دوران بخصوص ) گیا
تعلق خاطر
the opposite, less good, or less popular side of something روی دیگر سکه - وجه دیگر
آرام ولی آماده بخدمت - ( صفت )
کارشناس عمومی
1 - حسن رفتار، راست کرداری 2 - حسن , مزیت
1 - ( اسم ) دوشیزه 2 - ( صفت ) اولین ( به معنی اولین و جدید )
مجتمع اپارتمانی
هفته ای دو بار
عناوین
بوفه یا دکه فروش اغذیه مثل فست فود
بیماری راه زدگی ( حالت تهوع و سرگیجه در راه با هر نوع وسیله نقلیه )
دوری و دوستی
یا Show biz به معنی صنعت سرگرمی ( مثل سینما، تئاتر و. . . ) است.
1 - حساب سر انگشتی 2 - قاعده کلی و تجربی ( علمی و دقیق نیست )
شکوفا شدن
( در فرهنگ هندی و بودایی ) اشراق ( در اروپای قرن 18 به همراه حرف the در ابتدا و با حرف بزرگ ) [عصر ] روشنگری
( فعل ) عادت دادن یا عادت کردن ( خودمان یا دیگری )
مادر ، mom=mum
معیار, شاخص, ملاک
( صفت - کنایه از : ) آدم خیلی رمانتیک
despite what has just been said با این وجود، با این اوصاف
یک بار در طول زندگی
1 - دستور دادن 2 - آموزش دادن
تدارک دیدن، فراهم آوردن
به زبان آوردن، بیان کردن ( فعل )
( اسم ) زمانی که صرف خودمان و کارهایی که دوست داریم میکنیم
پیاده روی طولانی
۱. ربودن = grab ۲. قاپیدن فرصت ( فعل )
دراور - میز ارایش
کم کردن استرس
( صفت است و دو معنی تقریبا متضاد دارد که بسته به جمله معنا پیدا میکند ) 1 - جزئی ، نامحسوس 2 - کوچک اما مهم
( فعل ) جلو زدن فیلم
مراجعه مستقیم ( بدون قرار قبلی )
بیشتر اوقات
کار تکراری و ناخوشایندی که باید تکرار شود
به مراتب کمتر ≠ far more به مراتب بیشتر
۱. فقط ۲. ناچیز ( صفت )
1 - حل کردن مشکل و مسئله 2 - عزم
1 - فرسخ شمار 2 - نقطه عطف
( صفت ) لیبرال، آزاد، آزاده ( کسی که به فکر و عقیده دیگران احترام می گذارد )
( اسم ) 1 - مالکیت 2 - دارایی
خشم شدید
provide people with everything they want or need. ( صفت ) همه چیز فراهم/موجود
پارچه لی