نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
shy away from: دوری کردن/اجتناب کردن/پرهیز کردن/طف ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sulk: صم بکم، بدعنق
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rigid: دگم
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pileup: انباشته شدن، تلنبار شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
provisioning: مهیاسازی، آماده سازی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crackdown: شدت عمل به خرج دادن/نشان دادن ( در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bummer: ( چه ) افتضاحی/ضد حالی/ گندی/حالگیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
couldn't help but notice that: بر حسب اتفاق متوجه شدم که. . . ، از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
couldn't help but notice that: بر حسب اتفاق متوجه شدم که. . . ، از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strive for: عطش داشتن ( برای رسیدن به چیزی یا ه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strive for: عطش داشتن ( برای رسیدن به چیزی یا ه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

تکمیل درباره من

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
come down to: برمیگرده به/باینکه. . . ، ختم میشه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
step up: تقبل کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
so be it: باشه خب! عیبی نداره! باشه اشکالی ند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cavort: شلنگ تخته انداختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cavort: شلنگ تخته انداختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cavorting: در حال شلنگ تخته انداختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cavorting: در حال شلنگ تخته انداختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cobble together: ( با عجله چیزی را ) آماده کردن، دست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cobble together: ( با عجله چیزی را ) آماده کردن، دست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by far and away: با اختلاف خیلی زیاد، بطور فزاینده، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by far and away: با اختلاف خیلی زیاد، بطور فزاینده، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch up with: از دیگر معانی: رسیدگی/پرداختن به کا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lead the way: پیشرو بودن در کاری یا موضوعی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lead the way: پیشرو بودن در کاری یا موضوعی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at length: مفصل، بصورت مفصل These aspects has ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
probe: تحقیق و تفحص کردن، کندوکاو کردن، مو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
probe: تحقیق و تفحص کردن، کندوکاو کردن، مو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fair enough: قابل قبوله، قابل درکه، قابل فهمه می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
fair enough: قابل قبوله، قابل درکه، قابل فهمه می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go about: پرداختن به/ بانجام رساندن ( کار یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
go about: پرداختن به/ بانجام رساندن ( کار یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
override: بازتعریف کردن ( چیزی یا موضوعی با م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
struggling: دست و پنجه نرم کردن ( با کاری، وضعی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wary: دو به شک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wary: دو به شک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
test the water: محک زدن، سروگوشی آب دادن، ارزیابی ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
test the water: محک زدن، سروگوشی آب دادن، ارزیابی ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
set in stone: قطعی شده، نهایی شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spell out: بصورت شفاف و با جزییات توضیح دادن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
spell out: بصورت شفاف و با جزییات توضیح دادن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have the time of your life: حسابی خوش گذروندن ( حسابی خوش میگذر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have the time of your life: حسابی خوش گذروندن ( حسابی خوش میگذر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
if anything: تازشم برعکس، برخلاف اون، برخلاف تصو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
when it comes to: ( بویژه ) در زمینه ی. . . ، در خصوص ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
right up your alley: چیزی مناسب حال کسی بودن، چیزی مورد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right down your alley: چیزی مناسب حال کسی بودن، چیزی مورد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
right down your alley: چیزی مناسب حال کسی بودن، چیزی مورد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
your best bet: بهترین/قابل اعتمادترین گزینه، تصمیم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put into action: عملیاتی کردن، اجرایی کردن، به مرحله ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
recap: تکرار یا مرور کردن مطالب اصلی یک مو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
earlier: پیشتر، اوایل پیش/قبل از موعد ( مقرر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get the ball rolling: کار را به چرخش درآوردن، راه انداختن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get the ball rolling: کار را به چرخش درآوردن، راه انداختن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
as such: 1 ) به این صورتی فعلی ( که هست ) ، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flesh out: بسط دادن، باز کردن بیشتر موضوع، ارا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shy away from: دوری کردن/اجتناب کردن/پرهیز کردن/طف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shy away from: دوری کردن/اجتناب کردن/پرهیز کردن/طف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
off the hook: قسر در رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
follow through: دنبال کردن و به نتیجه رساندن/بانجام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
follow through: دنبال کردن و به نتیجه رساندن/بانجام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a matter of something: همچنین: a matter of doing sth مرهون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
broad strokes: کلیت/اصل موضوع ( بدون پرداختن به جز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
broad strokes: کلیت/اصل موضوع ( بدون پرداختن به جز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take a stand: موضع گرفتن، جبهه گرفتن مقاومت کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
amount to: مثل اینه که، مثل این میمونه که. . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
competency: داشتن قابلیت/ظرفیت ( برای/در انجام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
constitute: در حکم/به منزله/به مانند/به مثابه ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hinge: تحت تاثیر مستقیم چیز دیگری بودن بست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hinge: تحت تاثیر مستقیم چیز دیگری بودن بست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
exploit: استفاده بهینه/کارامد کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deliver: همچنین: انجام دادن، تهیه کردن، بانج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
deliver: همچنین: انجام دادن، تهیه کردن، بانج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
underused: همچنین: underutilized به چیزی اطلاق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
underused: همچنین: underutilized به چیزی اطلاق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the other way around: از اون ور، از اون طرف، برعکس، اونور ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go down that road: به شیوه خاصی عمل کردن یا کاری را ان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
go down that road: به شیوه خاصی عمل کردن یا کاری را ان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
perceive: برداشت کردن ( برداشت فکری ) ، تلقی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
account for: 1 - دلیل یا عامل ایجاد یا وجود روید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
adhere: adhere to sth پایبند بودن به چیزی م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overlook: مورد توجه واقع نشدن، از قلم افتادن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
evolve: به مرور توسعه یافتن یا تبدیل شدن یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
leverage: نهایت استفاده را کردن/بردن ( از چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
leverage: نهایت استفاده را کردن/بردن ( از چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rev: rev up: موجب تهییج شدن، تهییج کننده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cite: ( بعنوان چیزی ) قلمداد شدن/کردن، تل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
compelling: مستدل، موجه، با پشتوانه، مجاب کننده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a dime a dozen: به وفور پیدا میشه، مثل پ. . . کل ری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
having said that: ناگفته نماند که، . . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comply: هم راستا بودن، در تطابق بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thereof: مرتبط
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thereof: مرتبط
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
articulate: صفت: شیوا، فصیح، بلیغ، آشکار فعل: 1 ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
discrete: مختص به خود، مجزا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hinder: ابتکار عمل را ( از کسی ) گرفتن، مان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hinder: ابتکار عمل را ( از کسی ) گرفتن، مان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to that end: بدین منظور، برا ی نیل به این هدف/من ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one thing leads to another: توضیح: وقتی میخواهیم از خیر گفتن یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
one thing leads to another: توضیح: وقتی میخواهیم از خیر گفتن یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
end up: دست آخر ، درنهایت، تهش، آخرش، آخر س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
yeild: فعل: ثمر دادن/کردن، به ارمغان آوردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integrity: باثبات، همه چی تموم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
come up with: رسیدن ( فکری، منطقی ) به چیزی ( اید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
holistic: از تمام زوایا، جامع، همه جانبه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
holistic: از تمام زوایا، جامع، همه جانبه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
contribute: Contribute to sth دست داشتن/دخیل بو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
depict: به تصویر کشیدن موضوعی، مطلبی، . . . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw forth: این اصطلاح به معنای "عیان کردن چیزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draw forth: این اصطلاح به معنای "عیان کردن چیزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
turn out: کاشف بعمل اومد که. . . معلوم شد که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rat out: زیراب زدن، لو دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
rat out: زیراب زدن، لو دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come to terms with: دست و پنجه نرم کردن، کنار اومدن، به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
sort out: 1 - درست کردن کاری یا چیزی، برطرف ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stickler: مقید بودن مقید به اصولی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stickler: مقید بودن مقید به اصولی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
resort to: تن دادن، ناچار شدن، متوسل شدن، پناه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
refrain: اجتناب کردن، خودداری کردن، احتراز ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
of course: صد البته، معلومه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
down the line: بعدا، بعدنا، جلوتر، در آینده، یه زم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
along the lines of: حدوداً همون چیزی که مثل/شبیه چیزی ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
compare favourably: خیلی بهتر از . . . است بمراتب نسبت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
compare favourably: خیلی بهتر از . . . است بمراتب نسبت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shake off: رهانیدن، خلاص شدن، پشت سر نهادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
follow suit: به تقلید ازدیگران کاری را کردن عین ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
follow suit: به تقلید ازدیگران کاری را کردن عین ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
along the line: در برهه ای ( از زمان ) ، تو یه بازه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
at the end of the day: با این وجود، با ( وجود ) همه این او ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tackle: پرداختن به کاری یا موضوعی، مورد برر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wing it: فی البداهه کاری را انجام دادن سرهم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wing it: فی البداهه کاری را انجام دادن سرهم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
do away with: کنار گذاشتن، صرف نظر کردن از شر چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
procurement: فرایند خرید، تدارک چینی، تدارک بینی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
provision: بصورت اسم: در نظر گرفتن موارد ضروری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thus: متعاقباً، متعاقب آن، در نتیجه، ماحص ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deviation: تخطی، انحراف، کج روی، دوری ( از مسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
equivalence: همترازی، سنخیت، هم ارزی، همسانی، هم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
equivalence: همترازی، سنخیت، هم ارزی، همسانی، هم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
intuition: حس ششم، یه حسی ( برگرفته از تعالیم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
anticipate: 1 ) توقع/انتظار ( اتفاق رویدادی یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thoroughness: میزان زیاد دقت/توجه دقت تمام، توجه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rigorous: موشکافانه، سختگیرانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
averse: برضد، در تضاد، بیزار، متنفر، بی تما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
averse: برضد، در تضاد، بیزار، متنفر، بی تما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
curtail: کاهش دادن، کوتاه کردن، محدود ساختن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
curtail: کاهش دادن، کوتاه کردن، محدود ساختن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take into account: در نظر گرفتن، به حساب آوردن، حواس ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
velocity: ( میزان ) سرعت، پیشروی، شتاب سرعت س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
residual: ته مانده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
result in: موجب شدن، منجر ( به چیزی یا اتفاقی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
accumulated: صفت: تلنبار شده، تجمیع شده، انباشته ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come into play: 1 ) اجرایی شدن، به مرحله اجرا گذاشت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
distort: مخدوش کردن، دستکاری کردن، خدشه دار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
neglect: مورد بی مهری/بی توجهی قرار دادن، غف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ongoing: همیشگی، مستمر، مداوم، پابرجا در حال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
regardless: فارغ از ، صرفنظر از
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as well as: و به همین ترتیب/صورت باضافه/بعلاوه، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the use of: the use of sth اجازه استفاده از چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the use of: the use of sth اجازه استفاده از چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
all the way: - تمام و کمال، همه جوره، کاملاً، تا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
way back: خیلی وقت پیش
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
subject to: be subject to sth/doing sth 1 ) در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
availability: مهیا بودن، فراهم بودن، قابل حصول بو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off head: be off your head زده باشه به کلت، ق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
respectively: بترتیبی که ذکرشد. بترتیب مذکور، به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overarching: صفت برای چیزی که 'تاثیر بسزایی' در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
confine: محدود کردن، معطوف کردن، مختص کردن م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
superfluous: زیادی، بیخودی، بی مورد، بی مصرف، ما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
superfluous: زیادی، بیخودی، بی مورد، بی مصرف، ما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
materialize: عینیت یافتن، به وقوع پیوستن، محقق ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
commonplace: رواج یافته، همه گیر، فراگیر، عادی ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
false positive: نتیجه نادرست، فرض غلط برای نتایجی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
false positive: نتیجه نادرست، فرض غلط برای نتایجی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rule of thumb: درحالت کلی/بصورت کلی ( پیشنهاد میشه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
home in: home in on sb/sth تمام توجه و تمرکز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lest: نکنه که ( یه وقت ) . . . از ترس ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
proof: مصداق، مدرک مثبته
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
proof of concept: آزمون ایده/طرح، آزمون اثبات ایده/طر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
proof of concept: آزمون ایده/طرح، آزمون اثبات ایده/طر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prototype: نمایه ( نمایشی ) ، نمونه/گونه ( نما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
skyrocket: سر به فلک گذاشتن ( از این فعل برای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come at a price: تبعات/جنبه ( های ) منفی داشتن، مشکل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whereby: که بواسطه آن ( روش، ابزار. . )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
steer clear of: اجتناب کردن، فاصله گرفتن، دوری جستن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overrun: فعل: پرکردن/شدن، لبریز کردن/شدن، م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out of the way: شر یه کاری رو کندن ( کاری را بانجام ...
٤ ماه پیش
١