نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
couldn't help but notice that: بر حسب اتفاق متوجه شدم که. . . ، از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strive for: عطش داشتن ( برای رسیدن به چیزی یا ه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
step up: تقبل کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cavorting: در حال شلنگ تخته انداختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cobble together: ( با عجله چیزی را ) آماده کردن، دست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cobble together: ( با عجله چیزی را ) آماده کردن، دست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by far and away: با اختلاف خیلی زیاد، بطور فزاینده، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch up with: از دیگر معانی: رسیدگی/پرداختن به کا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at length: مفصل، بصورت مفصل These aspects has ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
probe: تحقیق و تفحص کردن، کندوکاو کردن، مو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
override: بازتعریف کردن ( چیزی یا موضوعی با م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wary: دو به شک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
test the water: محک زدن، سروگوشی آب دادن، ارزیابی ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
set in stone: قطعی شده، نهایی شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have the time of your life: حسابی خوش گذروندن ( حسابی خوش میگذر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have the time of your life: حسابی خوش گذروندن ( حسابی خوش میگذر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right down your alley: چیزی مناسب حال کسی بودن، چیزی مورد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put into action: عملیاتی کردن، اجرایی کردن، به مرحله ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
earlier: پیشتر، اوایل پیش/قبل از موعد ( مقرر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get the ball rolling: کار را به چرخش درآوردن، راه انداختن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flesh out: بسط دادن، باز کردن بیشتر موضوع، ارا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shy away from: دوری کردن/اجتناب کردن/پرهیز کردن/طف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shy away from: دوری کردن/اجتناب کردن/پرهیز کردن/طف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
follow through: دنبال کردن و به نتیجه رساندن/بانجام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
broad strokes: کلیت/اصل موضوع ( بدون پرداختن به جز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take a stand: موضع گرفتن، جبهه گرفتن مقاومت کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
amount to: مثل اینه که، مثل این میمونه که. . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
competency: داشتن قابلیت/ظرفیت ( برای/در انجام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hinge: تحت تاثیر مستقیم چیز دیگری بودن بست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
exploit: استفاده بهینه/کارامد کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
underused: همچنین: underutilized به چیزی اطلاق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the other way around: از اون ور، از اون طرف، برعکس، اونور ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go down that road: به شیوه خاصی عمل کردن یا کاری را ان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overlook: مورد توجه واقع نشدن، از قلم افتادن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cite: ( بعنوان چیزی ) قلمداد شدن/کردن، تل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a dime a dozen: به وفور پیدا میشه، مثل پ. . . کل ری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thereof: مرتبط
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
discrete: مختص به خود، مجزا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hinder: ابتکار عمل را ( از کسی ) گرفتن، مان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to that end: بدین منظور، برا ی نیل به این هدف/من ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one thing leads to another: توضیح: وقتی میخواهیم از خیر گفتن یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
yeild: فعل: ثمر دادن/کردن، به ارمغان آوردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw forth: این اصطلاح به معنای "عیان کردن چیزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draw forth: این اصطلاح به معنای "عیان کردن چیزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rat out: زیراب زدن، لو دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come to terms with: دست و پنجه نرم کردن، کنار اومدن، به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
resort to: تن دادن، ناچار شدن، متوسل شدن، پناه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
refrain: اجتناب کردن، خودداری کردن، احتراز ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
of course: صد البته، معلومه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
along the lines of: حدوداً همون چیزی که مثل/شبیه چیزی ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
compare favourably: خیلی بهتر از . . . است بمراتب نسبت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shake off: رهانیدن، خلاص شدن، پشت سر نهادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
follow suit: به تقلید ازدیگران کاری را کردن عین ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
along the line: در برهه ای ( از زمان ) ، تو یه بازه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tackle: پرداختن به کاری یا موضوعی، مورد برر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wing it: فی البداهه کاری را انجام دادن سرهم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
do away with: کنار گذاشتن، صرف نظر کردن از شر چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
provision: بصورت اسم: در نظر گرفتن موارد ضروری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thus: متعاقباً، متعاقب آن، در نتیجه، ماحص ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deviation: تخطی، انحراف، کج روی، دوری ( از مسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
equivalence: همترازی، سنخیت، هم ارزی، همسانی، هم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rigorous: موشکافانه، سختگیرانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
curtail: کاهش دادن، کوتاه کردن، محدود ساختن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take into account: در نظر گرفتن، به حساب آوردن، حواس ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
accumulated: صفت: تلنبار شده، تجمیع شده، انباشته ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come into play: 1 ) اجرایی شدن، به مرحله اجرا گذاشت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ongoing: همیشگی، مستمر، مداوم، پابرجا در حال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as well as: و به همین ترتیب/صورت باضافه/بعلاوه، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the use of: the use of sth اجازه استفاده از چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
way back: خیلی وقت پیش
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off head: be off your head زده باشه به کلت، ق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
respectively: بترتیبی که ذکرشد. بترتیب مذکور، به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overarching: صفت برای چیزی که 'تاثیر بسزایی' در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
confine: محدود کردن، معطوف کردن، مختص کردن م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
superfluous: زیادی، بیخودی، بی مورد، بی مصرف، ما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
materialize: عینیت یافتن، به وقوع پیوستن، محقق ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
commonplace: رواج یافته، همه گیر، فراگیر، عادی ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
false positive: نتیجه نادرست، فرض غلط برای نتایجی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rule of thumb: درحالت کلی/بصورت کلی ( پیشنهاد میشه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lest: نکنه که ( یه وقت ) . . . از ترس ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
proof of concept: آزمون ایده/طرح، آزمون اثبات ایده/طر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
proof of concept: آزمون ایده/طرح، آزمون اثبات ایده/طر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
skyrocket: سر به فلک گذاشتن ( از این فعل برای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come at a price: تبعات/جنبه ( های ) منفی داشتن، مشکل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
steer clear of: اجتناب کردن، فاصله گرفتن، دوری جستن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overrun: فعل: پرکردن/شدن، لبریز کردن/شدن، م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out of the way: شر یه کاری رو کندن ( کاری را بانجام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get out of the way: شر یه کاری رو کندن ( کاری را بانجام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
granular: صفت: جزئی تر، جزء به جزء، ریزتر، مف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
literally: عملاً، , واقعا ( در واقع، بواقع ) ، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out of the box: حی و حاضر، به چیزی که از پیش آماده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as if: به مانند ( اینکه ) ، به مثابه ( این ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
given that: Given that. . . با فرض اینکه، با ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alike: بیشتر به صورت adverb: به یکسان بمان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the wrong way up: the wrong way ( up/round ) در فارس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the wrong way up: the wrong way ( up/round ) در فارس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by the way: از این حرفا گذشته، از اینا گذشته، ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make my way: Make one's way به سوی ، به سمت ( جا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make your way: Make one's way به سوی ، به سمت ( جا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make your way: Make one's way به سوی ، به سمت ( جا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
point: حسن یا خوبی یا فایده چیزی، امتیاز/ن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
show up: رویت شدن، حضور یافتن، جایی پیدا شدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reckon: بنظر آمدن، برآورد کردن، گمان کردن ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fast paced: fast - paced پرحرارت، پرشور، پرجنب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
imply: مبین آنست که. . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
extenuating: توجیه کننده، توجیهی، قابل توجیه، قا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go a long way: - تاثیر یا سهم قابل ملاحظه/بسزایی د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
relentless: با شدت هرچه تمام، با تمام قدرت، بی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what of it: به درک که چی حالا؟! ( اصلا برام مهم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
so what: به درک که چی حالا؟! ( اصلا برام مهم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
how so: چطور. . . ؟! منظورت ( از گفتن این م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how would: چطور میشه/ممکنه. . . ؟ مگه میشه/ممک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a matter of seconds: در کسری از ثانیه، در یک چشم بهم زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
work through: ( عامیانه ) :برطرف کردن/شدن مشکل یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the biscuit: خیلی مضخرف، آخره ضایع، گنده چیزی در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take the biscuit: خیلی مضخرف، آخره ضایع، گنده چیزی در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wire up: متصل کردن ( وسیله الکترونیکی به برق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rather: یه جورایی، بگی نگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run by: مطلبی را به سمع و نظر کسی رساندن ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kind: be the kind از اون دست آدما ( که شخ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cusp: معمولا بصورت on the cusp of استفاده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
binge: یه کله /یه سره کاری را انجام دادن ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tinker: ور رفتن با چیزی ( تلاش بمنظور درست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
urge: اسم: تمایل، میل و اشتیاق ( شدید/وصف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put in a good word for: سفارش کسی را نزد دیگری کردن اصطلاحا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bumpy ride: به دوران یا بازه زمانی پرمشقت، طاقت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come knocking: ( بصورت سرزده ) سروقت کسی اومدن یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let loose on: let sb loose on sth بزار راحت باشه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the off chance: یک در هزار ( اگه ) . . . اگه خیلی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
garner: جمع آوری کردن یا شدن ( چیزی یا اطلا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
threshold: آستانه، محدوده، حد معین/تعیین شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
willingly: با کمال میل
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
amid: در زمان. . . ( وقوع رویداد یا اتفاق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wonders never cease: آفتاب از کدوم طرف دراومده؟ ( وای با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blurt out: سوتی دادن ( گفتن چیزی که قرار نبود ...
٤ ماه پیش