پیشنهاد‌های سعید صفاری مقدم (٢٢٥)

بازدید
٧٩
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیال را آسوده کردن، سرحال آوردن خیالتون را راحت کنم، یکم سرحالتون کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

چیزی مناسب حال کسی بودن، چیزی مورد توجه و علاقه کسی واقع شدن، راست کار ( کسی ) بودن مشابه right up your alley توجه: up و down موجب تغییر معنی نمی گرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

چیزی مناسب حال کسی بودن، چیزی مورد توجه و علاقه کسی واقع شدن، راست کار ( کسی ) بودن مشابه right down your alley توجه: up و down موجب تغییر معنی نمی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

( بویژه ) در زمینه ی. . . ، در خصوص. . . ، ( بویژه ) وقتی حرف/صحبت از . . . میشه/هست، ( مخصوصا ) در مورد. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٢

تازشم برعکس، برخلاف اون، برخلاف تصور، تازه راستشو بخوای، برعکسش کاملا صادق ( صدق میکنه ) ، اتفاقاً ( بالعکس ) Her success hasn't caused tension - if ...

پیشنهاد
٤٥

حسابی خوش گذروندن ( حسابی خوش میگذره ) ، اوقات خوب و لذت بخشی داشتن What a great part! I'm having the time of my life! چه مهمونی عالیی! حسابی داره به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٦

بصورت شفاف و با جزییات توضیح دادن، جزء به جز، تشریح کردن، مو به مو بیان کردن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

قطعی شده، نهایی شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

محک زدن، سروگوشی آب دادن، ارزیابی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دو به شک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

دست و پنجه نرم کردن ( با کاری، وضعیتی، . . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

بازتعریف کردن ( چیزی یا موضوعی با منطق خاصی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٧

پرداختن به/ بانجام رساندن ( کار یا فعالیتی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨٦

قابل قبوله، قابل درکه، قابل فهمه میفهمم ( داری چی میگی/منظورت از بیان این توضیحات چیه ) آره متوجهم، اوکی قبول، متقاعد کننده ست ( یه جورایی ) بهت ح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

تحقیق و تفحص کردن، کندوکاو کردن، موشکافی کردن ( فعل ) تحقیق و تفحص، کندوکاو، موشکافی ( اسم )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

مفصل، بصورت مفصل These aspects has been discussed at length

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پیشرو بودن در کاری یا موضوعی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

از دیگر معانی: رسیدگی/پرداختن به کاری ( معمولا کاری که از موعد انجامش داره میگذره یا از زمانبندی انجامش عقبه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

با اختلاف خیلی زیاد، بطور فزاینده، به میزان قابل توجهی/زیادی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

( با عجله چیزی را ) آماده کردن، دست و پا کردن، سرهم کردن، درست کردن، جور کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شلنگ تخته انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در حال شلنگ تخته انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

باشه خب! عیبی نداره! باشه اشکالی نداره! باشه مشکلی نیس!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تقبل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥٣

برمیگرده به/باینکه. . . ، ختم میشه به/باینکه، خلاصه میشه به/باینکه. . . ، از . . . نشات میگیره، تاثیر میپذیره