اسلوب معادله

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسلوب معادله یکی از آرایه های ادبی است که اساس آن برگرفته از آرایه تمثیل است و اسلوب معادله آن است که شاعر موضوع و مثالش را به طور جداگانه ای در یک مصراع مستقل جای دهد و امکان جابه جایی دو مصراع بدون برهم ریختن استقلال دستوری دو مصراع وجود داشته باشد.
منظور از اسلوب معادله یک ساختار مخصوص نحوی است که در شعر اعمال می شود. شاعر مطلبی را که غالبا یک مفهوم عقلی و از نوع خبری است، بیان می کند و برای اثبات ادعای خود دلیلی می آورد مثل این بیت صائب:اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی است •••• اشک کباب موجب طغیان آتش استمی توان گفت بین دو مصرع این بیت معادله ای برقرار است. مصرع اول برابر با مصرع دوم است، یعنی بین آنها می توان علامت تساوی (=) گذاشت؛ چنانچه مشاهده می شود، دو مصرع بیت از نظر نحوی کاملاٌ مستقل هستند و از نظر معنایی برابر با هم. چنین تکنیکی در شعر، اسلوب معادله نامیده می شود. در شعر فارسی از قرن دهم به بعد محور اصلی سبک است و توسط صائب و بیدل به اوج خود رسیده است:هر که را بر خاک بنشانی به خاکت می کشد •••• شمع آخر تکیه بر خاکستر پروانه کرد «صائب»دور دستان را به احسان یاد کردن همت است •••• ورنه هر نخلی به پای خود ثمر می افکند «صائب»
اسلوب معادله از منظر شفیعی
اسلوب معادله از نظر تکنیک شبیه تمثیل است. صاحب نظرانی مثل دکتر شفیعی کدکنی تمثیل را برابر با اسلوب معادله می دانند. تمثیل ایراد سخنی از جانب نویسنده و آوردن یک مثال عامه پسند در اثبات سخن است.هر کس شکست قیمت خود بر زمین نماند •••• ارزن چو شد متاع، به زر زود می رسد «صائب»
فرق و شباهت تمثیل و اسلوب معادله
در تمثیل و اسلوب معادله شرط نیست که مصرع دوم، یا کلاٌ مصرعی که به عنوان مثال آورده می شود، مَثَل باشد؛ بلکه معمولاٌ مصرع اول یک مسئله عقلی و اخلاقی را مطرح می کند و مصرع بعد، مثالی حسی و قابل فهم تر است.گنبد مسجد شهر از همه فاضل تر بود •••• گر به عمامه کسی کوس فضیلت می زدتفاوت اصلی این دو تکنیک زبانی (اسلوب معادله و تمثیل)، با ارسال المثل است. در ارسال المثل، همیشه یک «مَثَل» در شعر یا در نثر آورده می شود، به عبارت دیگر مثال آن یک ضرب المثل است:سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان •••• چون تامل کند آن صورت انگشت نما را «سعدی»در این بیت «انگشت به دندان گزیدن از حیرت» که یک ضرب المثل است گنجانده شده و این بیت ارسال المثل دارد، و یا این بیت حافظ:مرا به کشتی باده در افکن ای ساقی • • • • که گفته اند نکوئی کن و در آب ا نداز «برگرفته از امثال و حکم»بنابراین با بررسی متون بلاغی و ادبی می توان گفت: تمثیل و اسلوب معادله یکی هستند و آنچه با این دو تفاوت دارد، ارسال المثل است. البته تمثیل، در متون معاصر به عنوان یک نوع یا ژانر ادبی نیز کاربرد دارد؛ و این نوع در اینجا مد نظر نیست، بلکه تمثیل در متون بلاغت منظور نظر است.
بکارگیری اسلوب معادله
...

دانشنامه عمومی

اسلوب معادله یکی از آرایه های ادبی است که اساس آن برگرفته از آرایه تمثیل است و اسلوب معادله آن است که شاعر موضوع و مثالش را به طور جداگانه ای در یک مصراع مستقل جای دهد و امکان جابه جایی دو مصراع بدون برهم ریختن استقلال دستوری دو مصراع وجود داشته باشد.
توجه: در اسلوب معادله هریک از دو مصراع استقلال معنایی دارند به گونه ای که یکی از طرفین معادل و مصداقی برای تایید مفهوم طرف دیگر است.
مثال  :
نشاط غربت از دل کی برد حب وطن بیرون / به تخت مصرم اما جای در بیت الحزن دارم
صائب تبریزی
مقصود از تمثیل، آوردن مثال و شاهدی رایج و مشهور است برای تأیید حرف خود در یک بیت که می تواند به اندازه یک مصرع اعاده شود یا کمتر از آن. با توجه به آنچه در کتاب های قدیمی علوم بلاغی آمده، تمثیل در اصل نوعی تشبیه مرکّب است که در آن شاعر مطلب مدنظر خود را با نمونه ای از موضوعی از پیش اثبات شده و محسوس در نظر عموم مردم و خوانندگان پیوند می زند و به نوعی مطلب مدنظر شاعر نقش مشبه و نمونه ذکر شده نقش مشبه به را بازی می کند. در واقع شاعر باورهای پذیرفته شده نزد همگان را در لباسی از شعر بیان می دارد و دست به آفرینش و تولید مطلبی می زند، ضمن اینکه بحث خود را نیز به کرسی اثبات می نشاند. حال نوع دیگری از این آرایه هم هست که ارسال المثل یا به طور خلاصه تر مثل نامیده می شود و آن این است که شاعر عیناً همان مثل و حکمت رایج را بیاورد و از آن سود ببرد؛ در واقع در مثل آفرینشی رخ نمی دهد و صرفاً شاعر استفاده کننده تولید پیشینیان است. البته در این اثنا امکان دارد اوّل نمونه و مثل رایج بیاید و به آن اشاره شود و بعد مطلب و قصد اصلی شاعر که این مورد نمی تواند خللی در این تعریف ایجاد کند. به دو مثال زیر توجه کنــــید:
در بیت اول حافظ این باور اساسی و دیرین را که «مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. » را به نوع دیگری و با انشایی جدید ابراز می دارد و آرایه تمثیل را رقم می زند.
در بیت دوم مولانا عیناً مثل معروف و مشهور «زیره به کرمان بردن» را در توصیف هدفش اعلان می دارد و آرایه مثل را ایجاد می کند.
با توجه به توضیحات داده شده پیرامون دو آرایه تمثیل و مثل، اسلوب معادله نوع ویژه و مرکبی از این دو است که نخستین بار شفیعی کدکنی دست به تعریف آن به شکل مجزا و با ویژگی هایی دقیق تر در کتاب «شاعر آیینه ها» خود می زند و این گونه تعریف می شود که مقصود از اسلوب معادله یک ساختار مخصوص نحوی است؛ اسلوب معادله این است که دو مصرع کاملاً از لحاظ نحوی استقلال داشته باشند و از هم تفکیک پذیر باشند، هیچ حرف ربطی یا حرف شرطی یا چیز دیگری که حتّی در معنا ( نه فقط به لحاظ نحوی ) آن دو مصرع را به هم مرتبط سازد، یافت نشود؛ پس تمام مواردی که به عنوان تمثیل آورده می شود، مصداق اسلوب معادله نیست. پس توجه کنیم که چه تفاوتی میان تمثیل و اسلوب معادله هست. در واقع اسلوب معادله زیرمجموعه تمثیل می شود و هر اسلوب معادله ای به خودی خود تمثیل حساب می شود. [ ۱] از دیگر نشانه های اسلوب معادله این است که میان دو مصرع می توان نشانهٔ برابری ( = ) گذاشت یا میان آن دو، عبارتِ «همان طور که» آورد ولی حتماً بایستی عنایت داشت که این ها شروط اساسی اسلوب معادله نیستند؛ یعنی ممکن است بیتی یافت شود که اساساً دو مصرعش موضوع و نمونه ای عینی را بیان نکند ولی آوردن عبارت ِ «همان طور که» میان دو مصرعش مشکلی ایجاد نکند و دو مصرع از هم مستقل باشند. مثل بیت زیر
عکس اسلوب معادله
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

از آرایه­ های ادبی. اسلوب به معنی روش و شیوه؛ و معادله به معنی برابری، بنابراین اسلوب معادله یعنی: «روش برابری». در اصطلاح ادبی وقتی شاعر دو مصراع یک بیت را طوری هنرمندانه بیان کند که تصور شود در ظاهر هیچ ارتباط معنایی با هم ندارند و هرکدام معنای مستقلی دارند ولی در واقع یک مصراع مصداق و مثال و معادلی برای مصراع دیگر باشد به آن اسلوب معادله گفته می شود. به زبان ساده­ تر وقتی شاعر در یک مصراع نکته و مطلبی را ذکر کند و در مصراع دیگر برای روشن ­تر شدن مطلب مثالی ذکر کند آرایه­ ی اسلوب معادله به کار گرفته شده است.
ویژگی ها و راه تشخیص این آرایه:
1.دو مصراع کاملا از نظر نحوی و در ظاهر مستقل هستند و هیچ حرف ربط یا شرط یا چیز دیگری آنها را حتی در معنا به هم مرتبط نمی­ کند. به طوری که می ­توان جای مصراع ­ها را عوض کرد یا میان آن­ها علامت مساوی (=) گذاشت. 2.ارتباط دو مصراع بر پایه ­ی تشبیه است. 3.مصراع دوم، مصداق و مثالی برای مصراع اول است و برعکس. 4.می­ توان بعد از مصراع اول عبارت "همان طور که" قرار داد. 5.پیام نهایی و غرض شاعر در دو مصراع یکسان است و معمولا مفهومی حکمی، فلسفی، اخلاقی و... دارد. 6.معمولا یک مصراع ذهنی و غیر ملموس است و مصراع دیگر عینی و ملموس؛ از تجربیات روزمره و حکمت های عامیانه. 7.این آرایه بیشتر در دو مصراع به کار می­ رود، به ویژه در اشعار سبک هندی و اشعار سعدی؛ ولی گاهی به صورت دوبیتی هم در شعر قدما دیده شده (مثل: کهتری را که مهتری یابد/ هم بدان چشم کهتری منگر// خُرد شاخی که شد درخت بزرگ/ در بزرگیش، سرسری منگر). 8. وقتی میان دو مصراع حرف ربط "که" و... بیاید دیگر اسلوب معادله نیست و تمثیل یا تشبیه_تمثیل است؛ چون استقلال نحوی وجود ندارد. 9. در تمثیل و اسلوب معادله شاعر یا گوینده الزاما از یک مثل استفاده نمی ­کند بلکه مثالی روشن تر و قابل فهم ­تر برای سخن خود می­ آورد و تفاوت اسلوب معادله و تمثیل با ارسال المثل در همین است که در ارسال المثل الزاما یک مثل ذکر می­ شود.
شرایط داشتن اسلوب معادله: 1.دو مصراع از نظر نحوی و حتی معنایی استقلال داشته باشند. 2.هر دو مصراع مفهوم یکسانی را برسانند.
این آرایه ی ادبی اگرچه در شعر شاعران سبک عراقی (چون سنایی و سعدی) نمونه هایی دارد، اما در دوره ی سبک هندی به اوج خود رسیده است.
مثال:
سعدی از سرزنش غیر نترسد هیهات/ غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را
افتادگی آموز اگر طالب فیضی/ هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
منابع:
http://yon.ir/TaMRi

پیشنهاد کاربران

اسلوب معادله یا مدعا مثل : در یک بیت شعر هر دو مصرع مطلب واحدی را بیان می کنند و برای فهم راحت تر کلام یک مصرع مثال است برای مفهوم و معنای مصرع دیگر .
شاهد مثال از دیوان صائب تبریزی:
اظهار عجز نزد ستم پیشه ابلهی است
...
[مشاهده متن کامل]

اشک کباب موجب طغیان آتش است
همچون کاغذ باد گردون هر سبک مغزی که یافت
در تماشاگاه دوران می پراند بیشتر

بپرس