جبر در قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جبر در قرآن. با نگاهی سطحی به قرآن کریم، در می یابیم که به نظر قرآن، انسان موجودی مختار است. اصولا آمدن پیامبران و نزول کتاب آسمانی، بی آنکه انسان، مختار باشد، کاری بیهوده است. بنابراین، همین امر دلالت دارد بر اینکه خدا و پیامبران، آدمی را مختار می دانند.
آیاتی که در زمینه ابتلا و آزمایش انسان وارد شده است نیز دلالت بر همین امر دارند:انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا. .انا جعلنا ما علی الارض زینة لها لنبلوهم ایهم احسن عملا. .نیز، آیات وعد و وعید. از اوصافی که خدا به پیامبران داده است «مبشر» و «منذر» است:کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین. .تبشیر این است که پیامبران به بشر، وعده های نیکو برای انجام کارهای خوب، بدهند و انذار آنکه: آدمی را از عواقب کارهای بد، بهراسانند؛ چه از عواقب دنیوی و چه اخروی. گاهی قرآن، حتی به جای آنکه بگوید پیامبر فرستادیم؛ می فرماید «نذیر» گسیل داشتیم. و ان من امة الا خلا فیها نذیر. .یا در قیامت به مؤمنان می فرماید: ا لم یاتکم نذیر. .همه این امور از وعد و وعید و بشارت و انذار، تنها در مورد موجود مختار معنی دارد. دسته ای دیگر از آیاتی که باز نشانگر اختیار انسان است، آیات عهد و میثاق خدا با عموم یا دسته های خاصی از انسان ها است که در قرآن به آن اشاره دارد:ا لم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم. . اگر انسان مجبور باشد و از خود اختیاری نداشته باشد؛ عهد خدا با وی، کار لغویست. علاوه بر این دلیل های نقلی و یا دلیل های عقلی؛ آدمی با علم حضوری نیز در می یابد که مختار است. تردیدپذیر نیست که در بسیاری از موارد، انسان وقتی بر سر دو راهی قرار می گیرد، بدون اینکه جبری در کار باشد، با اختیار خود یکی از دو راه را انتخاب می کند. برخی از منتسبین به اسلام، قائل به جبر یا چیزی شبیه به جبر شده اند. به علل این گرایش در مباحث آینده خواهیم پرداخت. اجمالا در اینجا می گوییم که اینان دچار شبهه هایی شده و نتوانسته اند آن ها را حل کنند.
مفهوم اختیار
برای آنکه هر مساله، حل روشنی پیدا کند باید مفاهیمی که در عنوان آن، ذکر می شود، کاملا تبیین شود و اگر اشتراک یا تشابهی وجود دارد، بکلی رفع گردد؛ به همین جهت پیش از ورود به مباحث دیگر، لازم است توضیحی پیرامون مفهوم اختیار ارائه گردد: کلمه ی اختیار، در عرف ما و نیز در مباحث نظری، به چند صورت و در چند مورد بکار می رود:
← در مقابل اضطرار
گاهی اختیار، در معنایی وسیع بکار می رود و آن اینست که کاری از فاعل، تنها از روی میل و رغبت خودش، صادر شود بی آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد. این معنا، از معانی دیگر اختیار و حتی از «فاعل بالقصد» اعم است زیرا در اینجا شرطی در بین نیست که یک مقایسه ی ذهنی انجام گیرد تا بعد شوقی برای اختیار یک عمل، به وجود آید و تاکد پیدا کند و به دنبال آن تصمیم بگیرد و عزم کند و اراده نماید بر انجام کاری (خواه این عزم و اراده، کیف نفسانی یا فعل نفسانی باشد) شرط تنها اینست که کار از روی رضایت و رغبت فاعل، انجام شود.
اختیار، ملاک تکلیف
...

پیشنهاد کاربران

بپرس