حضور امام حسین در مکه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کاروان امام حسین (علیه السّلام) پنج روز پس از خروج از مدینه در سوم شعبان سال شصت هجری، وارد شهر مکه شد. نقل شده که چون حدود مکه از دور نمایان گردید و کوه های شهر از دور دیده شد، امام (علیه السّلام) به تلاوت این آیه از قرآن پرداختند: «و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل؛ و هنگامی که موسی (علیه السّلام) متوجه شهر مدین شد گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست، هدایت کند»
امام حسین (علیه السّلام) وارد شهر مکه شد ساکنان مکه و زائران بیت الله الحرام با شنیدن خبر ورود امام (علیه السّلام) به مکه بسیار شادمان شدند. مردم، صبح و شام، نزد حضرت (علیه السّلام) در رفت و آمد بودند و این بر عبدالله بن زبیر، سخت گران می آمد؛ چرا که امید داشت مردم مکه با وی بیعت کنند. لیکن آنچه را که در دل داشت، برای امام (علیه السّلام) آشکار نمی کرد. او نیز چونان دیگر مردم با امام (علیه السّلام) رفت و آمد داشت؛ در نماز ایشان شرکت می کرد، نزد حضرت (علیه السّلام) می نشست و به سخنان ایشان گوش فرا می داد؛ ولی با این همه، می دانست که تا امام حسین (علیه السّلام) در مکه هست، کسی با او بیعت نمی کند؛ زیرا جایگاه امام حسین (علیه السّلام) در نزد مردمان مکه، بسیار بالاتر از جایگاه پسر زبیر بود.
نامه گروه اول به امام
نامه کوفیان به امام (علیه السّلام) و دعوت از او برای قیام:مدت چندانی از ورود امام (علیه السّلام) به مکه نگذشته بود که شیعیان عراق خبر مرگ معاویه را دریافت کردند و از سرپیچی امام حسین (علیه السّلام) و ابن زبیر از بیعت با یزید با خبر گشتند، پس به جنبش در آمدند و در منزل سلیمان بن صرد خزایی، گرد آمدند. آنان از هلاکت معاویه سخن به میان آوردند و خداوند را بر آن شکر نمودند. سلیمان بن صرد به پا خاست و خطاب به حاضرین در مجلس گفت: «به راستی که معاویه به هلاکت رسید و حسین (علیه السّلام) از بیعت با آنان خودداری کرده است و به سمت مکه رهسپار شده است. شما، شیعیان او و شیعیان پدر او هستید. اگر در خود می بینید که او را یاری دهید و با دشمنانش نبرد کنید، برایش نامه بنویسید و اگر بیم دارید که سست و پراکنده شوید، او را نسبت به خود امیدوار نسازید. گفتند: هرگز؛ بلکه با دشمنانش نبرد می کنیم و جان خود را در راهش فدا می کنیم. گفت: پس برایش نامه بنویسید.»
← متن نامه
در این نامه آمده:«به نام خداوند بخشنده مهربان.از حسین بن علی (علیه السّلام) به جمع مؤمنان و مسلمانان.اما بعد؛ هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی با نامه های شما پیش من آمدند همه آنچه را که حکایت کرده بودید و گفته بودید دانستم. گفته بیشترتان این بود که امام نداریم بیا شاید به سبب تو خدا ما را بر حق و هدایت همدل کند اینک من برادر و پسر عمو و معتمد و اهل خاندانم را سوی شما فرستادم و به او گفتم از حال و کار و رای شما به من بنویسد اگر نوشت که رای جماعت و اهل فضیلت و خرد چنان است که فرستادگانتان به من گفته اند و در نامه هایتان خوانده ام به زودی پیش شما می آیم ان شاء الله؛ به جان خودم که امام جز آن نیست که به کتاب عمل کند و انصاف پیش گیرد و مجری حق باشد و خویشتن را خاص خدا کند والسلام.»
ارسال نماینده به کوفه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس