دوازده امام در منابع اهل سنت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بحث دوازده امام در منابع اهل سنت، دارای جایگاه خاصی است و ما در این نوشته در پی آنیم، تا ببینیم درباره امامان و جانشینان دوازده گانه پیامبر (صلی الله علیه واله) در آثار و منابع اهل سنت چه شواهد و آثاری برجای مانده و به چه کار می آید. در این نوشتار محور بحث ما را آن دسته از احادیث رسول خدا (صلی الله علیه واله) تشکیل می دهد، که آن حضرت در آنها به عدد جانشینان خود اشاره نموده، و آنان را دوازده تن اعلام داشته اند.
بحث و گفتگو بر سر مسئله خلافت و جانشینی رسول گرامی اسلام، در شمار مباحثی است که از نخستین ساعات درگذشت نبی مکرّم اسلام در میان مسلمانان مطرح بوده و در طی چهارده قرن که از درگذشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) می گذرد، همواره مطمع نظر متکلمان و مورخان و سایر دانشمندان فریقین بوده است. از آن تاریخ تاکنون، چه توسط دانشمندان مسلمان و چه توسط نویسندگان سایر ادیان و ملل، هزاران کتاب و رساله و مقاله در این باره به رشته تحریر در آمده است. بدینسان این موضوع، همواره به عنوان موضوعی زنده و مهم، نقش تعیین کننده ای در اعتقاد و عمل امت اسلامی ایفا نموده است.گرچه در روزهای نخست درگذشت نبی اکرم (صلی الله علیه واله) به دلیل فضای خشن و آشفته ای که توسط جناح حاکم بر جامعه نو پای اسلامی سایه گسترده بود، و نیز به دلیل وجود سپاه جرّاری از جاعلان حدیث و وجود علل و عوامل دیگر، شرایط به گونه ای بود که تشخیص حق از میان آن همه گرد و غبار برخاسته از جَوَلان باطل، آن هم برای مردم مسلمانی که به تازگی از بندهای جهل رهیده و به وادی توحید قدم نهاده بودند، چندان کار ساده ای نبود.اکنون که تا حدودی آن گرد و غبارها فرو نشسته و علوم مختلف اسلامی و بخصوص علم حدیث، مدوّن گشته و با پیشرفت ابزار چاپ و نشر، زمینه های نشر و گسترش علوم، بیش از پیش فراهم شده و دست یابی به منابع گوناگونِ مذاهب مختلف اسلامی آسان گشته است، بهتر می توان در این زمینه به بحث و گفتگو پرداخت و به داوری نشست.مخالفان اهل بیت (علیهم السّلام) از همان روزهای نخست برنامه های وسیعی سامان دادند تا بتوانند با سر پوش نهادن بر حقایق، از انتقال آثار حقانیت اهل بیت (علیهم السّلام) به نسل های بعد جلوگیری کنند. برای نیل به این هدف، برنامه های وسیعی سامان دادند که گرفتن بیعت از همه مسلمانان و ممانعت از کتابت احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، و به دنبال آن ایجاد سپاه قهاری از جاعلان حدیث، و فضیلت تراشی برای این و آن، از آن جمله بود.سیاست جناح حاکم و طرفدارانشان در این راستا هرگز متوقف نشد، بلکه آن مقدار از اسناد و مدارکی که می توانست افشا کننده اقدامات نادرست آنان باشد، و از سده های نخستینِ اسلامی سالم مانده بود، در سده های بعد توسط حافظان و کاتبان حدیث و… که اکثریت آنان را پیروان سیاست «ثقیفه» تشکیل می دادند مورد تعرض و دست اندازی قرار گرفت. رسالت اینان در ادامه آن خط سیر، این بود که کار ناتمام پیشینیان خویش را کامل کنند؛ لذا کوشیدند تا آثار اندکِ برجای مانده از گذشته را که می توانست به عنوان اسنادی علیه دست اندرکاران ثقیفه به کار رود، از راههای گوناگون نابود سازند. لکن علی رغم آن همه تلاش هنوز اسناد و مدارک فراوانی در گوشه و کنار کتابها و منابع تاریخ و تفسیر و حدیث آنان می توان یافت که استفاده صحیح از آن می تواند ما را در جهت آشکار ساختن چهره حقیقت بخوبی یاری دهد.
احادیث در منابع اهل سنت
احادیثی که درباره جانشینان پیامبر (صلی الله علیه واله) وارد شده و عدد خلفای بعد از رسول خدا را دوازده تن معرفی می کند، چه از نظر تعداد و چه از حیث محتوا از کثرت و تنوع فراوانی برخوردار است، به گونه ای که بحث مبسوط درباره آنها در این مجال نمی گنجد.در این فرصت تنها بحث کوتاه و فشرده ای در این باره ارائه می دهیم، بنابراین ناچاریم در هر بخشی از بحث به ذکر نمونه هایی اکتفا کنیم.اکنون نظری به منابع اهل سنت افکنده و به بررسی و نقد احادیث مورد نظر می پردازیم:۱ـ حافظ ابو عبدالله بخاری در صحیح خود از طریق جابر بن سمره از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند که فرمود:یکون اثنی عشر امیراً، فقال کلمة لم اسمعها فقال ابی انه قال: کلهم من قریش؛ دوازده امیر خواهند بود. سپس پیامبر سخنی فرمود که آن را نشنیدم. پدرم گفت: رسول خدا فرمود: همه آنان از قریش اند.۲ـ مسلم نیز در صحیح خود از طریق جابر بن سمره از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند: لایزال الاسلام عزیزا الی اثنی عشر خلیفة، کلهم من قریش. ۳ـ ترمذی در سنن خود از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند:یکون من بعدی اثنا عشر امیراً، کلهم من قریش. ۴ـ حافظ ابی داود سجستانی در سنن خود از جابر بن سمره نقل می کند که گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه واله) شنیدم می فرمود:لایزال هذا الدین قائماً حتی یکون علیکم اثنا عشر خلیفة کلهم تجتمع علیه الامة.فسمعت کلاماً من النبی (صلی الله علیه واله) لم افهمه، قلت لاَبی ما یقول؟ قال: کلهم من قریش. ۵ـ احمد حنبل نیز در مسند از طریق جابر بن سمره از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند: یکون لهذه الامة اثنا عشر خلیفة. ۶ـ حاکم نیشابوری در مستدرک از عون بن ابی جحیفه از پدرش از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند: لایزال امر امتی صالحاً حتی یمضی اثنا عشر خلیفة، کلهم من قریش. ۷ـ سیوطی از طریق جابر بن سمره از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند: لایزال هذا الامر عزیزاً یُنصرون علی من ناواهم علیه، اثنا عشر خلیفة، کلهم من قریش. ۸ـ خطیب بغدادی از طریق جابر بن سمره از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند: یکون بعدی اثنا عشر امیراً، کلهم من قریش. ۹ـ طبرانی از طریق جابر بن سمره از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند:لایزال هذا الدین عزیزاً منیعاً الی اثنا عشر خلیفة، کلهم من قریش. ۱۰ـ ابو نعیم از طریق جابر از رسول خدا نقل می کند: یکون من بعدی اثنا عشر خلیفة، کلهم من قریش. ۱۱ـ صاحب التاج از طریق جابر از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند: لایزال الاسلام عزیزاً الی اثنی عشر خلیفة، کلهم من قریش. ۱۲ـ بیهقی از طریق جابر از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند: لایزال هذا الدین قائماً حتی یکون علیکم اثنا عشر خلیفة کلهم تجتمع علیهم الامة، کلهم من قریش. ۱۳ـ متقی هندی از طریق انس از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل می کند: لن یزال هذا الدین قائماً الی اثنی عشر من قریش، فاذا هلکوا ماجت الارض باهلها. ۱۴ـ نیز در منتخب کنزل العمال از طریق ابن مسعود از رسول خدا (صلی الله علیه واله) نقل شده است: یکون لهذه الامة اثنا عشر قیّماً لایفرهم من خذلهم، کلهم من قریش. ۱۵ـ حنفی قندوزی از طریق جابر بن سمره از رسول اکرم (صلی الله علیه واله) نقل می کند: بعدی اثنا عشر خلیفة، کلهم من بنی هاشم. نیز از جابر نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: انا سید النبیین، وعلی سید الوصیین، وان اوصیائی بعدی اثنا عشر، اوّلهم علی وآخرهم القائم المهدی. احادیث یاد شده در منابع اهل سنت به صورت گسترده ای انعکاس یافته و مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته است.
سابقه تاریخی بحث
درباره این سلسله از احادیث رسول خدا (صلی الله علیه واله) از همان سده های نخست هجری همواره گفتگوهایی میان عالمان فریقین، بلکه در میان عالمان اهل سنت نیز وجود داشته است. در سده های بعد نیز حافظان و مفسران حدیث وقتی به این گونه احادیث بر می خورده اند، هرکسی به نوعی در این باره، به چاره جویی پرداخته و تلاش کرده است تا برای حل و فصل آنها توجیه مناسبی ارائه کند.نخستین اقدامات چاره اندیشانه در این رابطه به عصر صحابه باز می گردد، باید دانست که حساسیت دانشمندان اهل سنت در مورد این مسئله کاملاً بجا و قابل درک است. این بحث یکی از مباحثِ حیاتی امت اسلامی است؛ چرا که پیروان محمد (صلی الله علیه واله) در طی این بحث است که می خواهند جانشینان رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه واله) را بشناسند و مقتدای خود قرار دهند.بنابراین، اگر دانشمندان اهل سنت در این باره پاسخ قابل قبولی ارائه ندهند، شالوده باورهای آنان در مورد مسئله خلافت فرو خواهد ریخت، در عین حال دانشمندان اهل سنت در حلّ این مشکل کاری از پیش نبرده و به موفقیتی دست نیافته اند. اکنون بر آنیم تا تعدادی از این اظهار نظرهای چاره اندیشانه را ذکر نموده و سپس به ارزیابی آن بپردازیم.
اظهارات دانشمندان اهل سنت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس