منصب امامت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] منصب امامت (قرآن). امامت منصبی الهی است، منصب امامت، امانت خدا نزد امامان است، همچنین منصبی غیر از نبوت و رسالت است که بر آنها برتری دارد، اسلام همراه با آن، دین کامل و مورد رضایت خداوند است.
واذ ابتلی ابرهیم ربه بکلمـت فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال ومن ذریتی قال لاینال عهدی الظـلمین.. (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، حضرت ابراهیم علیه السلام را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایش ها بر آمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» دراین آیه خداوند صراحتا منصب امامت را به ابراهیم علیه السلام اعطا می کند.هنگامی که از عهده این آزمایش ها بر آمد، خداوند می باید جایزه ای به او بدهد فرمود: من تو را امام و رهبر و پیشوای مردم قرار دادم. .. فقد ءاتینآ ءال ابرهیم الکتـب والحکمة وءاتینـهم ملکا عظیما. امام باقر علیه السّلام در حدیثی می فرماید: منظور از «ملکا عظیما» امامت است. این آیه به خوبی این مطلب را بیان می کند که یهود به خاطر اعطای این مقام به پیامبر و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم نسبت به آنها حسد می ورزند و همچنینی ثابت می کند که خدا به آنها مقام حکومت را اعطا کرده است.ذیل آیه یاد شده روایات متعددی وارد شده که در آن ها برای اثبات امامت آل محمد صلی الله علیه و آله وسلّم به این آیه استدلال شده است. وجعلنـهم ائمة یهدون بامرنا... ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الورثین. این آیه بیانگر یک قانون کلی است برای همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعیت ها، می گوید: ما اراده داریم که بر مستضعفان منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان حکومت روی زمین قرار دهیم. این بشارتی است در زمینه پیروزی حق بر باطل و ایمان بر کفر. این بشارتی است برای همه انسان های آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور. وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا... ما بعضی از بنی اسرائیل را پیشوایان قرار دادیم، تا مردم را به امر ما هدایت کنند و وقتی ایشان را به امامت و پیشوایی هدایت نصب کردیم، که در دین صبر کردند، و قبلا هم به آیات ما یقین داشتند.
منصب امامت و نبوت و رسالت
امامت، منصبی غیر از منصب نبوت و رسالت است:... انی جاعلک للناس اماما... و وعدنا موسی ثلـثین لیلة واتممنـها بعشر فتم میقـت ربه اربعین لیلة وقال موسی لاخیه هـرون اخلفنی فی قومی واصلح ولاتتبع سبیل المفسدین. و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پیروی منما! »جمله «اخلفنی فی قومی» می فهماند که موسی، هارون (علیهما السلام) را به امامت و رهبری بنی اسرائیل منصوب کرد. اگر پیامبری با امامت و رهبری تفاوتی نداشت، نیازی نبود موسی علیه السّلام ، هارون را که از پیامبران بود، به امامت منصوب کند.اگر چه مخاطب را برادرش قرار داده است. علت اینکه موسی هارون را امر می کند که: در میان قوم جانشین و نائب او باشد، با اینکه خود هارون پیامبر مرسل است، این است که ریاست بر هارون و قوم از آن موسی بود و جایز نبود که هارون هم موسی را جانشین خود سازد. از اینجا بر می آید که مقام امامت از مقام نبوت جدا می شود و داخل آن نیست. گروهی از پیامبران، علاوه بر نبوت دارای مقام امامت هم بوده اند. هارون اگر می توانست علاوه بر نبوت، دارای مقام امامت هم باشد، لازم نبود که موسی او را خلیفه خود کند و مقام امامت را به او واگذار سازد.
امامت امانت خدا
منصب امامت، امانت خدا نزد امامان است:ان الله یامرکم ان تؤدوا الامـنـت الی اهلها... در روایات متعدد، امانت در آیات مزبور به امامت و ولایت تفسیر شده است. و در آیه دستور داده شده است که هر امامی باید امانت امامت را به اهل آن (امام بعدی) بسپارد، استفاده می شود که امامان امانتدارند.از احادیث اسلامی استفاده می شود که علوم و اسرار و ودایع امامت که هر امامی باید به امام بعد بسپارد در آیه فوق داخل است. انا عرضنا الامانة علی السمـوت والارض والجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها وحملها الانسـن انه کان ظـلوما جهولا. ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند اما انسان آن را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)!در روایات متعدد، امانت در آیات مزبور به امامت و ولایت تفسیر شده است. آن احتمالی که می تواند مراد از امانت باشد، چون در این کمال هیچ موجودی نه آسمان، و نه زمین، و نه غیر آن دو، شریک انسان نیست. از سویی دیگر چنین کسی تنها خدا متولی امور اوست، و جز ولایت الهی هیچ موجودی از آسمان و زمین در امور او دخالت ندارد، چون خدا او را برای خود خالص کرده.پس مراد از امانت عبارت شد از ولایت الهی، و مراد از عرضه داشتن این ولایت بر آسمانها و زمین، و سایر موجودات مقایسه این ولایت با وضع آنهاست. و معنای آیه این است که: اگر ولایت الهی را با وضع آسمانها و زمین مقایسه کنی، خواهی دید که اینها تاب حمل آن را ندارند و تنها انسان می تواند حامل آن باشد، و معنای امتناع آسمانها و زمین، و پذیرفتن و حمل آن به وسیله انسان این است که در انسان استعداد و صلاحیت تلبس آن هست، ولی در آسمانها و زمین نیست.این است آن معنایی که می توان آیه را بر آن منطبق کرد، و گفت آسمان ها و زمین و کوه ها با اینکه از نظر حجم بسیار بزرگ، و از نظر سنگینی بسیار ثقیل و از نظر نیرو بسیار نیرومند هستند، لیکن با این حال استعداد آن را ندارند که حامل ولایت الهی شوند، و مراد از امتناعشان از حمل این امانت، و اشفاقشان از آن، همین نداشتن استعداد است.و لیکن انسان ظلوم و جهول نه از حمل آن امتناع ورزید، و نه از سنگینی آن و خطر عظیمش اشفاق کرد و به هراس افتاد، بلکه با همه سنگینی و خطرناکی اش قبولش کرد، و این سبب شد که انسان که یک حقیقت و نوع است، به سه قسم منافق و مشرک و مؤمن منقسم شود، و آسمان و زمین و کوه ها دارای این سه قسم نباشند، بلکه همه مطیع و مؤمن باشند.
امامت اتمام نعمت بر مردم
...

پیشنهاد کاربران

بپرس