تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خانواده ی متوسط خانواده ی معمولی خانواده ی طبقه ی متوسط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تلفظ به فارسی: مَریِت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: به عنوان عضو کیمته به عنوان یک عضو کمیسیون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مناسب برای زندگی قابل زندگی زندگی کردنی زیستنی به نقل از هزاره: 1. [زندگی] قابل تحمل 2. [خانه] قابل زندگی، قابل سکونت، در خور زندگی؛ [هوا] قابل تحمل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسلم است که. . . یقیناً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوباره روشن کردن باز روشن کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

. to give you an idea" means "to tell you", "to let you know", or somthing like these"

پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: [غذا، نوشیدنی و غیره] اضافه کردن به، افزودن به، ریختن در

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

. get someone back to normal, financially, medically, mentally, etc مثال: . We will put him on his feet and help him along کسی را به حالت عادی برگرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: [پلیس] قضیه را کشف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

very keen; enthusiastic. an avid reader ( postpositive; often foll by: for or of eager ( for ) ; desirous ( of ) ; greedy ( for کشته مرده هوادار دو ...

پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: صاف و پوست کنده رک و راست

پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: خود را وقف کاری/چیزی کردن خود را به کاری / چیزی مشغول کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: مسائل پرزحمت، مشکل آفرین، پردردسر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: حسابِ ( چیزی ) نگه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آکسفورد: the existing state of things, as opposed to one that is imaginary, simulated, or theoretical مثال: "we live in the real world of limited fin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: به هوش آوردن زندگی بخشیدن به جان دادن به زندگی دوباره ای بخشیدن به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 usually predicative motionless; stationary. 2 undisturbed or tranquil; silent and calm. 3 not sparkling or effervescent

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خبرنگار جنجالی عکاس سمج ________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. ( share a home and have a sexual relationship with ( someone to whom one is not married "Fran was now living with a man fourteen years older tha ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1. با وقاحت، با بی شرمی، بی پروا، بدون پروا، وقیحانه 2. بی دغدغه، راحت، بدون خجالت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: شخصاً به شخصه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از پیش هماهنگ شده از پیش توافق شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای این کار بدین منظور به همین منظور با این هدف،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نگاه هیز به کسی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آمپر پراندن جوش آوردن سیم های کسی اتصالی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: عمل دفع تخلیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرف گوش کن مطیع فرمانبردار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سمبل کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درهم آمیزی پیوندزنی قلمه زنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشتراک گذاری خودرو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: ضعیف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: بنا به تعریف خود برحسب تعریف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( کامپیوتر ) ترمینال، پایانه؛ میز کامپیوتر، ایستگاه کامپیوتر، کامپیوتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( محاوره ) دانش، دانشِ فنی، تکنیک، مهارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره ( رسمی ) چیزی را به زبان آوردن چیزی را بیان کردن

پیشنهاد
٢

فقرا و اغنیا داراها و ندارها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

the time around the end of one century/year and the beginning of the next شروع سال جدید آغاز سال جدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1 - چیزی را گرفتن 2 - کنترل چیزی را به دست گرفتن catch/lay/take/seize hold of

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: توی گذشته زندگی کردن توی گذشته های بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از میریام وبستر: 1 : . to travel in the same direction as someone مثال: Let me walk with you—I'm going your way 2 : . to happen in a way tha ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در سراسر شب در طول شب در کل شب در همه ی شب

پیشنهاد
٣

هزاران هزار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

stay down; to fail; stay back مردود شدن رد شدن تجدید شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان

پیشنهاد
٣

به نقل از Longman Dictionary of Contemporary English: to have or include something as a permanent part مثال: Is your car fitted with an alarm داشتن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: نشانه ی چیزی بودن خبر دادن از پیشگویی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یلنا [اسم زنانه]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

امور بین الملل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

طی مدتِ