تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چن [اسم خاص مردانه چینی، کره ای]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یسپرسن ( اسم خانوادگی اسکاندیناویایی ) به نقل از ویکیپدیای انگلیسی: Jespersen is a Danish and Norwegian patronymic surname

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( محاوره ) هشیار، بهوش، با حواسِ جمع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: به طور متوسط روی هم رفته،

پیشنهاد
٢

غول را به درون چراغ جادو برگرداندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: زمین نیمه بایر زمین نیمه کشاورزی زمین کم محصول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حاشیه نگاری ها به نقل از هزاره: حواشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

. The Gaelic name was derived from the word "flann, " which means red or ruddy فلانَگن ( اسم اسکاتلندی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

با این فرض که با فرض این که به فرض این که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: به طور متوسط روی هم رفته،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

bounded محدود محصور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

استعمارزدایی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سالزبری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از مک میلان دیکشنری: to be wanted by a lot of people مثال: . Our software is in demand all over the world به نقل از هزاره: خواهان داشتن، خری ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1. ( نظامی، در جمع ) مانور، رزمایش، نمایش رزمی؛ مشق 2. ( مجازی ) مانور، حرکت ماهرانه؛ تمهید، نقشه، تدبیر، شگرد، ترفند؛ حیله 3. ( نظا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1. بی شرمانه، بی خجالت، وقیحانه، بی پروا؛ بی پرده 2. بدون خجالت، راحت، بی دغدغه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: ( تلویزیون ) متن رسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فقیر و فنی مرفه و فقیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماشین های توزیع شیر به نقل از هزاره: ( در بریتانیا ) وانتِ شیر

پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: حداکثر کوشش خود را برای . . . کردن نهایت سعی خود را کردن که. . . خود را به آب و آتش زدن که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به ظرافت تمام با پیچیدگی تمام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فصل پررونقِ سفر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتوبوس برقی تراموا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

لرزان پرجنب وجوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

equipment جمع بسته نمی شود و s نمی گیرد، بنابراین equipments غلط است. protective equipment را هم بهتر است به تجهیزات ایمنی برگرداند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پایین ترین نقطه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازرسی بدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به دفتر رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همچنانکه پیشتر ذکر شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خدمات کفن و دفن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

be/mean everything ( to somebody ) From Longman Dictionary of Contemporary English be/mean everything ( to somebody ) to be the most important thing ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

British English spoken used to say that you are very hungry or thirsty and want a particular food or drink خوردن پیتزا یکجا این اصطلاح در زمانی به کا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

it is or was necessary or unavoidable ضروری است لازم است گریزناپذیر است مثال: "if needs must, they will eat any food" اگر لازم باشد، آنها هر غذایی ...

پیشنهاد
٣

در فارسی می گوییم: به سرعت باد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آب سالم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرحبخش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

cause someone to start doing something, especially laughing or talking کسی را به آغاز کاری برانگیختن کسی را به حرف کشاندن یا به خنده و گریه انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تمرینِ کارگاهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فقرا بینوایان به نقل از میریام وبستر: poor people مثال: . He gave money to the poor

پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: به هیچ وجه من الوجوه به هیچ طریقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به سرعت در حال رشد

پیشنهاد
٣

بخت به تو رو می کند بخت با تو یار می شود شانس می آوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

make by the most important managers از جانب مهم ترین مدیران بودن از جانب بالاترین رده ی سازمان/شرکت/نهاد/ بودن متعلق به بالاترین رده بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

. draw up a list of items to be discussed at a meeting "the council had set the agenda for the forthcoming summit" دستورکار داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

[با خبرنگاران] مصاحبه انجام دادن مصاحبه شدن [از سوی خبرنگار]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

a distillery or place where the distilling process takes place محل تقطیر شراب جایی که تقطیر شراب در آن اتفاق می افتد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بریتانیا [ محاوره ای] انگلستان [محاوره ای] Blighty" is a British English slang term for Great Britain or often specifically England

پیشنهاد
٣

From Longman Business Dictionary roll off something phrasal verb [transitive] roll off the production line/presses etc to be made or printed in a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

A clothing line is a collection of garments on a theme, or for a particular season. It could be for a limited time, and will . change. It is a subs ...