پیشنهاد
٢

به نقل از کمبریج: to suffer the bad effects of a situation مثال: The people who get the short end of the stick are those whose income is just too hi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. undo the sewing of شکافتن 2. carefully analyse the different elements of ( something ) , especially in order to find faults موشکافی کردن تجزیه و ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: نشانه ی خوب بودن مژده دادن از

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوباره خرید کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از آکسفورد: be permanent or widely accepted مثال: "the internet is here to stay" به شکل گسترده ای پذیرفته شدن قبول عام یافتن به نقل از هزاره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازیافت پذیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

progress towards something better or ascend a series of ranks through hard work ترقی کردن خود را بالا کشیدن پیش رفتن از مدارج ترقی بالا رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: عصبی تندمزاج حساس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از لانگمن: 1 to gradually remove or reduce the amount of something مثال: . His gambling was eating away at their income 2 to make someone fe ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

The center of gravity of an object is the point where the mass averages out. If the object is rigid, its the point where gravity is effectively pulli ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در نظر داشتنِ ایده ای در نظر گرفتنِ ایده ای بررسی کردنِ ایده ای فکر کردن به ایده ای : we're playing with the idea of emigrating ما در حال بررسی ایده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی کردنِ نقشِ مشارکت کردن در شرکت داشتن در

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به مرور زمان با گذشت زمان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

not relaxing, difficult. Examples I have been having really rough nights lately. I can barely sleep شب سخت شب ناآرام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

artwork work of art اثر هنری کار هنری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: 1. زنگار 2. پوشش، لایه 3. ( روی چوب کهنه ) برق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

[در مورد مواد مخدر] فضا رفتن نشئه شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به موقع سرِ وقت

پیشنهاد
٢

مک میلیان: to be intended for a particular purpose . The law was designed to protect victims from nuisances such as noisy neighbours . The cell was ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بتل کریک توضیح در ویکیپدیای فارسی: بتل کریک، میشیگان ( به انگلیسی: Battle Creek, Michigan ) یک شهر در ایالات متحده آمریکا با جمعیت ۵۲٬۳۴۷ نفر است که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. ( literal speed ) not able to do as fast as required: “couldn’t shut it down fast enough” ( the thing blew up because I wasn’t fast enough ) , “co ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

cause someone to be emotionally or mentally disturbed آزار ( ذهنی یا عاطفی ) دادن به نقل از هزاره: حالِ. . . را گرفتن وضعِ روحیِ . . . . را خراب کر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A news bureau is an office for gathering or distributing news دفتر خبری دفتر روزنامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

. The person in charge of a news bureau is often called the bureau chief مسئول دفتر خبری رئیس دفتر روزنامه رئیس دفتر خبری مسئول دفتر روزنامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

It can mean "unusual" or "not normal". It can mean "unusual" or "not normal" غیرمعمول خلاف قاعده خارج از چارچوب نابهنجار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاغذ سفید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سیاست قیمت گذاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

the table where the most important people sit at a formal meal میز بزرگان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آلیستر ( اسم مردانه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

با قیمتی مناسب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

mass - produced, relatively inexpensive goods that are marketed as luxurious or prestigious اشیای لوکس ارزان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: 1 - ( عکاسی ) داروی ثبوت 2 - ( محاوره ) کارچاق کن، دلال 3 - ( عامیانه ) ساقی، دلال موادمخدر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: روی هم رفته، بر روی هم

پیشنهاد
٢

encourage کسی را به کاری ترغیب کردن کسی را به کاری تشویق کردن

پیشنهاد
٢

1 - نظارت کردن بر کسی یا چی 2 - به کسی یا چیزی علاقه مند شدن To watch or look at someone or something closely; to monitor someone or something conti ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوران پسا آپارتاید دورانِ مابعدِ آپارتاید عصر پساآپارتاید دوره ی پس از لغو آپارتاید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A chance. An opportunity مثال: . They deserve the opportunity to prove themselves. Give them a fair shot شانس فرصت موقعیت بخت امکان

پیشنهاد
٢

کمیته ی پارلمانی ______به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عضو کمیته ای بودن در کمیسیونی شرکت داشتن _________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( محاوره ) نانت تو روغن است! غصه ی آینده را نخور! !you're made

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - بمب ساعتی 2 - ( مجازی ) بمب، وضعیت قابل انفجار، وضع بحرانی ______به نقل از فرهنگ پویا 1 - بمب ساعتی 2 - ( مجازی ) خطر واقعی، خطر بزرگ، تهدید جدی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

To be looming or have recently begun مثال: Let's meet soon—once the back - to - school rush is upon us, we won't have any free time فرارسیدن آغاز شدن ...

پیشنهاد
٢

به کسی مربوط نبودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: 1 - امنیت عبور؛ اجازه ی عبور، حق عبور 2 - جواز عبور، پروانه ی عبور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشکل اجتماعی مسئله ی اجتماعی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

used when you are talking about something that people are familiar with, especially something that is likely to change مثال: This could mean the end ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: خلاصه اینکه. . . ، مخلص کلام اینکه. . . ،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. household servants 2. staff engaged in the provision of food and cleaning services ________به نقل از کالینز دیکشنری خدمتکاران خانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: منظومه ی شهری سواد اعظم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Abby or Abbie is generally a nickname for the feminine given name Abigail, but can also be a given name in its own right [اسم زنانه] اَبی