پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
( محاوره ) اجازه ی کاری را گرفتن
به نقل از هزاره: ( محاوره ) به کسی چراغ سبز نشان دادن به کسی اجازه ی کاری را دادن دست کسی را باز گذاشتن
به نقل از هزاره: ( مربوط به ) مهندسی محیط کار، ( مربوط به ) کارپژوهی، ( مربوط به ) تدبیر کار
سیانور
خنثی کردن بمب
به نقل از: Oxford Languages a topic or issue that is highly charged emotionally or politically مثال: "the hot - button issue of nuclear waste dispos ...
به نقل از هزاره: لعنت بر کسی
به نقل از هزاره: لعنت بر چیزی
به نقل از هزاره: 1. ( به نشانه ی خطر ) پرچم قرمز 2. پرچم سرخ، پرچم انقلاب
به نقل از تزاروس: take a picture with a camera عکس گرفتن فیلم گرفتن
شلوغ بازی
درِ گوشی
. If you do not have to do something, it is not necessary or required ( به نقل از کالینزدیکشنری ) لزومی ندارد. . . نیازی نیست. . .
به نقل از thefreedictionary: Through and through; thoroughly; in every manner or respect مثال : !The fellow is stubborn to the backbone; he won't ev ...
خودروی اشتراکی
ساختمان بلندمرتبه
شرق شناسی مطالعات شرقی
ماری ( اسم خاص مردانه ) نمونه: Andy Murray اندی ماری، تنیسور مشهور
به نقل از هزاره: افراط و تفریط کردن
It is used to mean that something that has just happened مثال ها: . Only now do I realise he loves me . or Only now do I see what he was trying t ...
به نقل از free dictionary: To give one's talent, skills, or effort to assist in some task, project, endeavor, etc مثال: . The famous actor is lendi ...
به نقل از هزاره: [کهنه، به قصد طعنه] آدمِ برمامگوزید، آدم طاووس خصال، کج کلاه خان، آدم شیک وپیک
گوی آتشین
to get everything one wants Achieve two mutually exclusive objectives, as in Bill wants to have it both ways - to enjoy Christmas at home and to tra ...
به نقل از هزاره: به پایان رسیده به انتها رسیده در شرف نابودی
تولیدکننده قطعات اصلی قطعه ساز
به نقل از هزاره: به همین منوال به همین شکل به همین صورت
نهایتاً
to consider without giving deep thought to or coming to a conclusion concerning در نظر داشتن در نظر گرفتن بررسی کردن مثال: : we're playing with the i ...
به نقل از هزاره: خودبینانه خودخواهانه مغرورانه با خاطرجمعی با بی خیالی
به نقل از هزاره: کار مطمئن
پر باد نفاخ
به نقل از هزاره: وابسته بودن به منوط بودن به
به نقل از کمبریج: to need something to make a result happen مثال: . The future of the company is riding on the new management
خاطرجمع اسطقس دار سرِ موضع
To push something to its limits means to test it as far as it will go When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; of ...
تناسب
به نقل از هزاره: در کل با در نظر گرفتن همه ی جوانب
به نقل از هزاره: همنوع، همجنس
به نقل از آکسفورد لنگویج: compel the making of an immediate decision مثال: They would never have addressed the problem if that newspaper article hadn ...
به نقل از مک میلیان: . used for emphasizing the main reason or purpose of something مثال: The majority said they work mostly because they need the ...
به نقل از فرهنگ پویا: با حرارت از کسی/چیزی حمایت کردن
. To cut or divide something into slices مثال: . We sliced up the loaf of bread and made sandwiches مثال: . The developer sliced the estate up int ...
به نقل از هزاره: 1 - چیزی را گرفتن 2 - کنترل چیزی را به دست گرفتن catch/lay/take/seize hold of
به نقل از هزاره: مددِ معاش [در بریتانیا]
تغییر حال و هوا
چن [اسم خاص مردانه چینی، کره ای]
به نقل از Oxford Learners Dictionaries: to suffer with depression/a cold ناراحت بودن افسرده بودن سرماخوردگی داشتن
یسپرسن ( اسم خانوادگی اسکاندیناویایی ) به نقل از ویکیپدیای انگلیسی: Jespersen is a Danish and Norwegian patronymic surname
به نقل از هزاره: زمین نیمه بایر زمین نیمه کشاورزی زمین کم محصول