پیشنهادهای زباری (١٣٤)
ستون اصلی ، مبنا،
نوعی شراب از نوع اسکاچ ملایم
اقتصاد : توازن قدرت خرید ، نظریه اقتصادی نوین که میزان تعادل نرخ یک کالا را بین دو کشور با نسبت قیمت ارز آنها را می سنجد .
قورت داده شده . سر کشیده شده است ( نوشیدنی )
ریاضی :فِلِش
نرخ - میزان ( بیکاری ، فقر و . . . ) ( فیزیک ) : تقاطع خط با چیزی دیگر ؛ مثلا پرتو نور با خط سطحی
randomized control trial آزمایش کنترل تصادفی
عصبانیت بیش از حد - خشم و کج خلقی tantrum angry outburst
اوستروژن ، یکی از هورمون های ترشح شده درون رحمی است که کلیه خصوصیات جنسیتی زن را کنترل می کند و همچنین چرخه باروری در زمان اماده سازی رحم برای حاملگی ...
سرطان : غیر فعال، نهفته
در اقتصاد : آدم مال اندیش و صرفه جو
قطعه پول، مقداری پول ( اشاره به ماهیت فیزیکی پول ندارد، بلکه منظور همان چیزی که در معاملات شرکت می کند )
cast: بازیگیری کردن و recast: مجدداً بازنویسی فیلم نامه و یا تعویض نقش یک بازیگر
یکی از بازیگران اصلی در سریال ارباب حلقه ها - حلقه های قدرت - در نقش برینوین می باشد. 2020
( دستور زبان ) : گروه قیدی
تطبیق دهنده
غیر قابل توصیف - ناگفتنی
قرآن: کصیب من السماء:مانند رگباری از آسمان. . . :like a cloudburst out of heaven
jump on the gold bandwagon:به مشتاقان طلا پیوستن
a bout of nerves: دوره ای از استرس
سیستم طبقه بندی، دسته بندی
{نوشتار}:تکه های کاغذ برای گردآوری یک تحقیق یا نوشتن دایره المعارف
دید زدن زیرچشمی
حقوق: ماده، بندی که به اصل قانون اضافه می گردد. They have added/deleted/amended a clause in the contract which says the company can make people redu ...
Controlled Substances Act : مصوبات مربوط به داروهای اعتیادآور
خواب ناز
قوانین بنیادی طبیعت
clear outv. 1. To empty something of its contents or occupants: We cleared the living room out and turned it into a dance floor. Emergency crews c ...
مترادف عامیانه : Marbles به صورت جمع به کنایه از صحت و تندرستی فرد دارد. /persons who are born without all their marbles — Arthur Miller
anticipatory pleasure ( wanting ) , consummatory pleasure ( liking ) ,
در یک چشم به هم زدن: He dashed away toward the WC. یهویی رفتن، یهویی ناپدید شدن، مثل برق از . . . گذشتن.
چند تا از هم معنی های انهدونیا، رخوت: affective blunting", "restricted range of affect", "emotional numbing", and "flat affect",
pigment: رنگدانه co. pigment: یکی از گروههای مواد بی رنگ یا کم رنگ ( به عنوان تانن ها و آنتوگزانتین های خاص ) که با ترکیب شدن با آنتوسیانین ها بر رنگ ...
Hassan is the neatest person I've ever met, even his shoes are clean. فقط یک صفت ساده به معنای تمیز و آراسته و خوش تیپه Amir - Ali is a neat person ...
سمندر آبی - سمندر لرستانی
تبلیغات پنهان اساساً شامل قرار دادن محصولات در فیلم یا برنامه های تلویزیونی است به گونه ای که مخاطب متوجه نشود که برند از آن به عنوان رسانه ای برای ت ...
به همراه فعل pay می آید: pay homage : پاسداشت و بزرگداشت، تکریم
You feel a rush of confidence and energy شما احساس هجوم اعتماد به نفس و انرژی دارید.
Beat out اغلب برای نواختن وسایل کوبه ای به کار میره. If you beat out sounds on a drum or similar instrument, you make the sounds by hitting the inst ...
جناب Farhad ممنون از وقتی که گذاشتید بابت توضیح بیشتر. .
لغت اشتباه. . collar درسته به معنی یقه
Although I won the game, it was nerve - wracking at the begginning. اگر چه موفق شدم بازی را ببرم، ولی ابتدای بازی برایم اضطراب آور بود.
معنی کنائی: روزگار سیاه شدن. دچار دردسر شدن. بیشتر در اخبار به وضعیت دولت یا شرکت هایی که دچار دردسر می شن خطاب می شه. The government is in deep wa ...
معنی کنایی. :در هچل افتادن ، دچار مخمصه شدن
نوعی خنجر
یکی از معانی: چشمک با ناز و عشوه
The money you sent me is barely enough for food, let alone the university expenses. پولی که برام فرستادی کفاف غذا رو نمیده، هزینه دانشگاه که جای خ ...
مابقی غیر وصیت شده از املاک و دارایی که به سایر اعضای غیر ذکر شده در وصیت نامه تقسیم می شود.
از روی زمینه جمله باید بدانید که یک کاری با سرعت باید انجام شود. مثلا سریع نوشتن یا سریع رفتن/آمدن، در ترجمه باید مفهوم به سرعت را القا کنیم. He das ...
From Emma by Jane Austen Emma Woodhouse. . . with a comfortable home and happy disposition seemd to unite some of the best blessings of existance. ا ...