میثم علیزاده لشکانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seduce: ● اغوا کردن ● متقاعد کردن کسی برای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

endure: ● تاب آوردن، شکیبایی کردن ● باقی ما ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

represent: ارائه کردن ( دادن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reenactment: ایفای مجدد یک نقش، اجرای مجدد یک نم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reenactment: ایفای مجدد یک نقش، اجرای مجدد یک نم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

virtual: ● مجازی، غیرواقعی ● تقریبی، حدودی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

criticise: ● نکوهش کردن. انتقاد کردن املای بری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

criticise: ● نکوهش کردن. انتقاد کردن املای بری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vulgarise: ● مبتذل کردن، خراب کردن یا پایین آو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: ● درخواست کردن ( معمولا به صورت رسم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objective: ● هدف ( اسم ) ● واقع بینانه، عینی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

display: ● ویترین ● نمایش ( برای سرگرمی ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plot: جریان و موضوع اصلی داستان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theming: جلوه سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

engage: ● مشغول بودن ● جلب کردن ● درگیر چی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dash: ● با عجله جایی رفتن ● dash sb's hop ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corruption: ● فساد ( معمولا از طرف کسی که دررجا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whiz: ● به سرعت و عین فرفره رد شدن یا رفت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipate: ● انتظار چیزی را کشیدن ● پیشدستی کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: ● رد کردن ( نظر و عقیده شخص دیگر به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iris: ● عنبیه چشم ● گیاه زنبق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quarrel: نزاع ( کردن ) ، دعوا ( کردن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clumsy: ● دست و پا چلفتی ( در مورد انسان ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as though: انگاری . . . ، عین اینکه . . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stunned: بهت زده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

decline: ● افت ● کم کردن، کاهش یافتن ● رد کر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go head over heels: کله پا شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go weak at the knees: سست شدن زانوها و یا از دست دادن اعت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go weak at the knees: سست شدن زانوها و یا از دست دادن اعت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tummy: ● دل ( وقتی صحبت از احساسات باشه ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tummy: ● دل ( وقتی صحبت از احساسات باشه ) ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heart goes bang: از نظر احساسی داغون شدن، به عبارتی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

figure: ● به حساب آمدن ( با حرف اضافه in یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fair enough: ● ای ولا ( به معنای تایید حرف کسی ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn upside down: زیر و رو شدن، دگرگون شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fancy: ● هوس ( اسم ) ● گمان ( اسم ) ● شی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thee: تو را

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thee: تو را

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wherefore: برای چه؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wherefore: برای چه؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rip: ● جر دادن rip to somebody یعنی روحش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mentor: مرشد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: بر هم زدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand his ground: سر حرفش وایساد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand his ground: سر حرفش وایساد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand her ground: بر موضع خود پافشاری کرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

netizen: کاربر اینترنت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spotlight: ● نورافکن ● در معرض توجه بسیار ( اخ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itchy feet: هوس رفتن کردن، حس تغییر دادن چیزی ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backtrack: حرف خود را پس گرفتن، از موضع خود عق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reproach: سرزنش، ملامت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reproach: سرزنش، ملامت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put forward: اگر با to و زمان بیاید یعنی "به جلو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due: Be due: انتظار می رود، موعدش است Du ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tranquil: ساکت و آرام، آسوده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

only then: ●تازه بعد از آن، همین بعدش مثلا وقت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

race: اگر فعل باشد: ●رقابت کردن، مسابقه د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one last time: برای آخرین بار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

one last time: برای آخرین بار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrified: شوکه، وحشت زده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bearings: Lose your bearings گیج شدن، منگ شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incompetent: بی عرضه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrawny: لاغرمردنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrawny: لاغرمردنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have over: دور خود جمع کردن دوستان، دورهمی گرف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clear up: مرتب کردن ( مکان ) شرح دادن، روشن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cos: محاوره ای because یا همون cause معم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

domestic: خانگی، وطنی ( داخلی ) ، اهلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muffled: صدای ناواضح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eerie: خوفناک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspenseful: اظطراب انگیز و هیجان آور

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forsake: قربانی ( فدا ) کردن، گذشتن از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forsake: قربانی ( فدا ) کردن، گذشتن از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bat: دررمعنای فعل: پلک پلک زدن ( مثلا زن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pawn: بازیچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counterpart: همتا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compassionate: رحیم، دلسوز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

atmospheric: 1. جوی ( از نظر هواشناسی ) 2. چیزی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atmospheric: 1. جوی ( از نظر هواشناسی ) 2. چیزی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rubbish collector: آشغال جمع کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holding up: طبق معمول، عین همیشه، میگذره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glitch: ایراد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: بستن دایمی ( کارخانه، مدرسه، اداره ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: دنبالم بیا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calamity: فاجعه ، بلا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

override: باطل کردن، بی اثر کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: حالشو بردن، دلی از عزا دراوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pore: روزنه، منفذ ( بر روی پوست بدن یا گی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insane: دیوانه، مجنون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entity: ● ماهیت، تمامیت ● تشکیلات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fraction: تکه، بخش کوچک از یک چیز بزرگتر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop by: سرزدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

damnation: تباهی، لعنت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rile up: لج کسی را درآوردن، رو مخ کسی بودن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rile up: لج کسی را درآوردن، رو مخ کسی بودن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gullible: زودباور

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smug: خودبین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smug: خودبین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straighten out: راستو ریست کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mind you: البته اینم بگم، ناگفته نمونه که . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: ●تاکنون, قبل این ● همین تازه، همین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solstice: چه در نیمکره شمالی باشیم و چه جنوبی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equinoxes: در هر عرض و طول جغرافیایی که باشید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equinoxes: در هر عرض و طول جغرافیایی که باشید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commemorative: یادبود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the price off: هزینه چیزی را نگرفتن، اشانتیون دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

token: اسم: ● پیشکش، هدیه ای به منظور قدرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regular: مرتب، پابرجا، با قاعده همیشگی و معم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you're on: حله قبوله ( معمولا بعد از شرطبندی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frozen: منجمد بدون حرکت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bottle bank: سطل یا مخرنی که مردم بطری های شیشه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottle bank: سطل یا مخرنی که مردم بطری های شیشه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottle banks: سطل یا مخرنی که مردم بطری های شیشه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tonic: ● نوشیدنی انرژی زا ● نوشیدنی تلخ مز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang on: ● محکم بگیرش، سفت نگهش دار ● یه لحظ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

likelihood: ● به احتمال خیلی زیاد ● احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's no good: بی فایدست، فایده ای نخواهد داشت . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do your bit: نقش خود را ایفا کردن، سهم خود را اد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lots more: غالبِ اکثریت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amount: مقدار، میران ، مبلغ ■ فقط دوستان تو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prolonged: مدید، طولانی مدت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isle: جزیزه ( بیشتر در شعر کاربرد دارد ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isle: جزیزه ( بیشتر در شعر کاربرد دارد ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tropical: ● گرمسیری، استوایی ● خیلی گرم و مرط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evacuated: تخلیه شده خالی از سکنه شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forecaster: پیش بینی کننده ( مخصوصا وضعیت آب و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forecaster: پیش بینی کننده ( مخصوصا وضعیت آب و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap up: ● پوشاندن ( با لباس دیگر ، یا لایه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well cast: فیلمی که در آن بازیگران به خوبی انت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your kind of thing: از اونایی که دوست داری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commission: ■اسم: ● کمیسیون ( شورایی که به منظو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

struck: . . . Be struck on/by از چیزی ( یا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how mean: چه بدجنس، چقدر نامرد!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kind of attitude: طرز فکره دیگه! هر کس یه جوری فکر می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

though: ● گرچه، البته ، اما ( هم معنی altho ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strap: ● بند ( ساعت یا هر چیزی ) ، تسمه ● ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all the same: به جمله ای که این عبارت در آن به کا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: ● بی فایده، به دردنخور ● ناتوان، عا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i was wondering: ● داشتم فکر میکردم که . . . ● اگر ...

٤ ماه پیش

مدال‌های میثم علیزاده لشکانی