تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جنون آمیز جنون آسا دیوانه وار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

عادت داشتن به آشنا بودن با

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

up until and including the present time تا به امروز تاکنون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جیمی ( اسم کوچک مردانه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بالغ بر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: [فکر، ایده] به صورتِ . . . درآوردن به. . . تبدیل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مخرب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( hold a group discussion to produce ideas ( as a verb همفکری کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

کم کاری کردن عملکرد ضعیف داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی واسطه [تجربه] مستقیم [تجربه] دست اول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: با داد و هوار بیرون رفتن با قهر و غضب خارج شدن مثل تیر از تفنگ دررفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: جالب توجه چشمگیر کنجکاوی برانگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: 1 - افسار، طناب، بند، زنجیر 2 - [حیوان] بستن، افسار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: 1. محصول، تولید، حاصل؛ بازده، میزان تولید 2. ( برق، کامپیوتر و غیره ) خروجی، برون داد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

a fertile spot in a desert, where water is found واحه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

( در موقعیت دشوار ) به داد کسی رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: 1. امکان؛ احتمال؛ امر محتمل، امکان محتمل؛ امکان بالقوه 2. پیشامد، اتفاق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

take - up به نقل از هزاره: استقبال عامه میزان خرید اقبال عمومی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: [مدارک، چیزها و غیره] بازرسی کردن، وارسی کردن، کنترل کردن، بازدید کردن؛ [ماشین آلات و غیره] امتحان کردن، معاینه کردن، بازدید کردن، ...

پیشنهاد
٧

. If you wonder what the future holds, you wonder what will happen in the future مثال: . We wondered what the future would hold for our baby son چه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; often you make it work so hard that it breaks down or wears out. He has w ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

انبوه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: وسوسه انگیز اغواگر ترغیب کننده جذاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از میریام وبستر: US, informal. : ready to leave or to start doing something مثال: . We have all the tools and supplies we need, so we're goo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: 1. طرفدار، حامی، پشتیبان 2. به نفعِ، به سودِ؛ [چک] در وجهِ، به نامِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آینده ی نزدیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: با. . . بد شدن ( کسی ) از . . . بدش آمدن با . . . چپ افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

used to emphasize what you are saying: That darn World Cup means so much to you, I know. It's over, and there's not a darned thing we can do about i ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: پشت سر هم پی درپی متولی یکی پس از دیگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

. the last and most exciting or impressive part of a performance or entertainment مثال: the concert closed with a grand finale پایان باشکوه [ِ جشنوا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

در نظر است که، [نقل از فرهنگ هزاره] برنامه ریزی شده است که [نقل از فرهنگ هزاره] تصور می شود که فکر می کنند که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: نشان اصالت نشان مرغوبیت مهر مُهر تأیید ( در داروسازی ) کاشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به تدریج کم کم grow to become: به تدریج [به چیزی/کسی/موقعیتی] تبدیل شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

skin tone is basically the color of your skin. There is no such color as white, black, hispanic, so don't just look for white makeup if you are "whit ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مرگبار بسیار خطرناک very dangerous

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از کالینز دیکشنری: of an exceptional, considerable, or noticeable kind مثال ها: quite a girl quite a long walk فوق العاده قابل توجه استثنائی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

If a situation goes from bad to worse, it becomes even more unpleasant or unsatisfactory حتی از قبل هم ناخوشایندتر شدن حتی از قبل هم بدتر شدن بد بود ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: اهمیتی داشتن فرقی داشتن توفیری داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

به شدت خیلی حسابی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: [شخص] خوشبین [نظر] خوشبینانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: خلئی را پر کردن فاصله ای را پر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پنل های خورشیدی صفحات خورشیدی سیستم های خورشیدی

پیشنهاد
٨

فراخورِ شهرتش بودن مثال از فرهنگ هزاره: . He didn't live up to his reputation ترجمه از فرهنگ هزاره: به فراخور شهرتش زندگی نکرد. آنگونه زیست که شای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

often; frequently: commonly used words. usually; generally; ordinarily. in a common manner در بیشتر مواقع در اغلب مواقع معمولاً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: قابل تصور تصورپذیر قابل درک تصورکردنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

If you say that something is the case, you mean that it is true or correct مثال: You'll probably notice her having difficulty swallowing. If this is ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

توقفگاه توقف کوتاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: 1. ( جغرافی ) برون بوم، منطقه ی بسته، سرزمین محصور، قلمروی بسته 2. ( مجازی ) جزیره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به نقل از هزاره: [محاوره] عالی، محشر، معرکه، خیلی خوب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 —used to make a statement more forcefulI:that was one hell of a good fight 2 : very good: She's a hell of a player 3. very bad or difficult" We've ...