تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

to look directly at ( به نقل از میریام وبستر ) مستقیم به کسی نگاه کردن در چشم کسی نگاه کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از: The Free Dictionary certainly; without doubt قطعاً بدون شک !I've worked all my life to get to this position, so I'm sure as hell not go ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

unusual, different, or strange : not what is considered to be normal What happened is nothing out of the ordinary. Her taste . is a bit out of the ...

پیشنهاد
١١

to be unable to understand a situation clearly because you are too involved in it ندیدن نکته ی اصلی به دلیل درگیر شدن در جزئیات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از فرهنگ پویا: بی خبر ناگهان یک دفعه بدون هشدار قبلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

به دنبالِ درپیِ متعاقبِ بر اثرِ پس از در نتیجة پیروِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: تا حدودی نسبتاً تا اندازه ای تا حدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: جانب احتیاط را رعایت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بازارِ خواص پسند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1. out of sight of the public at a theatre or organization "behind the scenes at London Zoo" 2. secretly "diplomatic manoeuvres going on behind the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

thinking about and planning for the future : forward - looking آینده نگر، نوگرا، پیشرو، مترقی نوگرایانه، مآل اندیشانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

هزاره: بی هیچ تعجبی بدون هیچ تعجبی همان طور که انتظارش می رفت تعجب ندارد که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: 1. زمین موات 2. فاصله ی بین دو لشکر متخاصم 3. منطقه ی بی طرف 4. ( مجازی ) گم آباد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تکرارنشدنی منحصر به فرد [در متون ادبی] عدیم النظیر بی همتا بی مثال بی مانند به نقل از هزاره: استثنا ( چیزِ ) استثنایی، ( چیزِ ) اتفاقی،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

از سر استیصال نومیدانه از روی ناچاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

زدن زیر خنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: به معنای دقیق کلمه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: گذشته ها ایام گذشته دوران گذشته دیروز سال های گذشته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

قیمت ارزان تر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از MERRIAM - WEBSTER : : to affect or influence a decision —usually used in negative statements مثال: . Personal feelings had no bearing on o ...

پیشنهاد
١١

اطلاعات محرمانه اطلاعات سِرّی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوش درخشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مسامهت ( در زمینه ی علمی، مقاله، و از این قبیل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: نمونه، ناب، اصیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از فرهنگ پویا و فرهنگ هزاره: در نظر داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افسار 2 - قلاده 3 - [افسار/قلاده ی حیوانی را به جایی] بستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بلافاصله کمی بعد اندکی بعد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جنگل درختزار بیشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: 1 - موفق بودن، خوب پیش رفتن 2 - بهبود یافتن، خوب شدن؛ حالِ ( کسی ) خوب بودن، حال ( کسی ) رضایتبخش بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گورستان گور قبر آرامگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مفید بودن به کارآمدن Be useful, meet the needs or requirements, satisfy, as in I don't know why they've added all this information but it probably se ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دلمشغولی اشتغال ذهنی مشغولیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: به امید. . . زندگی کردن به امید . . . زنده بودن برای. . . زندگی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: خودجوشی خودانگیختگی خودزایی صرافتِ طبع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: 1. [اصول، مذهب] طبق. . . زندگی کردن، اجرا کردن، عمل کردن به؛ [قول های خود] وفادار ماندن به 2. مطابق . . . رفتار کردن / زندگی کردن، ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

رابطه داشتن سروکار داشتن Become associated, especially in an emotional or sexual way. For example, He joined the company last year but never really ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

دو معادل به نقل از هزاره که اینجا قید شده: فراگرفتن، درنوردیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از فرهنگ پویا: اوضاع و احوال به طور کلی وضعیت کلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

طبق معمول نوعاً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

by a strikingly large amount or to a strikingly large extent; greatly به نقل از هزاره به طرز فوق العاده ای به طرز چشمگیری به طور برجسته ای به طرزی شگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناچار بودن مجبور بودن باید ناگزیر بودن گریزی نداشتن از

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: دزدکی مخفیانه یواشکی موذیانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از Collins dictionary : under pressure and doing as much as is feasible مثال ها: . The system is very stretched . The deal will also help ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در تماس بودن در ارتباط بودن associate or come into contact with another person

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

. to make an extra effort . try very hard to achieve something � to do more than expected � to make special efforts زحمت فوق العاده کشیدن زحمت بی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: آرامش؛ سکوت؛ صفا؛ [آسمان] صافی، صاف بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: از کسی/چیزی خسته شده بودن حالِ ( کسی ) از کسی/چیزی به هم خوردن حالِ ( کسی ) از دست کسی/چیزی گرفته بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: 1. ( نظامی، در جمع ) مانور، رزمایش، نمایش رزمی؛ مشق 2. ( مجازی ) مانور، حرکت ماهرانه؛ تمهید، نقشه، تدبیر، شگرد، ترفند؛ حیله 3. ( نظا ...

پیشنهاد
١٠

حسابی ترساندن به نقل از هزاره: به وحشت انداختن زهره ترک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی اعتنا به نقل از هزاره: بی عاطفه، بی احساس، بی توجه