پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
to look directly at ( به نقل از میریام وبستر ) مستقیم به کسی نگاه کردن در چشم کسی نگاه کردن
به نقل از: The Free Dictionary certainly; without doubt قطعاً بدون شک !I've worked all my life to get to this position, so I'm sure as hell not go ...
unusual, different, or strange : not what is considered to be normal What happened is nothing out of the ordinary. Her taste . is a bit out of the ...
to be unable to understand a situation clearly because you are too involved in it ندیدن نکته ی اصلی به دلیل درگیر شدن در جزئیات
به نقل از فرهنگ پویا: بی خبر ناگهان یک دفعه بدون هشدار قبلی
به دنبالِ درپیِ متعاقبِ بر اثرِ پس از در نتیجة پیروِ
به نقل از هزاره: تا حدودی نسبتاً تا اندازه ای تا حدی
به نقل از هزاره: جانب احتیاط را رعایت کردن
بازارِ خواص پسند
1. out of sight of the public at a theatre or organization "behind the scenes at London Zoo" 2. secretly "diplomatic manoeuvres going on behind the ...
thinking about and planning for the future : forward - looking آینده نگر، نوگرا، پیشرو، مترقی نوگرایانه، مآل اندیشانه
هزاره: بی هیچ تعجبی بدون هیچ تعجبی همان طور که انتظارش می رفت تعجب ندارد که
به نقل از هزاره: 1. زمین موات 2. فاصله ی بین دو لشکر متخاصم 3. منطقه ی بی طرف 4. ( مجازی ) گم آباد
تکرارنشدنی منحصر به فرد [در متون ادبی] عدیم النظیر بی همتا بی مثال بی مانند به نقل از هزاره: استثنا ( چیزِ ) استثنایی، ( چیزِ ) اتفاقی،
از سر استیصال نومیدانه از روی ناچاری
زدن زیر خنده
به نقل از هزاره: به معنای دقیق کلمه
به نقل از هزاره: گذشته ها ایام گذشته دوران گذشته دیروز سال های گذشته
قیمت ارزان تر
به نقل از MERRIAM - WEBSTER : : to affect or influence a decision —usually used in negative statements مثال: . Personal feelings had no bearing on o ...
اطلاعات محرمانه اطلاعات سِرّی
خوش درخشیدن
مسامهت ( در زمینه ی علمی، مقاله، و از این قبیل )
به نقل از هزاره: نمونه، ناب، اصیل
به نقل از فرهنگ پویا و فرهنگ هزاره: در نظر داشتن
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افسار 2 - قلاده 3 - [افسار/قلاده ی حیوانی را به جایی] بستن
بلافاصله کمی بعد اندکی بعد
جنگل درختزار بیشه
به نقل از هزاره: 1 - موفق بودن، خوب پیش رفتن 2 - بهبود یافتن، خوب شدن؛ حالِ ( کسی ) خوب بودن، حال ( کسی ) رضایتبخش بودن
گورستان گور قبر آرامگاه
مفید بودن به کارآمدن Be useful, meet the needs or requirements, satisfy, as in I don't know why they've added all this information but it probably se ...
دلمشغولی اشتغال ذهنی مشغولیت
به نقل از هزاره: به امید. . . زندگی کردن به امید . . . زنده بودن برای. . . زندگی کردن
به نقل از هزاره: خودجوشی خودانگیختگی خودزایی صرافتِ طبع
به نقل از هزاره: 1. [اصول، مذهب] طبق. . . زندگی کردن، اجرا کردن، عمل کردن به؛ [قول های خود] وفادار ماندن به 2. مطابق . . . رفتار کردن / زندگی کردن، ا ...
رابطه داشتن سروکار داشتن Become associated, especially in an emotional or sexual way. For example, He joined the company last year but never really ...
دو معادل به نقل از هزاره که اینجا قید شده: فراگرفتن، درنوردیدن
به نقل از فرهنگ پویا: اوضاع و احوال به طور کلی وضعیت کلی
طبق معمول نوعاً
by a strikingly large amount or to a strikingly large extent; greatly به نقل از هزاره به طرز فوق العاده ای به طرز چشمگیری به طور برجسته ای به طرزی شگ ...
ناچار بودن مجبور بودن باید ناگزیر بودن گریزی نداشتن از
به نقل از هزاره: دزدکی مخفیانه یواشکی موذیانه
به نقل از Collins dictionary : under pressure and doing as much as is feasible مثال ها: . The system is very stretched . The deal will also help ...
در تماس بودن در ارتباط بودن associate or come into contact with another person
. to make an extra effort . try very hard to achieve something � to do more than expected � to make special efforts زحمت فوق العاده کشیدن زحمت بی ...
به نقل از هزاره: آرامش؛ سکوت؛ صفا؛ [آسمان] صافی، صاف بودن
به نقل از هزاره: از کسی/چیزی خسته شده بودن حالِ ( کسی ) از کسی/چیزی به هم خوردن حالِ ( کسی ) از دست کسی/چیزی گرفته بودن
به نقل از هزاره: 1. ( نظامی، در جمع ) مانور، رزمایش، نمایش رزمی؛ مشق 2. ( مجازی ) مانور، حرکت ماهرانه؛ تمهید، نقشه، تدبیر، شگرد، ترفند؛ حیله 3. ( نظا ...
حسابی ترساندن به نقل از هزاره: به وحشت انداختن زهره ترک کردن
بی اعتنا به نقل از هزاره: بی عاطفه، بی احساس، بی توجه