پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
به نقل از کمبریج: to stop someone developing or doing as well as they should مثال: . She felt that having children would hold her back جلوی پیشرفت ...
به نقل از هزاره: ( رسمی ) بهینه ساختن بهینه کردن
به نقل از Oxford Languages: long ago گذشته ی دور خیلی وقت پیش آن قدیم ها
in a place where real, practical work is done در صحنه ی عمل در صحنه ی واقعیت در میدان عمل "the troops on the ground are cynical"
فناوری پیشرفته اَبَرفناوری
ناگهان اتفاق افتادن ناگهان روی دادن ناگهان رخ دادن ناگهان سربرآوردن
به نقل از هزاره: ( محاوره ) مواظبت کردن از مراقبت کردن از حواس کسی به . . . بودن چشم کسی به . . . بودن
به نقل از هزاره: 1. سرگرمی، تفریح، مشغولیت 2. [تئاتر، سیرک و غیره] برنامه، نمایش
به نقل از هزاره: [اتاق و غیره] مرتب کردن، نظم بخشیدن به، ( چیزی را ) سر جای خود گذاشتن [خرابی] تعمیر کردن، ترمیم کردن، جبران کردن [روابط ] اصلاح کردن ...
در سراسرِ [شب، روز، سال، . . . ] در طولِ [شب، روز، سال. . . ]
به نقل از هزاره: اساساً از بنیاد علی الاصول
به نقل از هزاره: 1. الهام 2. منبع الهام، الهامبخش 3. ( محاوره ) فکر خوب، فکر بکر 4. ( مذهب ) وحی 5. دم، شهیق
پرچالش چالش برانگیز چالشی
جد بزرگ پدرجد جد اعلا
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افراط، زیاده روی، مبالغه 2 - افراطی به نقل از هزاره: 1 - ( نظامی ) توانایی کشتار بیش از حد کشتار بیش از حد قتل عام 2 - ( م ...
به نقل از: Oxford Languages know about something or about how to do something مثال: "I didn't have a clue what was happening" درباره ی چیزی دانستن ...
به نقل از هزاره: قهرمانی رشادت دلاوری شجاعت
رهبر نمادین رهبر تشریفاتی به نقل از هزاره: 1 - [در جلوی کِشتی] مجسمه 2 - [مجازی] مقام تشریفاتی، مقام نمادین 3 - آدم پوشالی، مترسک، لولوی سر خرمن
from Oxford Languages: very nearly
مایحتاج
صاف و پوست کنده رک و صریح صاف و صریح
به نقل از فرهنگ پویا: ( به چیزی ) ادامه دادن ( چیزی را ) دنبال کردن پشت ( چیزی را ) گرفتن
پررشد به سرعت در حال رشد سریعاً در حال رشد با رشدِ بالا
اصل پذیرفته شده
به نقل از هزاره: دمر، دمرو prone to: مستعدِ، آماده ی
در این حوالی در این اطراف در این گوشه و کنار در این دور و بر حوالیِ اینجا در این نزدیکی در این نزدیکی ها
[آموزشِ] عالی
تعبیر دیگر حسن تعبیر تعبیری است از. . .
به نقل از هزاره: 1. بهترین، مناسب ترین، مطلوب، مناسب 2. حد مطلوب، بهترین حد
تمام است. تمام شد.
به نقل از هزاره: پشت سر هم پی درپی متولی یکی پس از دیگری
به نقل از فرهنگ پویا: ناآرامی، آشوب، شورش
. keep abreast of current thinking or developments "resorts need to move with the times by providing clean beaches and modernized hotels" همگام با ز ...
lead to end [چیزی را] به پایان سوق دادن پایان [چیزی را] رقم زدن
به نقل از Merriam - Webster. com Dictionary to change as conditions change به روز بودن به روز ماندن
به نقل از هزاره: 1. جن گیری، عزایم خوانی، استعازه، زارگیری 2. عزایم، دعا، تعویذ
. If you say that something is the case, you mean that it is true or correct مثال: You'll probably notice her having difficulty swallowing. If this ...
چراغ سبز اجازه مجوز [به کسی] چراغ سبز [نشان دادن] به نقل از هزاره: اجازه ی کار مجوز ادامه کار
بازی ویدئویی ویدئو گیم
در عمل
به نقل از هزاره: [بلیت هواپیما، قطار، و غیره] درجه دو پیشنهاد دیگر: بلیت ارزان
بیش از هر چیز دیگری بیش از همه چیز بیش از همه فراتر از همه فراتر از هر چیز دیگری ورای هر چیز دیگری
نقل از هزارهک 1 - با کمال تعجب 2 - به طور شگفت انگیزی، به طرز تعجب آوری، به نحو غیرمترقبه ای
مضطرب پریشان حال نگران استرسی
پیشرفت کردن پیشروی کردن جلو رفتن به پیش رفتن موفق شدن
به نقل از هزاره: 1. [رفتار] خودبینانه، خودخواهانه، مغرورانه، خودپسندانه؛ [شخص] ازخودراضی، خودبین، خودخواه، خودبین، غرّه 2. بامحبت، مهربان، حاضربه خدم ...
inexpensive clothing produced rapidly by mass - market retailers in response to the latest trends. لباس ارزان قیمت
فولکس قورباغه ای Volkswagen Beetle
روی موضوعی قفل کردن توی موضوعی گیر کردن به موضوعی گیر دادن و دنبالش رفتن
to sound true مثال: . Her explanation didn't ring true درست به نظر رسیدن