تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Congress voted overwhelmingly in favor of the bill.
دیدگاه
٠

اعضای مجلس با اکثریت قاطع به این لایحه رای مثبت دادند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
All in favor of this proposition will please say " Aye ".
دیدگاه
٠

هر کسی که با این پیشنهاد موافقه بگه آری

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The mental state that had created her psychosis was no longer present.
دیدگاه
٠

از آن حالت روحی که مسبب روان پریشی او شده بود، دیگر نشانه ای نیست.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She fell into a drug-induced psychosis.
دیدگاه
٠

او گرفتار روان پریشی ناشی از دارو ( مواد مخدر ) شد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He was also an honorary consultant in psychiatry at the Littlemore Hospital, Oxford.
دیدگاه
٠

وی همچنین به عنوان مشاور افتخاری در بخش روان پزشکی بیمارستان لیتلمور آکسفورد فعالیت داشت.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She was a psychic who was later revealed to be a fraud.
دیدگاه
٠

او کار رمالی می کرد و بعداً کلاه بردار در اومد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Do you believe in the paranormal and other psychic phenomena?
دیدگاه
٠

آیا به ماوراءالطبیعه و سایر پدیده های معنوی اعتقاد دارید؟

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman.
دیدگاه
٠

اد به قدری نجیب زاده است که همیشه صندلی مترو خود را به خانم ها واگذار می کند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Many gallant knights entered the contest to win the princess.
دیدگاه
٠

بسیاری از شوالیه های دلیر با هدف دستیابی به شاهزاده در رقابت وارد شدند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The pilot swore a gallant oath to save his buddy.
دیدگاه
٠

خلبان با شکوه و راسخ سوگند خورد تا رفیق خود را نجات دهد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
His forthright manner can be mistaken for rudeness.
دیدگاه
٠

رفتار بی پرده او ممکن است با بی ادبی اشتباه گرفته شود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
MacTavish was characteristically forthright in his reply.
دیدگاه
٠

آقای مک تاویش در پاسخ خود به طور متشخصانه ای صریح بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The new government hoped to change the status of the poor.
دیدگاه
٠

دولت جدید در پی تغییر در وضعیت ( زندگی ) قشر نیازمند است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She called to find out the status of her job application.
دیدگاه
٠

با آنها تماس گرفت که وضعیت درخواست شغلی خود را چک کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
A sudden vicious squall knocked her to the ground.
دیدگاه
٠

صدای غرش مهیب و غیر منتظره ای او را بر زمین کوبید.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The boat was hit by a squall north of the island.
دیدگاه
٠

قایق در شمال جزیره با طوفان برخورد کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Readers respond positively to the emotion of his writing.
دیدگاه
٠

خوانندگان به طور مثبتی با عواطف نوشته هایش پاسخ دادند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Her voiced was filled with emotion as she told him the news.
دیدگاه
٠

وقتی خبر را به گوش او رساند، صدایش مملو از احساسات شده بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
In science or engineering we use instruments to amplify our senses.
دیدگاه
٠

در علوم یا مهندسی از ابزارهائی بهره می بریم که حواس ما را تشدید کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
A funeral can amplify the feelings of regret and loss for the relatives.
دیدگاه
٠

مراسم تدفین باعث تشدید احساس افسوس و فقدان گردد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
A transistor can amplify electrical current or voltage.
دیدگاه
٠

ترانزیستور می تواند شدت جریان الکتریکی و ولتاژ را تقویت کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Hearing aids convert sound waves to electrical signals and then amplify the signals.
دیدگاه
٠

سمعک شنوائی، امواج صوتی را به سیگنال های الکتریکی تبدیل کرده و سپس آن سیگنال را تقویت می کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I'd like to amplify my response to your earlier question.
دیدگاه
٠

می خواهم پاسخی که قبلاً به شما ارائه کردم را واضح تر بیان کنم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
We must amplify our effort by working a lot harder.
دیدگاه
٠

باید تلاش ( برای هدف ) خود را با کار کردن بیشتر تقویت کنیم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
And don't expect to be able to tweak the suspension for better handling.
دیدگاه
٠

توقع نداشته باش که قادر به تعدیل سیستم فنربندی برای کنترل بهتر آن باشد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I think you'll have to tweak these figures a little before you show them to the boss.
دیدگاه
٠

به نظر من این ارقام را قبل از ارائه به رئیس، باید مقداری تعدیل کنی.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Maybe you should tweak a few sentences before you send in the report.
دیدگاه
٠

بهتر است که قبل از ارسال گزارش، چند جمله را ویرایش کنی.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
We gave the formula a tweak.
دیدگاه
٠

ما دسورالعمل را مقداری تعدیل کردیم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She gave the child's cheek a gentle tweak.
دیدگاه
٠

او گونه بچه را نیشگون گرفت.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Nevertheless, Freud did detect a providential, protective element in the superego.
دیدگاه
٠

با این وجود، فروید نتوانست عناصر خداشناسانه و حفاظت کننده را در فرامن شناسائی کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The superego was Freud's term for the conscience -- values and ideals, shame and guilt.
دیدگاه
٠

فرامن اصطلاحی است که فروید درباره هشیاری . . . ارزش ها و ایده آل ها، پشیمانی و احساس گناه به کار برده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
They are superego, ego and ID.
دیدگاه
٠

( سه جزء فرویدیسم ) شامل فرامن، خودخواهی و نهاد هستند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Under this theory, the superego as a restraint.
دیدگاه
٠

بر اساس این نظریه، فرامن یا نفس اماره به عنوان مهارکننده نقش دارد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The decline of the superego disturbs the equilibrium to a dangerous degree.
دیدگاه
٠

افول نفس اماره تا درجه خطرناکی، اعتدال را مختل می کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
My adolescence was a triumph of the superego over the id.
دیدگاه
٠

دوره نوجوانی من، غلبه اخلاقیات بر هوای نفس بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Charles Dickens was a raconteur par excellence.
دیدگاه
٠

چارلز دیکنز داستان سرای برجسته ای بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He went on to become the talk-show host par excellence.
دیدگاه
٠

او ( حرفه اش ) را ادامه داد تا مجری برنامه گفتگوی فوق العاده ای گردید.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He is the elder statesman par excellence.
دیدگاه
٠

او پیشکسوت سیاست بی نظیری است

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Without you? Id be a soul without a purpose. Without you?Id be an emotion without a heart. Im a face,without expression, A heart with no beat. Without you by my side, Im just a flame without the heat. Elle Kimberly Schmick.
دیدگاه
٠

بدون تو؟ من روحی هستم بدون هدف. بدون تو؟ من احساسی هستم بدون دل. رخساره ای هستم بدون بیان، قلبی بدون ضربان. بدون تو در کنار من، شعله ای هستم بدون گرم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The Canadian Supreme Court ruled that the State can ban pornographic images which "denigrate women".
دیدگاه
٠

دادگاه عالی کانادا حکمی داد که به موجب آن تصاویر مستهجن که مسبب "بی آبروئی زنان" می گردند را ممنوع کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Attempts to denigrate his playing simply because of his popularity are misplaced but regrettably widespread.
دیدگاه
٠

تلاش ها برای تحقیر شیوه ی بازی او کاملاً نابجا بوده، ولی متاسفانه شایع شده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The amendment prohibits obscene or indecent materials which denigrate the objects or beliefs of a particular religion.
دیدگاه
٠

این الحاقیه موجب ممنوعیت نشر مفاد زشت و ناپسندی است که سبب تحقیر اهداف و اعتقادات مذاهب خاص می گردد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
To assert this is to denigrate the effectiveness of the police.
دیدگاه
٠

برای اثبات این، باید توانمندی پلیس را زیرسوال ببری.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I didn't intend to denigrate her achievements.
دیدگاه
٠

قصد من خدشه دار کردن دستاوردهایش نبود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
You shouldn't denigrate people just because they have different beliefs from you.
دیدگاه
٠

نباید کسی را به دلیل داشتن عقاید مذهبی متفاوت تحقیر کنیم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The higher the interest rate, the greater the financial risk - which, of course, cuts both ways.
دیدگاه
٠

هر چقدر نرخ بهره بیشتر باشد، خطرپذیری مالی بیشتری خواهد داشت، که صد البته، مثل شمشیر دو لبه ست.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I gazed up at the withering contrail.
دیدگاه
٠

به رد دود جت که در حال پخش شدن بود خیره ماندم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
It's just not part of my constitution to complain about small things.
دیدگاه
٠

این در مرام و نهاد من نیست که درباره ی مسائل پیش پا افتاده غر بزنم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He's always had a strong constitution.
دیدگاه
٠

او همیشه از یک بنیه قوی برخوردار بوده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He's a kind of intellectual superman.
دیدگاه
١

او به نحوی یک ابرمرد در حوزه اندیشه می باشد.