ترجمههای مریم سالک زمانی (٤٩٧)
لب لباب کتابش، انسان گرایی دورۀ رنسانس است.
دیدگاه یکتاگروانه، این گونه حس احترام آمیزی نسبت به کل پدیدۀ حیات برانگیخت و بر وحدت و یکپارچگی طبیعت تاکید مکرر نمود.
فاصله بسیار زیادی بین یکتاگروی و دوگروی وجود دارد.
مرحلۀ گذر از دوگروی به یکتاگروی سخت و پرزحمت است.
دو خصلت ذاتی چینی ها، سخت کوشی و صرفه جویی است.
ثروت دو بال دارد بال راست ثروت سخت کوشی و جدیت است و بال چپش قناعت و صرفه جویی.
دستفروش برای فروش کالاهایش در خیابان جار زد.
دستفروش از اجناس و کالاهایش تعریف می کرد ( cry sth up= ستودن، تعریف کردن از - تمجیدکردن )
در پی طوفان، دریا پوشیده از خرت و پرت و آت و آشغال شد.
این پناهندگان بیمار و گرسنه، از آوارگان جنگی هستند.
برای پناه دادن به آوارگان جنگی، اردوگاه هایی ترتیب داده شد.
سواحل مذکور پهناور و مشحون از خرت و پرت های بامزه و جالبی است که با آب به آنجا آورده شده اند.
تمایل دارد در کنار ساحل قدم زده و خرت و پرت هایی را که آب به آنجا آورده است، جمع کند.
همبستگی نزدیکی بین مردمان اسپانیا و ایتالیا وجود دارد.
تشخیص طرف غالب به راحتی آب خوردن بود.
در چنبرۀ احساسات گرفتار نشو.
در نیمۀ دوم بازی، تیم ما پیش افتاد.
آنها سپر بلای شکست برنامه شدند.
تاثیرات حاصل از افزودنی های غیرآلی بر خاصیت انفجاری آمونیوم نیترات، بررسی شد.
مرگ پسر ناشی از شوخی و مسخرگی بود که هیچ کسی را هم نخنداند. ( misfire a joke= هیچ کسی نخندیدن به شوخی )
نتیجه گیری های آنها پر از اشتباه و نادرست بوده است.
من این اجرا و تجربه را بسیار دلگرم کننده و نشاط بخش یافتم.
دولتی نظامی اداره امور کشور را برعهده گرفت.
تروریست هایی که آنجا هستند، از هر گونه اطلاعات باارزش تاثیرگذار بر گسترش نقشۀ اصلی خود، بهره می گیرند.
استخراج اطلاعات با ارزش از آنها، ماه ها زمان برد.
نگاهی که این مقاله به رخدادها دارد، همه جانبه نیست.
من صرفا صادقانه و بی ریا به شما توصیه کردم.
یکراست بهش گفتم بار و بندیلش را ببندد.
معاوضۀ خوبی بود، بی شیله پیله و سرراست.
هیاهو راه انداختن دربارۀ چیزی
بدون فوت وقت از آقای دیویس خواهش می کنم بحث را شروع کنند.
چنان آرام زیرلبی حرف میزد که انگار داره با خودش صحبت میکنه.
جان واقعادر روده درازی نظیر نداره، میتونه یکریز و بی وقفه آسمان و زمین را به هم ببافه
بیچاره مگه نمیدونی که اون یک وراج تمام عیاره!
بیخود نیست که بهت میگن پرچونۀ کهنه کار!
پس از شروع فیلم، با بی خیالی و بی توجهی صحبتهایشان را ادامه دادند.